در خانهای که داغدار است و جز صبر همدمی ندارد، مادر شهیدی نشسته و نوهاش را نوازش میکند؛ نوزادی که شهادت پدرش برایش خبری غافلگیرکننده نبود، بلکه قصهای از درد بود که از هنگام زخمی شدن پدرش در حمله هوایی رژیم اشغالگر آغاز شد. اما زخم فرصتی برای استراحت به او نداد، زیرا ارتش اشغالگر، در حالیکه خونریزی داشت، او را بازداشت کرد تا فصل تازهای از رنج، پشت میلههای زندان آغاز شود.
بیشتر بدانید
فرماندهان شهید یمن و محور مقاومت در قاب بزرگترین نمایشگاه شهدا در صنعا| مع المراسلین
دکتر حسن احمد: موضع حزبالله بازتابدهنده موضعی ملی در برابر عادیسازی است| قضیة ساخنة
در زندان، پسر، درد را بدون دارو و رنجِ فراق را بدون آغوش تحمل کرد. مادرش چشمبهراه آزادی او بود و روزها را میشمرد، چنانکه مادران، گامهای نخستین کودکان خود را میشمارند. سرانجام او آزاد شد و مادر تنها چند روزی در آغوشش گرفت، اما دیری نپایید که خبر، چونان صاعقه رسید: او شهید شد؛ بازگشت، اما نه آنگونه که مادرش آرزو داشت — زیرا خود برگزید که تا واپسین نفس، آزاد باشد.
مادر شهید، عايده الکحلوت، در سخنانش گفت: «پسرم بر اثر سهلانگاری پزشکی در داخل زندان به شهادت رسید. حدود 33 روز بدون انجام عمل جراحی در حالی باقی ماند که پایش قطع شده بود. وضعیت در زندان بسیار دشوار بود، دچار تکلس در سنگ مثانه شد. زمانی که محمد از زندان بیرون آمد، از درد شدید در ناحیه شکم رنج میبرد و دچار عوارضی شد که به مسمومیت و در نهایت شهادتش انجامید.»
شهید محمد الکحلوت، یکی از روایتها و حکایتهای جانسوز مردم غزه در نسلکُشی است.