متن ارائه شده به وضوح یک شکاف عمیق و معنادار در عملکرد نهاد نظارتی بینالمللی، یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، را در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران برجسته میسازد. در حالی که پنج ماه از حملات هدفمند به تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران میگذرد و این تجاوز آشکار تحت قوانین بینالمللی محکوم نشده است، این نهاد به جای ایفای نقش حرفهای و نظارتی، به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی غرب تبدیل شده است. این پارادوکس میان انفعال در قبال اقدامات نظامی علیه یک کشور تحت پادمان و سختگیری بیسابقه بر برنامه هستهای آن، هسته اصلی این تحلیل است.
پارادوکس زاپروژیا و سکوت در برابر حمله به ایران: مصداق بارز استاندارد دوگانه
مقایسهٔ رفتار آژانس در قبال دو موضوع هستهای نشانگر اوج ناهماهنگی و سیاسیکاری است. همانطور که معاون رئیسجمهور ایران اشاره کرده است، آژانس به طور مداوم درباره بمباران نیروگاه زاپروژیا در اوکراین بیانیهها و قطعنامههای متعدد صادر میکند؛ موضوعی که هرچند اهمیت دارد، اما در چارچوب نظارتی آژانس در اولویت قرار میگیرد. در مقابل، تأسیسات هستهای ایران که تحت پادمان کامل و نظارت سنگین قرار دارند، هدف حمله نظامی مستقیم قرار گرفتند، اما آژانس در اقدامی کاملاً خنثی، از محکومیت صریح طفره رفت. این تفاوت فاحش، پیام روشنی از کاربرد استاندارد دوگانه در قبال تهران ارسال میکند.
بیشتر بدانید
امکان انتخاب روش اعدام؛ از تزریق سمی توسط پزشک اسرائیلی تا سایر وسایل| مع المراسلین
میراث شهید محمد عفیف؛ ساماندهی رسانهای که علیه رژیم صهیونیستی مؤثر واقع شد| قضیه ساخنه
بازرسیهای بیسابقه در برابر اتهام عدم شفافیت: باری سنگین بر دوش همکاری
اتهام «عدم شفافیت» که به طور مکرر توسط مدیرکل آژانس مطرح میشود، با آمارهای واقعی همکاری ایران در تناقض آشکار قرار دارد. ایران با ظرفیت هستهای کمتر از ۳ درصد تولید جهانی، متحمل ۲۵ درصد کل بازرسیهای جهانی آژانس شده است؛ به عبارتی، ۱۰ برابر بیشتر از سایر کشورها مورد بازرسی قرار گرفته است. رکوردی نظیر ۱۱۰۰ نفر-ساعت بازرسی در یک سال، که توسط بلومبرگ نیز تأیید شده، نشان میدهد ایران سطح همکاری فنی بسیار بالایی را اعمال کرده است. این سطح از نظارت سنگین، در حالی اعمال میشود که رژیم صهیونیستی، فاقد عضویت در NPT و دارنده سلاح اتمی، از هرگونه بازرسی مصون مانده و آژانس در برابر این انفعال، سکوت مطلق اختیار کرده است.
افشای اسناد: شواهدی بر همکاری ویژه مدیرکل با تلآویو
بخش مهمی از این تحلیل به اسناد «فوق محرمانه» منتسب به رژیم صهیونیستی بازمیگردد که مدعی همکاری نزدیک رافائل گروسی، مدیرکل کنونی آژانس، با این رژیم از سال ۲۰۱۶ است. این اسناد، تلاش برای بیطرف نشان دادن آژانس را زیر سؤال میبرد و حاکی از آن است که نقش گروسی نقطه عطفی در تغییر رویکرد منفی آژانس علیه برنامه صلحآمیز ایران بوده است. این هماهنگیهای نزدیک، بهویژه با نماینده اسرائیل (مراو زافری-اودیز)، شائبهٔ جهتدار بودن گزارشها و اخبار علیه ایران را تقویت میکند و نشان میدهد که فضاسازیها علیه تهران پیش از آنکه به صورت عمومی مطرح شود، با هماهنگی با طرف اسرائیلی شکل میگرفته است.
نقش هماهنگیها در تضعیف برجام و ایجاد تنشهای جدید
سوابق تاریخی، از جمله تلاش برای فضاسازی در مورد برنامه سانتریفیوژهای پیشرفته ایران پس از اجرای برجام (۲۰۱۷)، نشان میدهد که هدف این هماهنگیها صرفاً نظارت نبوده، بلکه ایجاد زمینههای تنش جدید علیه ایران بوده است. با وجود آنکه آژانس در یک نامه رسمی نقش خود در انتشار خبر جعلی را انکار کرده، اسناد به دست آمده از مکاتبات محرمانه، مسیر نفوذ دیدگاههای اسرائیل از طریق کانالهای خاص و شخصی به بدنه تصمیمگیری آژانس را آشکار میسازد. مأموریت ویژه نماینده اسرائیل، تغییر توجه جهانی از برنامه هستهای غیرصلحآمیز خود به سمت برنامه صلحآمیز ایران بوده است.
بهره سخن: لزوم بازتعریف جایگاه نظارت
در نهایت، عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک نهاد ناظر بیطرف به یک ابزار اعمال نفوذ سیاسی فاصله گرفته است. در حالی که ایران سطوح بیسابقهای از بازرسیها را پذیرفته و حتی با نصب دوربینهای نظارتی در سایتهایی مانند کرج، حسننیت خود را به اثبات رسانده، مقامات غربی و شخص مدیرکل همچنان با لحنی تند و همراه با اتهامات، این همکاریها را کماهمیت جلوه داده و به محدودیت دسترسی بازرسان (که اغلب واکنشی به اقدامات سیاسی خود آژانس است) دامن میزنند. این وضعیت، اعتماد بینالمللی به فرآیندهای نظارتی را تضعیف کرده و این سؤال جدی را مطرح میسازد که آیا اصول منشور ملل متحد در قبال ایران، در سایه این رفتارهای دوگانه، در عمل نقض نمیشود؟