تهران- الکوثر:
امام صادق علیه السلام در حدیث عنوان بصری سه منبع معرفت را برمی شمارد :
1 . در وجود خود به دنبال حقیقت عبودیت باش.
2 . با به کاربستن علم، آن را بجوی.
3 . از خدا طلب فهم کن تا تو را بفهماند.
متن و ترجمه حدیث عنوان بصری
اکنون به همین ترتیب به شرح این سه منبع می پردازیم:
منبع اول، جستجوی حقیقت عبودیت در وجود خود
انسان با شناخت خداوند، شناخت خود و شناخت رابطه بین خود و خدا، می تواند حقیقت بندگی (عبودیت) خدا را درک کند؛ زیرا نفس انسان آفریده خدا و خدا آفریننده اوست، او مملوک خدا و خدا مالک اوست، و خداوند نگهبان و مراقب اوست، و یقین به همه این نکات همان عبودیت است. خداوند متعال می فرماید:
خداوند مثلی می زند به بنده مملوکی که توان انجام هیچ کاری ندارد.12
نکاتی پیرامون حدیث عنوان بصری
هنگامی که انسان حقیقت عبودیت را با درک رابطه خود و خدا دریابد، حقایقی را که بر این بندگی مترتب می شود نیز به همان وضوح و شفافیت درک خواهد کرد.
این حقایق دو جنبه دارند: یکی اینکه آدمی تمام آنها را برای خدا به انجام برساند، و دیگر اینکه بدون اجازه خدا هیچ کدام از این حقایق را برای غیر خدا به کار نبندد:
کسانی که...از او پروا دارند و از هیچ کس جز خداوند پروا ندارند.13
انسان برای درک این حقایق و معارف، تمام این حقایق را در کتاب نفس می خواند.
منبع دوم، علم جویی با به کاربستن آن
ممکن است کسی بپرسد که به کاربستن چه ارتباطی با آموختن دارد. جواب قرآن به این سوءال واضح و آشکار است:
و از خداوند پروا کنید و خداوند (بدین گونه) به شما آموزش می دهد.14
بدین معنا که عمل از سرچشمه های علم است.
حقیقت بندگی در حدیث عنوان بصری
شیخ محمد عبده در تفسیر المنار چنین تصور کرده است که چنین تفسیری از آیه، راه را برای جاهلانی که لباس صلاح پوشیده اند و بدون تحصیل علم و دانش، ادعای شناخت خداوند و فهم قرآن و حدیث و دانستن اسرار شریعت دارند، باز می کند و باعث تصدیق ایشان به وسیله عوام می شود.15
خود شیخ، آیه را این گونه تفسیر می کند:
عطف «یعلمکم» بر «اتقوا الله»، نفی کننده هرگونه رابطه ای بین علم و عمل است؛ زیرا معطوف و معطوف علیه باید با هم مغایر باشند.
این کلام، صحیح است و شکی در مغایرت بین «یعلمکم» و «اتقوا الله» نیست؛ ولی نکته ای که نباید پوشیده باشد، این است که عطف در عین حال مقتضی مناسبت میان معطوف و معطوف علیه نیز هست. این مناسبت چیست؟ شکی نیست که منظور از علم در جمله دوم علومی که در مدارس و کتابها یافت می شود نیست. همچنین تردیدی وجود ندارد که باید بین علم و تقوا مناسبتی باشد تا عطف آنها بر یکدیگر در آیه صحیح باشد. آموزش الهی در آیه نیز به این معنا نیست که تقوا انسان را از آموختن قرآن و حدیث و فقه بی نیاز می کند.
از جمع بندی این دانسته ها به نتیجه ای دست می یایم که با استنباط شیخ محمد عبده متفاوت است. آیه کریمه به حقیقتی از لطایف قرآن اشاره دارد و آن، این است که تقوا قلب انسان را برای دریافت حکمت از سوی خدا می گشاید. گاه دو نفر قرآن می خوانند، امّا تنها یکی از آنها دو تحت تأثیر واقع شده، از آن پند می گیرد و به سلوک إلی الله می پردازد. همه آدمیان می توانند به نشانه های تکوینی خداوند در جهان هستی بنگرند، امّا تنها برخی از آنان به مدد تفکر و تعمق به اندیشه توحیدی می رسند.
تقوا به انسان قدرت درک توحید و حکمت می بخشد و نوری در قلب او می افروزد که خداوند او را به واسطه آن از اشتباه باز می دارد.
او، خود، فرموده است:
ای موءمنان، اگر از خداوند پروا کنید، برای شما (پدیده ای) جدا کننده حق از باطل پدید آورد و سیئات شما را بزداید.16
در این آیه علم و تقوا به صورت شرط و جواب شرط آمده است و نه مثل آیه 282 سوره بقره، به صورت عطف.
در اینکه تقوا نیز با علم حاصل می شود، بحثی نیست. می دانیم که تقوا از ثمرات علم است و خدا فرموده است:
از میان بندگان خدا فقط دانشمندان از او خوف و خشیت دارند و کسانی که پیش از آن دانش یافتند، چون بر آنان خوانده شود، سجده کنان به رو درمی افتند و می گویند: پاک و منزه است پروردگار ما، وعده پروردگار ما شدنی است، و به رو درمی افتند و می گریند و بر خشوع و خشیت آنان می افزاید.17
ولی در عین حال، خود علم هم از ثمرات تقواست و میان این دو رابطه ای دو طرفه وجود دارد.18
منازل راه سیر و سلوک در حدیث عنوان بصری
از امام صادق(ع) روایت شده است:
علم با عمل همراه است؛ پس هر کس بداند به کار می بندد و هر کس به کار ببندد می داند.19
بار دیگر این مطلب را تکرار می کنیم که معنای سخن ما این نیست که تقوا به تنهایی انسان را از دانش آموزی بی نیاز می کند و آدمی به اتکای تقوا می تواند از مدرسه و کتاب و استاد بی نیاز شود.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) وارد شده است:
حضرت موسی خضر پیامبر را ملاقات کرد و به او گفت: به من توصیه ای کن.
خضر گفت: دلت را با تقوا پوشش ده تا به علم برسی.20
در مصباح الشریعة به نقل از امام صادق(ع)، تقوا ملاک و میزان هر علم و حکمتی دانسته شده است. ثقة الاسلام کلینی هم در الکافی این گونه نقل کرده است:
امام باقر(ع) به سعد الخیر نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
امّا بعد، تو را به تقوا و پرهیزگاری سفارش می کنم که در آن سلامتی از تلف، و سود و بهره مندی در قیامت است. خداوند عزوجل خطراتی را که به عقل بشر خطور نمی کند به واسطه تقوا از وی دور می سازد و کوری چشم باطن و نادانی را از وی برطرف می نماید.21
در روایات دیگری از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت او(ع) روایت شده است که هر کس به آنچه می داند عمل کند، خداوند آنچه را نمی داند به او می آموزد.
همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است:
هر کس علم بیاموزد و برای خدا به علم خود عمل کند، خداوند ندانسته هایش را به او می آموزد.22
از امام باقر(ع) هم روایت شده است:
هر کس برای خدا به علم خود عمل کند، خداوند ندانسته هایش را به او می آموزد.23
منبع سوم، معرفت (دعا و درخواست از خدا)
امام صادق در این روایت به عنوان بصری می فرماید: «از خدا طلب فهم کن تا تو را بفهماند.»
بر اساس این روایت، دانش نوری است که خداوند آن را در دل هر کس که هدایتش را بخواهد قرار می دهد. این نور چنان که در ابتدای سخن گفتیم همان شناخت و معرفت خداوند است که فقط از جانب خدا به انسان می رسد. خداوند می فرماید:
و هر کس که خداوند برایش نوری مقرر نداشته باشد نوری ندارد.24
پس اگر انسانی شعله ای از این نور بخواهد، راهی جز درخواست از خدا ندارد؛ زیرا این نور جز نزد خدا در جای دیگری یافت نمی شود. ناگفته نماند که خواستن از خدا با سعی و کوشش منافاتی ندارد؛ زیرا هر پیروزی نیز بدون شک از جانب خداوند است، او، خود، فرموده است:
و پیروزی جز از سوی خداوند نیست.25
در زبان و ادبیات عربی، نفی و استثنا انحصار را می رساند، ولی خداوند در عین حال به ما می آموزد که برای به دست آوردن پیروزی باید به فراهم آوردن اسباب و لوازم آن بپردازیم.
خداوند فرموده است:
و در برابر آنان هر نیرویی که می توانید فراهم آورید.26
آری، آمادگی و تهیه لوازم کارزار، منافاتی با یقین به این که پیروزی از آن خداست ندارد.
علم (معرفت) نیز از جانب خداست و این نیز منافاتی با کوشش در راه آموختن و فراگیری دانش از دانشمندان نخواهد داشت.
12. سوره نحل، آیه 75: ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لا یقدر علی شی ء.
13. سوره احزاب، آیه 39: و یخشونه و لا یخشون أحداً إلا الله.
14. سوره بقره، آیه 282: واتقوا الله و یعلمکم الله.
15. تفسیر المنار، ج 3، ص 129 .
16. سوره انفال، آیه 29: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً و یکفّر عنکم سیّئاتکم.
17. سوره اسراء، آیه 107 109: إنّ الذین أوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم یخرّون للأذقان سجّداً.
18. فلسفه معاصر این نوع از رابطه را «رابطه جدلی» نامیده است. این مفهوم در فلسفه اسلامی به «دور معی» معروف است که غیر از دور محال است، زیرا هیچ کدام از این دو متوقف بر دیگری نیست.
19. بحارالأنوار، ج 2، ص 40: العلم مقرون بالعمل، فمن علم عمل، و من عمل علم.
20. همان، ج 1، ص 226؛ منیة المرید، شهید ثانی، ص 140: اشعر قلبک بالتقوی تنل العلم.
21. الکافی، ج 8، ص 52: امّا بعد فانی اوصیک بتقوی الله، فان فیها السلامة من التلف و الغنیمة فی المنقلب، ان الله عزوجل یقی بالتقوی عن العبد ما عزب عنه عقله، و یجلی بالتقوی عنه عماه و جهله.
22. کنز العمال، متقی هندی، ح 28661: من تعلم فعمل علمه الله ما لا یعلم.
23. بحارالانوار، ج 78، ص 189: من عمل بما یعلم علمه الله ما لا یعلم.
24. سوره نور، آیه 40: من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور.
25. سوره آل عمران، آیه 126: و ما النصر الا من عندالله.
26. سوره انفال، آیه 60: واعدوا لهم ما استطعتم من قوة.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
سه شنبه 11 آذر 1399 - 13:50:20