فارن پالیسی:
به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، استیون کوک در فارنپالیسی نوشت: در این تابستان، برای خاورمیانه ای که همیشه تابستان های بحران آفرینی داشته، جهان باید گوش به زنگ یک احتمال دیگر هم باشد: با چنین گستره ای از خونریزی، درماندگی، گرسنگی، بیماری و سرکوب، فصل تازه و تاریکتری برای این منطقه آغاز می شود.
امیدهایی که در پی خیزش های عربی ۲۰۱۱ برای موج تازه ای از مردمسالاری و پیشرفت اقتصادی و سیاسی بیشتر پدیدار شد، اکنون رخت بر بسته و خاورمیانه اکنون با چالش های دیرپایش دست به گریبان است: مداخله بیرونی، خودکامگی رهبران، توسعه نامتوازن اقتصادی، افراط گرایی، جنگ و کشمکش های داخلی. امسال هم این بحران ها با یک همه گیری جهانی و رکود ناشی از آن همراه شده به درجه ای رسیده که در تاریخ سابقه نداشته است.
منطقه به ویرانشهری تبدیل شده که ویژگی اش خشونت، شورش، خودکامگی، آشفتگی اقتصادی و ستیزهای منطقه ای است و هیچ برون رفت روشنی برایش متصور نیست. یمن که فقیرترین کشور منطقه است، با یک جنگ داخلی چندجانبه دست به گریبان است که بیمارستان ها، سالن های جشن و اتوبوس های مدرسه را به ویرانه تبدیل کرده و علاوه بر آن گرفتار وبا و همه گیری کووید۱۹ هم شده است.
عراق همچنان در لبه پرتگاه است. مصر گرفتار یک مصیبت تاریخی است، شرایط فلسطینی ها از هر جهت ناامید کننده است و لبنان، سوریه و لیبی نیازمند توجه عمیق تری هستند.
توافق اخیر میان اسراییل و امارات، یک بار دیگر گوشزد کرد که کشورها همیشه به منافع خود می اندیشند و این طرف های ضعیف تر هستند که بیشترین آسیب را می بینند.
در لیبی، تهدید ترکیه به دخالت نظامی در حمایت از دولت مستقری که رسمیت بین المللی دارد، یک شکست را به پیروزی تبدیل کرد اما احتمال درگیری میان ترکیه و مصر در لیبی همچنان وجود دارد. هرچند ارتش مصر، از نظر فنی بسیار ضعیف تر از نیروهای مسلح ترکیه – دومین ارتش بزرگ ناتو- است اما مصری ها می توانند نفرات زیاد را به همراه تجهیزات زرهی و جنگنده های اف ۱۶ علیه ترکیه ای به کار گیرند که با لیبی فاصله زیادی دارد. هرگونه درگیری میان این دو ارتش، لیبی را چندپاره تر خواهد کرد.
دشوار بتوان بر عامل مشترکی برای چرخه نزولی خاورمیانه انگشت گذاشت. اوضاع لبنان با لیبی متفاوت است و عراق هیچ شباهتی به نوار غزه و کرانه باختری ندارد و مشکلات یمن، هیچ سنخیتی با گرفتاری های مصر ندارد. با این حال وجوه مشترکی هم هست: همه این کشورها گرفتار تنازع حاکمیتی، تنازع هویتی و دولتمداری ناکارآمد هستند که چنان چرخه شومی را پدید آورده که راه فراری از آن متصور نیست.
اینها واقعیت هایی است که سیاستگذاران آمریکایی را برای درک درست رخدادهای منطقه و نیز واکنش مناسب به آن به چالش می کشد. شاید بهترین واکنش واشنگتن این باشد که هیچ کاری نکند. در اینجا، مشکل اصلی به رویکرد سرگردان آمریکا در منطقه باز می گردد. اگر سیاستمداران در واشنگتن ندانند که در خاورمیانه به دنبال چه هستند، این ریسک پدید می آید که با دخالت در کشمکش های خاورمیانه، اوضاع را از این هم بدتر کنند. آری، تلاش برای جلوگیری از جنگ میان مصر و ترکیه، در توان واشنگتن هست اما حل و فصل بحران لیبی نه.
این واقعیت در کنار دلایل دیگر، حکم می کند که آمریکا روش و رویکردش در قبال خاورمیانه را محدود سازد؛ کسانی که در خاورمیانه زندگی می کنند باید مشکلات آن را حل کنند.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
از صفحه ندای نور الکوثر فارسی هم دیدن کنید
پنج شنبه 20 شهریور 1399 - 12:37:47