به گزارش پایگاه شبکه الکوثر ، محمدبن سلمان در یک پروسه غیر طبیعی و بر خلاف سنت آل سعود که مقام ولیعهدی و پادشاهی ابتدا به فرزندان عبدالعزیز می رسد به جانشینی پدرش انتخاب شد و برای اینکه او به سنت شکنی متهم نشود ابتدا محمدبن نائف به جای مقرن به مقام ولیعهدی منصوب شد و وی در مقام جانشین ولیعهد قرار گرفت و با همین ترفند هم پس از مدتی محمدبن نائف از ولیعهدی برکنار و بن سلمان جانشین پدرش شد.
محمدبن سلمان که از طریق کودتا به قدرت رسیده بود برا ی محکم کردن جایگاه خود بسیاری از شاهزادگانی را که تصور می کرد می توانند تهدیدی برای او باشند به جرم فساد مالی بازداشت و چهره های مطرحی چون متعب بن عبدالله و ولید بن طلال را به حاشیه راند و طیفی از شاهزادگان و نیروهای امنیتی را گرد خود جمع کرد که از آتش انتقام در امان بماند.
محمدبن سلمان درطول چهار سالی که وارد عرصه قدرت شده است عملا هیچ دستاوردی در صحنه سیاست خارجی نداشته است. شکست او در تهاجم نظامی به یمن و کشتار هزارن غیر نظامی این کشور، محاصره نافرجام قطر و خراب کردن روابط حسنه با دیگر کشورهای همسایه و باج دادن به امریکا ورژیم صهیونیستی برای حمایت از او، جایگاه عربستان را در صحنه بین المللی متزلزل و قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد آل سعود او را در موقعیتی قرار داده است که حتی حامیان امریکایی و غربی اش برای حفظ ظاهر هم که شده است از لزوم برکناری او سخن بگویند.
در چنین شرایطی احمدبن عبدالعزیز شاهزاده سعودی که در صورت چرخش سنتی قدرت باید ولیعهد مقرن بن عبدالعزیز می شد از لندن به ریاض بازگشت. او پیش از ماجرای خاشقجی یکی از منتقدان بن سلمان بود و به معترضان به جنایت جنگی عربستان در یمن که در مقابل منزلش در یمن تجمع کرده بودند گفته بود که حساب خاندان پادشاهی را از محمدبن سلمان جدا کنند. حالا در بحبوحه تضعیف جایگاه بن سلمان او به ریاض بازگشته و به جای اینکه از سوی ولیعهد بازداشت شود مورد استقبال گرفته است.
بی تردید اگر محمد بن سلمان درگیر پرونده خاشقجی نشده بود، احمدبن عبدالزیز به محض ورود به ریاض باید دستگیر و زندانی می شد اما همینکه او مورد استقبال قرار گرفته است نشان می دهد که بن سلمان دیگر چک سفید امضا خود را برای هر گونه اقدامی از دست داده است.
اکنون این وضعیت فرصتی را برای شاهزادگان ناراضی فراهم کرده است که بر محور احمد بن عبدالعزیز با محمدبن سلمان وارد رویارویی شوند و این جسارت را از خود نشان دهند که حتی بن سلمان را از قدرت خلع نمایند که این به معنای پایان پادشاهی سلمان نیز خواهد بود. به ویژ ه اینکه جناح سنتی که در حلقه آن می توان از افراد مطرحی چون مقرن بن عبدالعزیز، متعب بن عبدالله نام برد از پشتیبانی انگلیس و کشورهای اروپایی برخوردارند و در بحبوحه انتخابات میان دوره ای کنگره امریکا و بسته شدن دست های ترامپ در حمایت بی دریغ از محمدبن سلمان، این فرصت را دارند که او را از قدرت خلع نمایند.
حالا باید منتظر روزهای آینده ماند و دید که چنین اتفاقی رخ خواهد داد یا نه؟ نکته ای که درخور توجه است اینکه چه این اتفاق بیفتد و چه نیفتد با توجه به تضعیف جایگاه محمد بن سلمان و ورود بازیگران خارجی به پرونده خاشقجی، عربستان وارد دوره ای از کشمکش ها بر سر قدرت خواهد شد و اگر هم احمدبن عبدالعزیز به قدرت برسد بخشی از جامعه عربستان که انتظار اصلاحات را داشته اند سکوت نخواهند کرد. 
به نظر می رسد در چنین شرایطی باید در آینده منتظر چهره جدیدی از عربستان باشیم که نظام سیاسی آن با تغییرات شگرفی روبرو شده و چه بسا فضای دو قطبی و دخالت بازیگران خارجی به شکل گیری پادشاهی مشروطه در آن کشور منجر بشود. 

برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید