تهران – الکوثر: سیدرضا میرطاهر، کارشناس رسانه در یادداشتی تحلیلی نوشت: دونالد ترامپ رئیس جمهوری فعلی آمریکا در امتداد مسیر ضد ایرانی دولت ها و روسای جمهوری قبلی این کشور مواضع خصمانه ای را علیه ایران چه در دوره مبارزات انتخاباتی و چه پس از ورود به کاخ سفید اتخاذ کرده است.
ترامپ حملات لفظی زیادی علیه ایران انجام داده و به ویژه به توافق هسته ای برجام تاخته و آن را بدترین توافق برای آمریکا نامیده است.
با نزدیک شدن به موعد اجرای مجدد تحریم های هسته ای آمریکا علیه ایران یعنی 6 اوت، جدال لفظی بین ایران و آمریکا بالا گرفته است.
حسن روحانی رئیس جمهوری ایران اخیراً هشدار داد که ترامپ نباید ایران را تهدید کند، چراکه پاسخ ایران پشیمان کننده خواهد بود. در مقابل ترامپ در واکنش انفعالی به هشدارهای رئیس جمهوری ایران، در توئیتی با حروف بزرگ نوشت هرگز و هیچ وقت دوباره آمریکا را تهدید نکنید.
این هشدار ترامپ بیش از اینکه جدی تلقی شود، بیشتر با تمسخر به ویژه از سوی دموکراتهای آمریکا و نیز در فضای مجازی مواجه شد.
سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس در واکنش به تهدیدهای اخیر ترامپ علیه ایران گفت: آغاز جنگ با ایران به معنای نابودی تمام امکانات آمریکاست و پایان جنگی را که آمریکا آغاز کند، ایران ترسیم خواهد کرد.
واکنش قدرتمندانه ایران در قبال تهدیدات اخیر باعث شده تا مقامات ارشد آمریکایی مانند وزیر دفاع این کشور اساسا منکر وجود هرگونه قصدی برای تهاجم نظامی به ایران شوند.
ترامپ به رغم گزافه گویی های اخیر خود در اظهاراتی جدید مدعی شد که آماده توافق با ایران است.
ترامپ در 24 ژوئیه در سخنرانی خود در جمع کهنه سربازان آمریکایی در شهر کانزاس گفت: آمادگی داریم تا به توافقی واقعی با ایران دست پیدا کنیم. ترامپ هم چنین در 30 ژوئیه در اظهاراتی پس از دیدار با جوزپه کونته، نخست وزیر ایتالیا در کاخ سفید مجددا بر آمادگی خود برای مذاکره با ایران بدون هیچ پیش شرط تاکید کرد. وی مدعی شد که حاضر است بدون هیچ پیششرطی با مقامات ایران ملاقات کند، در هر کجا و هر زمان که آنها بخواهند.
به این ترتیب ترامپ حداقل به ظاهر خواهان مذاکره با ایران شده است . "تریتا پارسی" رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا در مقاله ای که در تارنمای شبکه سی ان بی سی آمریکا منتشر شد، نوشت: پیشنهاد ترامپ برای دیدار با حسن روحانی باعث حصول توافقی بهتر نمی شود، ما فرصت مان را از دست دادیم.
با این حال تجارب گذشته نشان می دهد که وی خواهان پیشبرد مسائل و مذاکرات به شیوه تجاری است . وی حداکثر فشار و تهدید را همواره چاشنی هر گونه پیشنهاد برای مذاکره می کند تا به زعم خود در هر گونه مذاکرات احتمالی از موضع برتر با طرف مقابل گفتگو کند.
"محمد البرادعی" دبیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در واکنش به اظهارات رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر گفت و گو با مقامات ایران نوشت: نمی توان با تهدید یک کشور و بی احترامی کردن، آنگاه نسنجیده خواهان مذاکره شد.
محمد البرادعی
این در حالی است که مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا موضعی برخلاف رئیس خود اتخاذ کرد. در این راستا ساعاتی پس از آنکه رئیس جمهوری آمریکا مدعی شد حاضر است بدون هیچ پیششرطی با حسن روحانی دیدار کند، پمپئو در یک مصاحبه، برای این دیدار شرط تعیین کرد. وی تاکید کرد که از دیدار ترامپ با روحانی حمایت میکند اما مجموعهای از شروط را برای تحقق این دیدار فهرست کرد.
پمپئو گفت: "ما قبلا هم گفتهایم، رئیسجمهور ترامپ میخواهد مشکلات را حل کند. اگر ایرانیها نشان دهند که متعهد به تغییرات اساسی در نحوه رفتار خود هستند، اقدامات خشونتآمیز را متوقف کنند و بپذیرند که وارد یک توافق هستهای ارزشمند شوند که واقعا از تکثیر سلاحهای هستهای جلوگیری کند، آنگاه رئیسجمهور آماده است بنشیند و با آنها مذاکره کند."
پمپئو در مه 2018 نیز پس از خروج آمریکا از برجام، شروط دوازدهگانهای را برای مذاکره با ایران بر سر یک توافق جدید مطرح کرد که بسیاری در داخل آمریکا آنها را "غیرواقعبینانه" و "توهمآمیز" توصیف کردند.
با این حال سئوال مطرح این است که اولا دلیل رفتار و موضع تناقض آمیز بین ترامپ و وزیر خارجه اش که البته قبلا هم مواردی از این دست دیده شده ،چیست ؟ مساله بعدی این است که آمریکا خواهان چه نوع توافقی با ایران است ؟
در پاسخ باید گفت که ترامپ بسیاری از تصمیمات و مواضع خود را بدون مشورت و هماهنگی با دیگر وزرای کابینه خود اتخاذ می کند و یا به طور ناگهانی درباره بسیاری مسائل با توئیت کردن اعلام موضع می کند . همین مساله از جمله دلایل جدا شدن بسیاری از افراد مانند رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق آمریکا از دولت ترامپ بود، ضمن اینکه موضع گیری های غیر منطقی ترامپ از جمله درباره برجام از جمله دلایل جدایی تیلرسون از ترامپ محسوب می شود.
مساله دیگراین است که اساسا ترامپ آمادگی چه نوع توافقی با ایران را دارد ؟ با توجه به مواضع و خواسته های دولت ترامپ از ایران که در قالب خواسته های 12 گانه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا مطرح شده است، می توان گفت که آمریکا زمانی از دیدگاه خود به توافق با ایران دست می یابد که تهران همه خواسته های واشنگتن را بی چون و چرا قبول کند .
با این حال این چنین امری نه یک توافق بلکه تسلیم کامل در برابر آمریکا است. شاید به همین دلیل است که اعلام خواسته های آمریکا از ایران با تمسخر بسیاری از منتقدین ترامپ در داخل و خارج آمریکا مواجه شد.
ایرانیها تسلیم نمیشوند
وندی شرمن، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا با تشبیه ترامپ به یک بچه مدرسه ای می گوید: یک پسر بچه مدرسهای را میبینیم که داد و قال میکند و ژست قدرتمند بودن را میگیرد، در حالی که آنچه در واقعیت با آن مواجهیم ضعف و عدم امنیت است. ایرانیها تسلیم نمیشوند.
وندی شرمن
اشاره شرمن به رویکرد تسلیم ناپذیری و ظلم ستیزی ایران است که چند دهه در مقابل انواع و اقسام توطئه های آشکار و پنهان آمریکا مقاومت کرده است. "راب مالی"، تحلیلگر موسسه بحران با اشاره به آنکه موضوع جدیدی در پیشنهاد ملاقات ترامپ که پاییز پیش نیز مطرح شد وجود ندارد، سوالاتی را توییت کرد:١- در حالیکه آمریکا توافق فعلی را نقض کرده است چه دلیلی وجود دارد که روحانی بر سر یک توافق جدید مذاکره کند؟2-ترامپ ممکن است چه توافقی ارائه دهد که احیاناً به سود ایران باشد؟
هدف آمریکا از مذاکره با ایران دیکته کردن خواسته های خود به ایران است
نگاهی به سوابق آمریکا درباره ادعای مذاکره با ایران نشان می دهد که آمریکایی ها به هیچ وجه در این زمینه صداقت نداشته و از موضوع مذاکره بیشتر قصد داشته اند به عنوان یک ابزار سیاسی برای وادار کردن ایران به وارد شدن به مسیری طولانی و در نهایت بی نتیجه سوء استفاده کنند. ضمن اینکه هدف آنها از مذاکره بیشتر بیان و دیکته کردن خواسته های زیاده طلبانه خود از ایران بوده است. در واقع بر خلاف روال مذاکره که به معانی چانه زنی و بده و بستان است ، آمریکا به طور کلی و ترامپ به طور خاص منظورشان از مذاکره تعاملی کاملاً یک سویه است که در آن آمریکایی ها خواسته های خود را بیان کرده و طرف مقابل نیز همه آنها را بدون قید و شرط بپذیرد. مسلم است که چنین شیوه ای هیچ گاه در برابر ایران جواب نخواهد داد.
"حمید ابوطالبی"، مشاور رئیس جمهوری ایران در صفحه توئیتر خود نوشت: کسانی که به گفت وگو به عنوان روش حل اختلافات در جوامع متمدن باور دارند، باید به ابزار آن هم ملتزم باشند. احترام به ملت بزرگ ایران، کاهش خصومتها و بازگشت آمریکا به برجام، هموارکننده مسیر سنگلاخ کنونی است.
نگاهی به سوابق قبلی نشان می دهد که آمریکا در مذاکرات با ایران مواردی را قبول کرده که بعداً از آنها عدول کرده و یا اینکه به تعهدات خود پایبندی نشان نداده است، در حالی که ایران همواره خواهان رعایت اصول و مبانی مذاکرات از سوی آمریکا بر مبنای خواسته های منطقی و نیز رعایت حقوق و ملاحظات طرف مقابل بوده است. می توان گفت که آمریکایی ها حتی اصول اولیه مذاکره را نیز رعایت نمی کنند.
در چند دهه اخیر مذاکراتی مستقیم و غیر مستقیم بین ایران و آمریکا انجام گرفته است؛
مذاکرات الجزایر
یکی از موارد مذاکره ایران و آمریکا در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی می توان به مذاکرات الجزایر که برای حل و فصل اختلافات دو جانبه پس از مساله تسخیر لانه جاسوسی رخ داد اشاره کرد.
در اواخر سال 1980 با میانجیگری دولت الجزایر برای حل مسئله گروگانهای سفارت آمریکا، هیئتهای دو کشور ایران و آمریکا در الجزایر به مذاکره پرداختند. سرانجام پس از حدود دو ماه مذاکره، موافقت نامهای میان دو کشور به امضاء رسید که به بیانیه الجزایر معروف شد. یکی از موارد مهمی که آمریکا در این مذاکرات به آن متعهد شد عدم مداخله در امور داخلی ایران و نیز عدم حمایت از دشمنان ایران بود.
با این حال آمریکا در خلال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، به پشتیبانی آشکار از صدام حسین دیکتاتور عراق پرداخت و انواع کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی را در اختیار عراق گذاشت که این مساله در راستای تلاش های مستقیم واشنگتن برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت.
بدین ترتیب آمریکا نه تنها در طول جنگ عراق علیه ایران بسیاری از تحریمهای اقتصادی، نظامی و... را مجدداً اعمال کرد، بلکه با حمایت از حکومت صدام، منجر به تحکیم دیکتاتوری صدام در منطقه نیز شد.
مذاکرات «بن»
یکی دیگر از موارد مذاکرات ایران و آمریکا به مذاکرات «بن» درباره افغانستان بر می گردد. به دنبال واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکایی ها در اکتبر همان سال به افغانستان حمله کردند و این، در حالی بود که به علت ویرانی آن کشور بر اثر حداقل دو دهه جنگ داخلی و پراکندگی نیروهای طالبان، سلاح های "ویرانگر" آمریکایی در جریان جنگ جدید کاربرد چندانی نداشتند.
در شرایطی که به واسطه وضعیت بی سابقه جنگ جدید، نیروهای آمریکایی در شروع تهاجم خود دچار سردرگمی بودند، توانستند با همکاری متحدان جمهوری اسلامی در آن کشور (ائتلاف شمال) و استفاده از همکاری موثر امنیتی و نظامی ایران به سرعت دولت طالبان را ساقط کنند. به رغم حسن نیتی که ایران در مبارزه با طالبان و همچنین حدود سه ماه بعد از سقوط طالبان و کمتر از یک ماه بعد از تعیین تکلیف دولت افغانستان در کنفرانس بن نشان داد، اما جورج دبلیو بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا یک هفته پس از همکاری ایران با آمریکا درباره افغانستان، ایران را جزو کشورهای محور شرارت اعلام کرد.
تحلیل محتوای اظهارات حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی درسال های بعد، نشان می دهد که ایشان نتیجه تلاش های انجام شده در آن زمان برای تنش زدایی با واشنگتن را، "جسورتر شدن" آمریکایی ها و قرار گرفتن ایران در "محور شرارت" دانسته اند.
طرح کاندولیزا رایس
سه سال بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳ ، آمریکایی ها با وضعیت بسیار دشواری در این کشور همسایه ایران مواجه شدند. در آن زمان، از سویی برنامه های واشنگتن برای اداره عراق بعد از سرنگونی رژیم صدام شکست خورده بود و از سوی دیگر، تلفات نیروهای آمریکایی در درگیری های مسلحانه در داخل عراق ، مدام در حال افزایش بود.
در سال ۲۰۰۶ کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا، طرحی متفاوت را به جورج دبلیو بوش رئیس جمهوری آمریکا ارائه کرد که مبنای آن، تلاش برای جلب همکاری موثر ایران برای کنترل اوضاع عراق در ازای مجموعه ای از امتیازات بود.
متعاقباً، خاویر سولانا مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی آمریکا را رسماً به علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران ارائه کرد. مطابق بسته پیشنهادی، اگر ایران، غنی سازی اورانیوم را متوقف و درباره عراق همکاری می کرد، در عوض نیروگاه های هسته ای پیشرفته آب سبک در اختیار تهران قرار می گرفت و سانتریفوژهای تحقیقاتی ایران فعال می ماند.
آمریکا، همچنین با حرکت به سمت لغو تحریم هایی که تا آن زمان علیه ایران وضع شده بود، سیاست تغییر رژیم را کنار می گذاشت و به "پذیرش ایران در جامعه بین المللی" کمک می کرد. در مقابل آمریکا خواهان مداخله ایران برای کاهش حملات علیه نیروهای آمریکایی در عراق شد.
سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس در سخنان اخیر خود، نخستین بار اطلاعاتی را فاش کرد که آمریکایی ها از شخص او خواسته بودند با گروه های مقاومت عراق برای توقف حملات به نیروهای آمریکایی گفتگو کند و به آنها چند ماه فرصت دهد تا از عراق خارج شوند.
به رغم مساعدت های ایران، اما آمریکایی ها بر خلاف تعهدی که کرده بودند ، زمینه اعمال تحریم های هسته ای را علیه ایران در قالب قطعنامه های تحریمی شورای امنیت از سال 2006 به بعد فراهم ساختند .
مذاکرات ایران و گروه 1+5
آخرین مورد از مذاکرات ایران و آمریکا مذاکراتی است که ابتدا به صورت چند جانبه در قالب مذاکرات ایران و گروه 1+5 و سپس به صورت دو جانبه بین محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران و جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا انجام شد و نهایتاً به توافق هسته ای برجام در ژوئیه 2015 منجر شد.
هرچند دولت قبلی آمریکا یعنی دولت باراک اوباما نیز تعهدات آمریکا در چارچوب برجام را به صورت ناقص انجام می داد با این حال با اعلام خروج آمریکا از برجام در 8 مه 2018 توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، واشنگتن به طور رسمی تعهد خود را زیر پا گذاشت و یک توافق مهم بین المللی را که ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان قرار دارد، زیر پا گذاشت.
نکته مهم اینکه ترامپ در سخنرانی خود درباره خروج از برجام، دلیل آن را این گونه ذکر کرد که برجام منافع آمریکا را تامین نمی کند . در واقع وی به عدم ایفای تعهدات برجامی یا نقض برجام از طرف ایران هیچ اشاره ای نکرد. این مساله نشان می دهد که حتی واشنگتن نیز به خوبی از رعایت برجام از سوی تهران آگاه بوده و لذا نمی توانست در این زمینه بهانه تراشی کند.
از زمان اجرای برجام در ژانویه 2016 ، آمریکا نه فقط در مسیر اجرای آن مانع تراشی کرده بلکه بسیاری از تعهدات خود را در این زمینه یا اجرا نکرده یا ناقص اجرا کرده و با اعلام خروج از برجام اساساً در پی بازگرداندن همه تحریم های اولیه و ثانویه قبلی و افزدن تحریم های جدید علیه ایران است. آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز شکست و یا به نتیجه نرسیدن برجام را «زیانی بزرگ» برای چندجانبه گرایی توصیف کرده است .
کلکسیونی از بدعهدی آمریکا در مورد برجام
آمریکا به عنوان یکی از اعضای گروه 1+5 از زمان اجرایی شدن برجام، انواع بدعهدی ها و کارشکنی ها در زمینه عمل به تعهدات خود در چارچوب این توافق انجام داده است.
در طول حدود 32 ماهی که از اجرایی شدن برجام می گذرد، مجموعه ای از نقض ها، بدعهدی ها ، تاخیر ها، تعلل ها و تخطی از اجرای برجام توسط دولت آمریکا انجام گرفته است که از سوی ایران در قالب نامه های متعدد محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به فدریکا موگرینی به عنوان هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام، ثبت و ضبط شده است.
نقض برجام از سوی آمریکا در موارد و ابعاد مختلفی مطرح است؛
تمدید "قانون تحریم های ایران" موسوم به «آیسا» از سوی کنگره آمریکا؛
ایجاد محدودیت برای اتباع کشورهایی که مشمول "برنامه لغو روادید آمریکا" هستند برای سفر به آمریکا به دلیل سفر به ایران؛
تلاش آمریکا برای ایجاد فضایی منفی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد برخلاف تعهد جمعی کشورهای ۱+۵ برای تحقق "تغییر بنیادین" در رویکرد و تعامل شورا با ایران؛
تعلل عمدی دولت آمریکا در رفع موثر تحریم های هسته ای، به نحوی که در موارد متعددی این تعهد صریح آمریکا به صورت مقطعی، کند و در برخی مواقع به نحو بازدارنده ای پیچیده بوده است؛
تلاش برای جلوگیری از عادی سازی تجارت سایر کشورها با ایران و بهره مند شدن ایران از منافع اقتصادی برجام، از طریق دامن زدن و گسترش شک و تردید نسبت به آینده روابط اقتصادی و همکاری با ایران؛
تاخیر غیرموجه از سوی وزارت خزانه داری آمریکا در صدور مجوزهای لازم برای فروش یا اجاره هواپیمای مسافربری به ایران؛
ایجاد مقررات دست و پاگیر و موانع روانی در مسیر دسترسی آسان بانک مرکزی ایران به منابع مالی خود؛ پیچیده کردن و مشروط ساختن مقررات رفع تحریم ها از سوی وزارت خزانه داری آمریکا به منظور ایجاد تردید در بانک های غیرآمریکایی و اکراه آنها از همکاری با ایران؛
طرح مکرر قوانین مختلف تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران در کنگره آمریکا با هدف تخریب فضا و جلوگیری از عادی سازی روابط تجاری سایر کشورها با ایران از جمله موارد نقض برجام توسط آمریکا بوده است.
آمریکا با خروج از برجام ثابت کرده که نمیتواند برای توافق مورد اعتماد قرار گیرد.
روشن است که دولت ترامپ حاضر نیست یک قدم از خواستههای خود و اسرائیل کوتاه بیاید و در صورت مذاکره دو جانبه با ایران همان چیزهایی از تهران می خواهد که تلآویو و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از آن خواسته اند.
در عین حال اکنون روشن شده که هدف وادار کردن ایران به مذاکره از موضع ضعف با آمریکا از طریق اعمال فشار اقتصادی برای ورشکست کردن اقتصاد ایران و در نهایت کسب امتیاز از تهران با مذاکره از موضع نابرابر است.
ترامپ بر این تصور است که با اعمال فشار اقتصادی بی سابقه به ایران، آن را وادار به تسلیم خواهد کرد.
در این راستا ترامپ با استفاده ابزاری از تحریم ها تلاش می کند تا شرایط زندگی مردم ایران را هرچه دشوارتر و طاقت فرساتر کرده تا بدین ترتیب به زعم خود زمینه ایجاد بی ثباتی و ناآرامی در ایران را فراهم سازد .
این سیاست آمریکا، دقیقاً به معنای دخالت در امور داخلی ایران است که اقدامی کاملاً غیر مشروع از دیدگاه حقوق بین الملل بوده و بر خلاف قواعد بین المللی و منشور سازمان ملل است.
در عین حال رویکرد ترامپ در قبال ایران موید این مساله است که وی هیچ گونه شناخت واقعی از ایرانیان ندارد.
تجربه چهل سال گذشته نشان می دهد که هر قدر فشار خارجی علیه ایران افزایش پیدا کرده بر همبستگی و انسجام داخلی افزوده شده است.
دور جدید اقدامات ضد ایرانی واشنگتن در حالی انجام می شود که بر خلاف گذشته ، واشنگتن کاملاً در این زمینه تنها است و با توجه به پایبندی کامل به ایران به برجام، دیگر کشورها به ویژه اعضای گروه 1+4 هیچ دلیلی برای همراهی با آمریکا در تحریم مجدد ایران نمی بینند.
در واقع اکنون جهان در صفی واحد، مخالف اقدامات ضد ایرانی ترامپ است. ضمن اینکه ایرانی ها اکنون بسیار بیش از گذشته به آمریکا بدبین و بی اعتماد هستند و به ویژه مذاکره با آن در شرایط کنونی را نمی پذیرند.
به خصوص اینکه ترامپ نه فقط درباره برجام بلکه درباره بسیاری از توافق های بین المللی بدعهدی کرده و بی اعتمادی شدید جهان را به خود موجب شده است.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
برای عضویت در کانال سروش الکوثرفارسی کلیک کنید
پنج شنبه 11 مرداد 1397 - 13:2:48