تهران- الکوثر- داود احمدزاده* : در یک سوی بحران، عربستان سعودی تلاش دارد در قامت یک پدرخوانده یا رهبر کشورهای عربی، هژمونی منطقهای خود را با اتکا به خریدهای نظامی و تکرار واژه ایران هراسی در منطقه بیش از گذشته تثبیت کند و در سوی دیگر بحران، قطر به عنوان کشوری قرار دارد که از افزایش قدرت عربستان به دلیل اختلافات تاریخی واهمه دارد و خواستار رویکرد متفاوت و آزادی عمل نسبی در تصمیم گیریهای خارجی است.
در این میان درگیریهای پیشین بین قطر و عربستان بر سر مرز مشترک در سال 1992 و مداخله نظامی عربستان با هدف سرنگونی پادشاهی قطر، بر این ترس و واهمه افزوده است. در وضعیت موجود، میانجیگریهایی که از سوی برخی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای صورت گرفته نیز منجر به نتیجه مشخصی نشده است. درواقع تلاشهایی که به شکل خاص کشور کویت در خاتمه بخشیدن به بحران موجود انجام داده، به دلیل عدم رضایت طرفین به حل و فصل بحران کمکی نکرده است.
از سوی دیگر ورود آمریکا و شخص دونالد ترامپ و حتی حضور رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در منطقه و دیدار از ریاض و دوحه، نه تنها در نزدیک کردن مواضع و حل و فصل اختلافات ثمربخش نبوده، بلکه این میانجیگری به شعلهور شدن بیشتر اختلافات نیز انجامیده است.
در هر صورت عربستان در پی بهرهبرداری از رویکرد ترامپ برای ارتقای مواضع منطقهای خویش بوده و تلاش دارد تا با ائتلاف سازی قطر را نیز به همراهی بیشتر و گسستن از مواضع قبلی یعنی ارتباط با ایران و برخی از نیروهای همسوی با این کشور مجبور کند. درواقع میتوان پیش بینی کرد که در چنین فضای تنشزایی که طرفین نسبت به نیات هم بدبین هستند و مکانیزم میانجیگری و گفتگوهای پشت پرده نیز نتیجه بخش نبوده است، تداوم بحران و گسست بیشتر در روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بیش از گذشته وجود داشته باشد. به طوریکه شاهد شکافهای مزمن و دامنهدار میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در چگونگی خاتمه بحران و رویارویی اقتصادی و نظامی با قطر هستیم.
کویت و عمان، از یک رویه اعتدالی برای کاهش بحران و بهرهگیری از گفتگوی بیشتر حمایت میکنند؛ در حالیکه بحرین به عنوان یک مستعمره جزیرهای عربستان همسویی بیشتری را با سیاستهای جنگطلبانه سعودیها در پیش گرفته است. در این میان، امارات نیز از مواضع تند عربستان و بحرین حمایت میکند. با این وجود، شرایط آشفته منطقه و عدم رغبت قدرتهای اصلی و تاثیرگذار در منطقه یعنی ترکیه و ایران برای بحرانآفرینی بیشتر در این حوزه حساس، بیانگر آن است که سعودیها گزینهای به غیر از مذاکره و تن دادن به مصالحه را در پیش روی خود نمیبینند. چرا که گزینه نظامی به رغم تلاشها برای اجرایی شدن آن، هنوز از سوی آمریکاییها و کشورهای اروپایی تایید نشده است. از دیگر سو تلاشهای مداخله گرایانه سعودیها با هدف اپوزیسیون سازی داخل قطر و انجام کودتای نظامی نیز هنوز به نتیجهای نرسیده است.
بنابراین علیرغم لفاظیهای مقامات سعودی و حتی تهدید نظامی برای سرنگونی پادشاهی قطر، به نظر میرسد که مقامات عربستانی مجبور به تن دادن به مصالحه و مذاکرات مستقیم با قطریها خواهند شد. چرا که شرایط موجود در منطقه از جمله گرفتاریهای ریاض در بحران یمن و سوریه و خروج علنی برخی از متحدان نزدیک این کشور از ائتلاف خودساخته در منطقه، ضعف سیاستهای تهاجمی سعودیها را آشکارتر ساخته است. از دیگر سو، دوحه نیز با اطمینان از حمایتهای ترکیه و آگاهی از نیات برخی از کشورهای اروپایی در حفظ تاج و تخت پادشاهی قطر بر مواضع خود در مقابل سعودیها پافشاری میکند. لذا راهحل نظامی در مقطع فعلی، یک سناریوی غیرمحتمل به نظر میرسد. در این میان سناریوی تحریم و فشار اقتصادی قطر از سوی سعودیها هم تا کنون راه به جایی نبرده است؛ زیرا در این سناریو واکنش قطر مناسب بود، چنانکه توانسته است کمبودهای غذایی خود را از طریق ایران، ترکیه و حتی کشورهای غربی تامین کرده و آرامش بر اقتصاد این کشور حاکم کند.
ادامه اختلافات ریاض دوحه و عدم رسیدن به یک راه حل مشخص برای پایان بحران، علاوه بر آنکه می تواند قطب بندی های موجود در شورای همکاری خلیج فارس را تشدید نماید، احتمال سرایت اختلافات به یک حوزه گسترده تر عربی یعنی اتحادیه عرب را نیز دوچندان می کند. چرا که در این اتحادیه نیز، برخی از اعضا با سیاست های سعوی همسو هستند و برخی دیگر به بحران قطر به عنوان فرصتی برای به چالش کشیدن رفتارهای سلطه طلبانه عربستان در جهان عرب می نگرند.
کارشناس مسائل خاورمیانه*
منبع: شورای راهبردی روابط خارجی
سه شنبه 4 مهر 1396 - 9:57:36