تهران- الکوثر: این اثر در هفت فصل به مبانی مفاهیم اساسی، جایگاه انسان در اسلام، جایگاه حکومت در اسلام، نظریات متعدد در باب امکان یا امتناع مردمسالاری دینی، تبیین مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای، نظریات مختلف در باب مشروعیت حکومت اسلامی و مشروعیت نظام مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای توجه دارد.
مخاطبان این کتاب در فصل نخست با مضامین دموکراسی، دین، حکومت دینی، مشروعیت و کارآمدی آشنا میشوند.
در فصل دوم کتاب مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای، سخن از اوصاف ویژگیهای انسان در قرآن و مساله کرامت انسان به میان میآید.
نظرات متعدد در باب نسبت میان اسلام و سیاست، جدایی اسلام و سیاست، ضرورت حکومت، حکومت؛ هدف یا وسیله و اهداف حکومت در اسلام، از جمله مباحثیاند که در فصل سوم ارایه میشوند.
در فصل چهار اثر حاضر به مطالبی درباره عدم امکان قرائت دموکراتیک از اسلام، عدم امکان قرائت اسلامی از دموکراسی، قرائت اسلامی از دموکراسی،اسلام؛ عین دموکراسی و قرائت حداقلی از اسلام و دموکراسی پرداخته میشود.
مضامین ماهیت یکپارچه مردمسالاری دینی، تبییت مردمسالاری دینی از نگاه دیدگاه آیتالله خامنهای، مفاهیم مشابه مردمسالاری دینی، نظریه مشروعیت مردمی نظام اسلامی، نظریه مشروعیت الهی بلاواسطه حاکم اسلامی، نظریه مشروعیت الهی ـ مردمی نظام اسلامی، نظریهپردازیهای جدید در باب مشروعیت حکومت اسلامی، از جمله مبانیاند که در فصول پنجم و ششم کتاب مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای عرضه میشوند.
در آخرین فصل محتوای باز تعریف مفهوم مشروعیت، پایههای مشروعیت از منظر آیتالله خامنهای و شرایط زوال مشروعیت مورد بررسی قرار میگیرند.
نظریه «نظام جمهوری اسلامی» با محوریت ولایت مطلقهی فقیه، در این زمینه توسط حضرت امام خمینی(ره) مطرح شد و ایشان تلاش کرد تا نظریات سیاسی شیعه را با واقعیت جامعهی پیچیده امروز درهم آمیزد؛ به طوری که برخی مدعی شدند «ولایت فقیه» مولود اندیشهی حضرت امام خمینی(ره) بود و قبل از ایشان، چنین بحثی در فقیه شیعه مطرح نبوده است!
حضرتآیتالله خامنهای، این تلاش حضرت امام(ره) در زمینه نظریهپردازی را، تلاشی معطوف به عمل دانستند و آن را چنین توصیف میکنند: «ولایت فقیه جزو مسلمات فقیه شیعه است. اینکه حالا بعضی نیمه سوادها میگویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بی اطلاعی است. کسی که با کلمات فقها آشناست میداند که مسئله «ولایت فقیه» جزو چیزهای روشن و واضح در فقه شیعه است. کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاستهای امروز و مکتبهای امروز دارند، مدون کند و آن را ریشهدار و مستحکم و مستدل و با کیفیت سازد، به شکلی در بیاورد که برای هر انسان صاحبنظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قالب قبول باشد.»(نماز جمعه تهران، ۸۷.۳. ۱۴)
از سوی دیگر اگر نگاهی به نظرات حضرت امام(ره) درباره ضرورت پیوند نظریه ولایت فقیه با عمل داشته باشیم به این جمله درخشان میرسیم: «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است حکومت، نشاندهنده جنبهی عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات، جواب داشته باشیم و همهی ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد، جنبهی عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.»
پس گام اول را بنیان گذار کبیر انقلاب برداشت و گام دوم در زمینه نظریهپردازی سیاسی در اسلام، طرح نظریه «نظام مردمسالاری دینی» از جانب حضرتآیتالله خامنهای بود که تکلمهای بر «جمهوری اسلامی» مبتنی بر نیازها و سوالات جدید است و این نظریه تلاش دارد تا در فرایند تبدیل شدن به گفتمان حاکم بر جامعه، سوالات و ابهامات مطرح مبنی بر تضاد میان دین و دموکراسی را پاسخ دهد و ظرفیتهای جدیدی از حکومت اسلامی را نشان دهد.
نویسنده این کتاب به همین جهت شناخت ابعاد مختلف مفهوم «مردم سالاری دینی» مبتنی بر آراء و نظرات حضرت آیتالله خامنهای را ضرورتی دانسته است که توجه به آن میتواند سرفصلی نو در نظریه پردازی در حوزه فقه سیاسی به حساب آید و میتواند در تبدیل مفهوم مردمسالاری دینی، به گفتمانی فراگیر و رایج در جامعه، موثر باشد و این کتاب با این دغدغه آغاز شده است.
دغدغه اصلی نویسنده این کتاب به گفته خودش ارائه قرائتی مردم سالار از حکومت دینی و نشان دادن نقش پررنگ مردم در نظریه ولایت فقیه است. این قرائت، با جوهره آخرین دین الهی و خدامحوری و خلیفهی الهی بودن آدمی قابل جمع بوده و زوایای پنهان این نظریه را آشکار میکند.
و در این بین، آیتالله خامنهای به عنوان یکی از نظریهپردازان برجسته این حوزه، عبارات و نظرات بدیعی دارد که توجه به آن میتواند در فهم معنای مردم سالاری دینی راهگشا باشد و به برخی ابهامات در باب حکومت اسلامی پاسخ دهد.
از منظر رهبر انقلاب، حکومت اسلامی و نظام مردم سالار دینی بر سه پایه شکل گرفته و براساس آن، نظام سیاسی مشروعیت مییابد:
۱ وجود ویژگیها و صلاحیتهای دینی چون فقاهت، عدالت و درایت در حاکم اسلامی
۲ به قدرت رسیدن کارگزاران نظام اسلامی مبتنی بر انتخابات و رضایت مردم
۳ کارآمدی و توانایی اداره کشور توسط کارگزاران بعد از انتخاب و کسب قدرت
در مجموع این کتاب تلاش دارد، پایههای مشروعیت نظام مردم سالار دینی را در اندیشه آیتالله خامنهای مورد نقد و بررسی قرار دهد.
کتاب «مردم سالاری دینی از منظر حضرت آیتاللهخامنهای» در هفت فصل تنظیم شده است: فصل اول به تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق اختصاص دارد که شامل پنج واژه دموکراسی، دین، حکومت دینی، مشروعیت و کارآمدی است.
در فصل دوم، مبانی انسان شناسی مفهوم مردم سالاری دینی مورد بررسی قرار گرفته است. به عبارتی دیگر، به دنبال ارائه پاسخ به این سوال است که مبتنی بر کدام نگاه به انسان میتوان از نظام مردم سالاری دینی سخن گفت.
فصل سوم اختصاص به توضیحاتی پیرامون حکومت از منظر اسلام دارد و در آن مولفههایی چون نسبت میان اسلام و سیاست، ضرورت و حکومت و اهداف آن از منظر اسلام، بررسی شده است.
نسبت میان اسلام و دموکراسی موضوعی است که در فصل چهارم به آن پرداخته شده است. در این فصل نظرات متعدد، طرح و ارزیابی شده است.
فصل پنجم به تبیین مفهوم مردم سالاری دینی از منظر آیتالله خامنهای و نظریات مختلف در باب امکان یا امتناع مردم سالاری دینی اختصاص یافته است.
در فصل ششم، نظریات مختلف اندیشمندان مسلمان معاصر در دهههای اخیر دربارهی مقولهی مشروعیت حکومت دینی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
فصل هفتم تلاش دارد تا مقوله مشروعت را مبتنی بر آراء و نظرات حضرت آیتالله خامنهای تشریح کند و این فرضیه را به اثبات برساند که از منظر ایشان، مشروعیت نظام مردم سالار دینی بر پایههای سهگانهی صلاحیتهای دینی، انتخاب و رضایت مردم و کارآمدی نظام سیاسی استوار شده است. سخن نهایی نویسنده در نیز فصل جمعبندی و نتیجهگیری آمده است.
چهار شنبه 29 شهریور 1396 - 18:27:45