تهران- الکوثر: طبق تعریف جامع جنگ رسانهای، «بهکارگیری رسانهها بهعنوان ابزاری جهت تأثیرگذاری بر احساس و ادراک مردم و مسئولان جبههی مقابل، مطابق اهداف مدنظر خویش برای تصویرسازی از خود و جبههی مقابل، بهوسیلهی فعالیت هنرمندان و اصحاب رسانه، و راهبری و خطمشیگذاری سیاستمداران، نظامیان و دستگاههای امنیتی، و با هدف نهایی تأثیرگذاری بر تصمیمگیری و رفتار مخاطبان در چارچوب نظام ارزشی و هنجاری حق یا باطل» را جنگ رسانهای گویند.
در تقابل رسانهای بین دو جبههی انقلاب اسلامی و جبههی استکبار، سینما بهعنوان یکی از سلاحهای تقابل نقشی کلیدی ایفا مینماید. در طول سالهای بعد از انقلاب فیلمهای سینمایی گوناگونی از سوی دو جبههی این نبرد ساختهشده است. هرکدام از این آثار را میتوان بهعنوان تحرکی در جبههی جنگ رسانهای نگریست و از این زاویه مورد تحلیل قرار داد.
یکی از این آثار، فیلم سینمایی «باباجون»، ساختهشده در سال ۲۰۱۵، بهعنوان اولین فیلم فارسیزبان رژیم صهیونیستی است که به خاطر ماهیت موضوع آن، از دیدگاه جنگ رسانهای قابلتوجه و تحلیل است. لذا این نوشتار بهدنبال تحلیل فیلم سینمایی «باباجون» از منظر جنگ رسانهای است.
آشنایی با فیلم سینمایی «باباجون»
۱- داستان فیلم
فیلم «بابا جون» که به زبان فارسی و در برخی موارد عبری ساختهشده زندگی یک خانوادهی یهودی ایرانیالاصل را به تصویر میکشد که سالها پیش از ایران راهی اراضی اشغالی شدند و در دهکدهای کوچک زندگی میکنند. پدر این خانواده که رفتارهای تند و خشن دارد، بهشدت اصرار میکند تا «موتی» تکفرزند نوجوان خانواده، حرفه و پیشهی خانوادگی آنان که پرورش بوقلمون است را ادامه دهد؛ اما پسر به ادامه دادن این راه علاقهای ندارد.
پدربزرگ موتی «باباجون» نام دارد که میخواهد نوهاش نیز همچون فرزند بزرگترش ادامهدهندهی راه او باشد. مادر موتی در تلاش است تا مانع از پرخاش و سختگیری پدر نسبت به پسر شود. عموی موتی که به آمریکا مهاجرت کرده و فردی خوشپوش، جذاب، و خوشرفتار است، بعد از سالها برای به دیدار خانواده آمده و از عدم علاقهی موتی به شغل خانوادگیشان حمایت میکند.
موتی بهعنوان نماد نسل آینده درواقع دو آینده در پیش روی خود میبیند: آیندهای همچون آیندهی پدرش که علیرغم میل باطنیاش راه پدربزرگ را ادامه داده یا آیندهای همچون آیندهی عمویش که راه پدربزرگ را کنار گذاشته…
در انتهای فیلم موتی در لانه را باز میکند و بوقلمون ها را فراری میدهد. پدربزرگ با عصبانیت یک کمربند به پدر موتی می دهد و از او می خواهد تا فرزندش را تربیت کند! پدر کمربند را گرفته نزد موتی میرود اما زانو زده و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده، از موتی عذرخواهی و به شکست خود اعتراف میکند.
۲- نویسنده و کارگردان
«بابا جون» نخستین اثر بلند داستانی یووال دلشاد است که پیشازاین تجربه ساخت یک مستند را در کارنامه هنری دارد. این کارگردان ۴۳ ساله اظهار داشته که فیلم را بر اساس تجربیات خود زمانی که در کودکی به اراضی اشغالی فلسطین مهاجرت کرده نوشته است. او دراینباره میگوید: «راستش را بخواهید، پسری که در «باباجون» میبینید خودم هستم، این فیلم داستان زندگی من است، خواستم دشواریهایی که در دوران نوجوانی داشتم به تصویر بکشم، برای همین هم باباجون را ساختم. پیام اصلی من آزادی انتخاب بود و چهارچوب فیلم بر این اساس شکل گرفت.»
او در مورد داستان زندگی خانوادهاش پس از مهاجرت که بنمایه شکلگیری این فیلم است به رادیو فردا میگوید: «پدر و مادرم در شیراز متولد شدند و قبل از انقلاب ۵۷ به اسرائیل مهاجرت کردند. بعد از انقلاب ۵۷ بقیه خانواده به اسرائیل مهاجرت کردند. مادر و پدر من یک سال قبل از انقلاب ۵۷ باز به ایران سفر کردند.»
۳- تهیهکنندگان
«بابا جون» دو تهیهی کننده اصلی دارد:
Metro Communications: «مترو کامینیکیشن» یک شرکت تولید فیلم در رژیم صهیونیستی (تلآویو) است و همکاری نزدیکی با «یونایتددکینگ فیلمز» دارد.دیوید سیلبر رئیس این شرکت، فارغالتحصیل دانشگاه اورشلیم در رشتهی فلسفهی یهودی و کابالا بوده و در سال ۱۹۹۹ موسسهی تولید و توزیع فیلم سینمایی خود را تأسیس میکند.
United King Films: این شرکت که متعلق به دو یهودی با نام موشه ادری و لئون ادری است، بهعنوان یک کسبوکار پیشرو در صنعت سرگرمی و بازاریابی و توزیع گستردهی محصولات سرگرمی -از فیلمهای تلویزیونی، توزیع خانگی دیویدی، و طیف گستردهای از محصولات موسیقی در رژیم صهیونیستی محسوب میشود. این شرکت تاکنون توزیعکنندهی آثار سینمای آمریکا، اروپا و آسیا در بازار رژیم صهیونیستی بوده است.
۴- حامیان فیلم
مطابق اعلام وبگاه رسمی فیلم، «باباجون» با حمایت مراکز زیر ساختهشده است:
وزارت فرهنگ و ورزش رژیم صهیونیستی (Israel Ministry of Culture and Sport)
انجمن فیلم رژیم صهیونیستی (The Israel Film Council)
بنیاد رابینوویچ برای پروژههای هنری-سینمایی (The Rabinovich Foundation for the Arts – Cinema Project)
بنیاد لئون ریکانتری (Leon Recanati Foundation)
صندوق فیلم چند فرهنگی «گاشر»(Gesher Multicultural Film Fund)
یونایتد کینگ فیلم (United King Films)
بنیاد خانوادگی نظریان (Y&S Nazarian Family Foundation)
بنیاد ایما (Ima Foundation)
صندوق رژیم صهیونیستی برای تولید فیلم (Israel Fund for Film Production)
۵- بازیگران
یوال دلشاد کارگردان فیلم، از بازیگران یهودی ایرانی ساکن رژیم صهیونیستی استفاده کرده و برای نقش پدر موتی، از نوید نگهبان بازیگر ایرانی آمریکایی فیلم دعوت به همکاری کرده است. او درباره این انتخاب به رادیو فردا میگوید: «وقتی فیلمنامه را دادم که بخواند چند بار دیدم اشک از چشمانش جاری شده. او شوکه شده بود و میگفت این زندگی من است. دو بازیگر نسبتاً مشهور فیلم، «دیوید دیان» و «نوید نگهبان» هستند که هر دو در فیلم «سنگسار ثریا» نقش بازی کردهاند. سنگسار ثریا فیلمی است که در سال ۲۰۰۸ ساخته شد تا از سنگسار یک زن بهعنوان سوژهای علیه مجازات اسلامی استفاده کند.
نوید نگهبان، بازیگر ایرانیتبار این فیلم است، که ازجمله کارهای اخیر وی «آمریکن اسنایپر» (تیرانداز آمریکائی»، ساخته کلینت ایستوود، «دِ استونینگ آو ثریا اِم» (سنگسار ثریا)، ساخته سیروس نو راسته، و «هوملند» (زادگاه)، مانند «ابونظیر»(یکی از فرماندهان تروریستهای القاعده)، برنده جایزه آمریکائی «اِمی»، میباشد. او همچنین در فیلمهای «دِ منتالیست»، «۲۴»، «لاو اند اوردر»، «سی اس آی»، و دیگر فیلمها، نقش بازیگر میهمان را به عهده داشته است.
۶- جوایز
باباجون درمجموع نامزد ۴ جایزه و برندهی ۵ جایزه از دو جشنوارهی صهیونیستی شده است. همچنین این فیلم بهعنوان نماینده سینمای رژیم صهیونیستی برای بخش بهترین فیلم غیر زبان انگلیسی ۲۰۱۷ اسکار معرفی شد که تمام این موارد نشاندهندهی عملکرد جشنوارههای داخلی رژیم صهیونیستی برای برجستهسازی فیلم و جلبتوجه مخاطب به تماشای آن دارد.
بررسی و تحلیل:
همچنین این فیلم بهعنوان نماینده سینمای رژیم صهیونیستی برای بخش بهترین فیلم غیر زبان انگلیسی ۲۰۱۷ اسکار معرفی شد که تمام این موارد نشاندهندهی عملکرد جشنوارههای داخلی رژیم صهیونیستی برای برجستهسازی فیلم و جلبتوجه مخاطب به تماشای آن دارد. در قسمت بررسی و تحلیل، نکات برجستهی فیلم در ابعاد گوناگون آن مطرح شده است تا جایگاه این اثر از منظر جنگ رسانهای تبیین گردد.
ادعای همیشگی سیاسی نبودن
دلشاد میگوید به حساسیتهایی که کنار هم قرار گرفتن نام ایران و اسرائیل در نخستین فیلم بلند او ایجاد میکند آگاه است، اما «باباجون» را اثری کاملاً شخصی به شمار میآورد. او میگوید: «وقتی تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم به خودم گفتم باید بهترین فیلمی باشد که میسازم، باباجون را برای دریافت جایزه نساختم، با کسی رقابتی ندارم؛ این فیلم را برای خودم ساختم. وقتی شنیدم که قرار است از طرف اسرائیل در اسکار شرکت کنم خیلی خوشحال شدم، چون میدانستم این موضوع باعث اکران فیلم در خارج از اسرائیل میشود و عده بیشتری میتوانند این فیلم را تماشا کنند و با داستان زندگی من آشنا شوند؛ این بهترین جایزهای است که دریافت کردم.» نوید نگهبان نیز به تارنمای صهیونیستی وای. نت گفته است با سیاسی کردن این فیلم مخالف است؛ این ادعا که «نخستین فیلم فارسیزبان اسرائیل» بوده، یا اینکه «فیلم فارسیزبان نماینده اسرائیل برای اسکار امسال شده» او را ناخشنود میکند زیرا شائبه سیاسی کردن فیلم را القاء میکند. به گفته نگهبان، این برچسب زدنها به روح پاک فیلم و پیام بشردوستانه آن لطمه میزند.
علیرغم اظهارنظر همیشگی فیلمسازان اینچنینی که مدعی سیاسی نبودن و کاملاً شخصی بودن آثارشان هستند، نهادهای رسمی حمایتکننده از فیلم بهصراحت مشخص میکنند که اختصاص بودجهی بلاعوض برای ساخت این فیلم نمیتواند بدون هدفگذاری مشخص حامیان آن باشد. چنانکه خود فیلمساز گفته است: «در اسرائیل سازمانهایی هست که از سینماگران حمایت میکند و کمکهای مالی در اختیار آنها قرار میدهد. سناریوی باباجون را برای یکی از این سازمانها فرستادم و آنها نیمی از هزینه لازم را در اختیارم گذاشتند، نیم دیگر با کمک خانواده نظریان در لسآنجلس تأمین شد.»
نگاهی به فهرست حامیان رسمی فیلم همچون وزارت فرهنگ و ورزش رژیم صهیونیستی انجمن فیلم رژیم، صندوق رژیم صهیونیستی برای تولید فیلم و… -که در بخشهای قبلی این نوشتار ذکر شد- بهخوبی نشان میدهد که این اثر نه صرفاً فیلم شخصی کارگردان بلکه یک فیلم هدفمند و برنامهریزیشده است.
اهداف تصویرسازی فیلم بهتناسب مخاطبان
همانطور که در تعریف جنگ رسانهای ذکر شد، یکی از مهمترین کارکردهای جنگ رسانهای، «تصویرسازی از خود و دیگران» در قلب و ذهن مخاطبان است. بنابراین بهعنوان اولین سؤال در تحلیل فیلم باباجون باید پرسید که این سازندگان و حامیان این فیلم درصددند از آیندهی نسل آتی یک خانوادهی ایرانی یهودی ساکن اراضی اشغالی چه تصویری در نگاه مخاطبان داخلی و خارجی نشان دهند؟
برای فیلم باباجون چند دسته مخاطب کلیدی مطرح است که به تناظر هر دسته، اهدافی را میتوان در نظر گرفت:
یهودیان ایرانیالاصل ساکن اراضی اشغالی فلسطین
ایرانیان مقیم ایران
یهودیان غیر ایرانی ساکن اراضی اشغالی فلسطین
ایرانیان ساکن خارج کشور و سایر مردم جهان
جمعبندی
این نوشتار تلاش شد تا ضمن آشنایی اجمالی با پروژهی فیلم سینمایی «باباجون» و اطلاعات پیرامونی آن، به تحلیل این اثر از دیدگاه جنگ رسانهای پرداخته شود. بهطورکلی این آثاری از این قبیل را نباید فیلم شخصی یک فرد در نظر گرفت و باید «هدفگذاری» و «تصویرسازی» مدنظر آن را بررسی کرد و با توجه به مخاطبان گوناگونی که پیشتر به آنها اشاره شد، پیام فیلم را تحلیل کرد. خصوصاً باید «بحران هویت» ساکنان رژیم صهیونیستی را در تحلیل فیلم در نظر گرفت.
همچنین «باباجون» را باید در چارچوب دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی تحلیل نمود. مواردی از این قبیل بیانگر اتخاذ راهبرد «تلطیف روابط مردم ایران با رژیم صهیونیستی» در دیپلماسی عمومی این رژیم دارد. آنها سعی دارند تا ذهنیت مردم ایران نسبت به این رژیم را بهبود دهند. در گام اول یک هدف حداقلی همچون همزادپنداری با یک خانوادهی ایرانی ساکن فلسطین اشغالی مدنظر است و در گامهای بعد، تلطیف احساسات نسبت به کلیه ساکنین این منطقه، و حتی قهرمانسازی از رژیم صهیونیستی در نگاه ایرانیان نیز سوژهی تصویرسازی رسانهای آنها قرار گیرد.
طبیعتاً مجموعهی رسانهی جمهوری اسلامی –اعم از سینما و تلویزیون و…- چه به صورت آفندی و چه به صورت پدافندی باید در صحنهی جنگ رسانه فعال باشند و ضمن تثبیت هویت ایرانی اسلامی و ایجاد حس افتخار به آن، هویت جعلی رژیم صهیونیستی را به چالش بکشند.
منبع: اندیشکده تبیین
دو شنبه 16 مرداد 1396 - 15:12:46