مقطعی آرامبخش از استاد شحات انور با اوجی زیبا

سه شنبه 27 اسفند 1398 - 10:37:14

سوره قصص، مقام نهاوند

به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، استاد «شحات محمد انور» يكي از قاريان برجسته جهان اسلام كه چند سال اخير مبتلا به بيماري و در منزل بستري بود و چند باري براي معالجه به ايران نيز سفر كرد، سرانجام در روز 23 دي‌ماه سال 86 در سن 57 سالگي به لقاءالله پيوست.


استاد «شحات محمد انور» قارى مسجد الرفاهى مصر در روز يكم ژوئيه سال 1950 ميلادى در روستاى «كفرالوزير» كه مركزى دور افتاده در استان قهليه مصر است در خانواده‌اي كم جمعيت متولد شد. بيش از سه ماه از ولادت او نگذشته بود كه پدرش را از دست داد و كودك خردسال نتوانست لذت پدر داشتن را بچشد و بدين ترتيب او در حالى كه طفل خردسال و يتيمى بود با امواج زندگى و گردش روزگار با همه شيريني‌ها و تلخى‌هايش مواجه شد.
شحات محمد انور به همراه مادر خود براى اقامت در منزل پدربزرگ مادريش رهسپار شد تا با دائى‌هاى خود زندگى كند چرا كه دائى او وى را همچون پسر خود دوست مي‌داشت و بهترين امانت‌دار او بود و او را به يادگيرى و حفظ قرآن تشويق كرد.
وي به واسطه دائى‌اش از محضر استاد «حلمى محمد مصطفى» در حفظ قرآن كريم مستفيض شد و در سن هشت سالگي حافظ كل قرآن شد و وقتى به سن 10 سالگى رسيد دائى‌اش او را به يكى از روستاهاى مجاور (كفرالمقام ) برد تا تجويد قرآن را به دست مرحوم استاد «سيد احمد فرارحى» فرا گيرد چرا كه استعدادى كه او را شايسته مى‌ساخت تا يكى از مشهورترين قاريان مصر بلكه همه جهان باشد را در خود داشت.


استاد شحات محمد انور درباره خاطرات ايام كودكى خود اين‌گونه سخن مي‌گويد: «در آن دوره من با حفظ كردن قرآن كريم سعادتى وصف ناشدنى يافتم، مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء يادگيرى تجويد آن، به خاطر اين‌كه صداى زيبائى داشتم و اداءِ لحن من شبيه اداء قاريان بزرگ بود بر هم دوره‌اى‌هايم پيشى گرفته و در ميان آنان به استاد كوچك شناخته شدم و اين موضوع آن‌ها را خشنود مى‌كرد، هم كلاسى‌هايم در مكتب به دنبال فرصت بودند كه استاد مشغول كارى شود تا از من بخواهند كه با تجويد، آيات قرآن را برايشان بخوانم و چنان مرا تشويق مى‌كردند كه گويى من قارى بزرگى هستم».
استاد شحات مي‌‌افزايد: «به ياد مى‌آورم كه در ضمن يادگيرى قرآن كريم براى همكلاسى‌هايم، زياد تلاوت مي‌كردم، روزى يكى از ايشان فكرى كرد، او يك قوطى كبريت تهيه كرد و جعبه آن را توسط يك نخ بلند به كِشُو آن متصل كرد، من يك قسمت را در مقابل دهانم مى‌گرفتم و مي‌خواندم، گويى كه ميكرفون است و هر يك از دوستانم قسمت ديگر را به گوش مى‌چسباندند تا طنين صدا را از آن بشنوند كه زيبا و قوىّ مي‌شد.
استاد شحات محمد انور ادامه مي‌دهد: تشويق‌هاي اطرافيانم راه و هدفم را در حالى كه طفلِ خردسالى بودم مشخص كرد و باعث شد كه من هر راه و هر وسيله اى را كه به واسطه آن از قرآن كريم متمكّن مي‌شم را جستجو كنم كه از دستم نرود، به خصوص پس از آن كه به دوران جواني رسيدم و بعد از وفات دائى‌ام كه سرپرستى خانواده را به عهده داشت، من بايد به خود و مادر و پدربزرگم تكيه مي‌كردم، هرگاه مى‌شنيدم يكى از بزرگان فوت كرده است و از يكى از مشاهير قُرّاء براى احياء مجلس عزا دعوت به‌عمل آمده من در حالي كه طفل 12 الى 15 ساله‌اى بودم به مكان عزا مى‌رفتم تا به قرآن گوش فرا دهم و از قارى چيزى ياد بگيرم و در فضاى آن مناسبت قرار بگيرم تا اين كه اگر به چنين مجلسى دعوت شدم مثل همين مشاهير باشم».
اساتيدي مانند «جوده ابوالسعود»، «سعيد عبدالصمد الزناتى» و «حمدى زامل» از جمله قارياني بودند با حضورشان در محافل قرآني منطقه‌اي كه استاد شحات محمد انور نيز در آن‌جا حضور داشت گرمي خاصي را به اين محافل بخشيدند، ولى حقيقت امر اين بود كه استعداد اين جوان مستعد ناگهان درخشيد و در آن ميان او را منحصر به فرد كرد و به مقامى انكار ناشدنى رسيد و با وجود اين‌كه از سن كمي نيز برخوردار بود مانند يك قارى بزرگ كه تمامى سر انگشتان به سوي او نشانه رفته است، درخشيد و اين‌ها همه قبل از 20 سالگى استاد شحات انور بود.


ابتداى كار استاد شحات با هر ميزانى كه بسنجيم ابتداى سختى بود، دگرگونى‌هاى زندگى به كودكى كه هنوز نياز داشت تا كسى دستش را بگيرد و سفره مهربانى برايش بگسترد و حصار عطوفت اطرافش بكشد، به او رحم نكرد.
استاد شحات توانست در زمان بسيار اندكى از خود يك شخصيت قوى بسازد و در اين امر آن‌چه خداوند در او از بلندنظرى و عزت نفس و روشن‌بينى و هوش قوى به وديعت گذاشته بود او را كمك مى‌كرد.


ورود به راديو
چنين جواني كه به طور مرتب مي‌درخشيد و قرآن كريم از حنجره‌ او مانند آب جاري در آب‌راه جريان داشت و شهرت او بر سن او بسيار سبقت گرفته بود آن قدر شايسته بود كه رييس مركز شهر «ميت غمر» دعوت‌نامه‌اي براي او بفرستد و او را به يكي از مناسبت‌هاي ديني كه مرحوم دكتر «كامل البوهي» اولين رييس راديو در آن حضور داشت، فرا بخواند.
مرحوم استاد شحات انور درباره اين ماجرا اين‌چنين مي‌گويد: «طبق تاريخي كه مقرر شده بود به راديو رفتم، ولي هيأت داوران با وجود اعجاب شديدشان نسبت به خواندن من گفتند بايد مدتي براي فراگيري نغمه‌ها و دستگاه‌ها كلاس ببيني، من از استاد «محمود كامل» و استاد «احمد صدقي» از چگونگي كار سئوال كردم و آن‌ها من را به آموزشگاه موسيقي راهنمايي كردند، دو سال به آموزشگاه رفتم و همه مقامات و الحان قرآني را با كيفيت عالي فرا گرفتم تا سال 1979 ميلادي كه دوباره تقاضانامه‌ام براي ورود به راديو را نوشتم كه سرانجام موفق شدم و آن‌ها برنامه‌اي براي تلاوت‌هايم به من دادند و از آن پس بود كه به راديو راه يافتم.»

سفرهاي استاد
صوت زيباي مرحوم شحات انور باعث شد تا شهرت او در سراسر جهان گسترش يابد و هيچ قارّه‌اي از دنيا نبود مگر اين‌كه مرحوم شحات انور در ماه مبارك رمضان و در بين سال‌هاي 1985 تا 1996 ميلادي به آن‌ها مسافرت كند.
وي بارها از طرف وزارت اوقاف مصر و بسياري از وقت‌ها به دعوت‌هاي خصوصيِ ميليون‌ها نفر از دوست‌داران قرآن كريم در خارج از مصر در لندن، لوس‌آنجلس، آرژانتين، اسپانيا، فرانسه، برزيل، كشورهاي حاشيه خليج فارس، نيجريه، زَئير، كامرون و بسياري از دولت‌هاي آسيائي مخصوصاً ايران سفر كرد و به قول خودش در همه اين مسافرت‌ها جُز رضاي خداوند و بهروزي مسلمين نيت ديگري نداشت.
شحات محمد انور سه فرزند پسر و شش فرزند دختر دارد و همگي آن‌ها از جمله حافظان كل قرآن كريم به شمار مي‌روند كه «انور شحات محمد انور» و «محمود شحات محمد انور» بارها به جمهوري اسلامي ايران سفر كرده و به تلاوت قرآن پرداخته‌اند.
«انور شحات محمد انور» از فرزندان استاد شحات نيز از قاريان جوان و نامي است كه در مسابقات بين‌المللي قرآن عربستان، در سال 1380 رتبه نخست را به خود اختصاص داد، او بارها از سوي دارالقرآن نيروي مقاومت بسيج و نيروي انتظامي، سازمان اوقاف و امور خيريه و شبكه قرآن سيما، براي تلاوت در ماه رمضان به ايران دعوت شده و در اكثر استان‌هاي كشور به اجراي برنامه پرداخته است.
انور شحات همچنين در ارديبهشت‌ماه 1387 در سي‌امين دوره مسابقات سراسري قرآن كريم سازمان اوقاف و امور خيريه كه در سنندج برگزار شد حضور يافت و در مراسم بزرگداشت پدرش شركت كرد، وي پدر را بهترين اسوه و الگوي خود مي‌داند و معتقد است كه هيچ‌گاه نمي‌تواند جاي پدرش را در محافل قرآني پر كند.
استاد شحات محمدانور چهار سال به دليل نوعي بيماري كبدي در محافل قرآني تلاوت نمي‌كرد و مدتي در بيمارستان خاتم‌الانبيا(ص) تهران براي مداوا تحت نظر بود و سرانجام در 23 دي‌ماه سال 1386 هجري شمسي جان به جان‌آفرين تسليم كرد. روحش شاد و يادش گرامي باد.


از صفحه دین و زندگی الکوثر فارسی دیدن کنید

آموزش سوره های قرآن ویژه کودکان


چهار شنبه 28 تیر 1396 - 23:33:19