به اشتراک بگذارید

جايگاه جديد حماس: مقاومت مسلحانه در اولويت، مديريت بازسازي در سايه همكاري

با فرارسیدن آتش‌بس، استراتژی حماس وارد مرحله جدیدی شده است که در آن، حفظ بقای توان نظامی و قدرت بازدارندگی، بر حفظ موضع سختگیرانه در قبال ساختار حکومتی ارجحیت یافته است. این رویکرد استراتژیک، حماس را به سمت اولویت دادن به همکاری با سایر گروه‌های فلسطینی، به‌ویژه فتح و تشکیلات خودگردان، برای به‌دست گرفتن مدیریت بلامنازع روند بازسازی غزه سوق می‌دهد تا از این طریق، جایگاه مردمی و سیاسی خود را در دوران پساجنگ تثبیت کند.

جايگاه جديد حماس: مقاومت مسلحانه در اولويت، مديريت بازسازي در سايه همكاري

وضعیت غزه پس از آتش‌بس و جدال بر سر سلاح مقاومت

۱. جدال تفسیرها بر سر دستاوردهای آتش‌بس و مسئله خلع سلاح:

شروع اجرای آتش‌بس در غزه، بلافاصله بحث‌های رسانه‌ای داغی را در مورد نتایج بلندمدت آن، به‌ویژه سرنوشت سلاح مقاومت و جایگاه حماس، برانگیخت. تحلیل‌ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: گروهی پذیرش طرح (مشابه طرح ترامپ) از سوی حماس را مساوی با خلع سلاح کامل و پایان نقش‌آفرینی مقاومت در آینده سیاسی می‌دانند. در مقابل، گروه دیگر این رویکرد را غیرواقع‌بینانه دانسته و بر این باورند که اسرائیل و آمریکا نتوانسته‌اند در عرصه نظامی به هدف اصلی خود یعنی نابودی حماس دست یابند تا با یک توافق کاغذی آن را محقق سازند.

۲. سلاح مقاومت؛ اهرم فشار غیرقابل جایگزین در میز دیپلماسی:

بخش اعظم ماهیت سلاح حماس در خارج از چارچوب توافقات رسمی جریان دارد و برای اسرائیل و آمریکا، خلع سلاح مقاومت، شرط اساسی برای تثبیت چشم‌انداز منطقه است. با این حال، سابقه بدعهدی‌های اسرائیل، به‌ویژه در اجرای توافقات پیشین، انگیزه رهبران حماس برای کنار گذاشتن سلاح را از بین می‌برد. متن تأکید می‌کند که پس از آزادی گروگان‌ها، حماس اهرم فشار دیپلماتیک خود را از دست خواهد داد، اما حفظ این توانایی دفاعی، حق مسلمی تلقی می‌شود که رهبران مقاومت به‌صراحت بر آن تأکید دارند و آن را تنها تضمین در برابر نقض تعهدات اسرائیل می‌دانند.

بیشتر بدانید

پيروزي غزه فراتر از مقاومت مسلحانه؛ آتش‌بس، محصول تعامل گسترده جامعه جهاني| قضية ساخنة

اتحاد خون‌ها در برابر اشغالگري؛ از غزه تا لبنان، يمن و ايران براي شكستن هيمنه دشمن| مع المراسلين

۳. ابهامات توافق و زمینه‌سازی برای نقض تعهدات اسرائیل:

مفاد مبهمی در توافق آتش‌بس وجود دارد، به‌خصوص در مورد جزئیات خلع سلاح حماس، چارچوب حکومت آینده و بازسازی، که به اسرائیل امکان مانور سیاسی و توجیهی می‌دهد. این ابهامات می‌تواند به اسرائیل این اجازه را بدهد که با ادعای عدم پایبندی حماس به شروط، به سادگی جنگ را از سر گرفته یا محاصره و سیاست‌های آوارگی داخلی را از سر بگیرد، علی‌رغم تصریح بند ۱۲ مبنی بر عدم اجبار هیچ‌کس به ترک غزه. همچنین، عدم شفافیت در مورد استانداردهای عقب‌نشینی نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) به ویژه در محور فیلادلفیا، یکی از موانع اصلی اجرای کامل توافق است.

۴. شواهد ناتوانی اسرائیل در خلع سلاح و مقاومت داخلی کابینه نتانیاهو:

حتی در داخل ساختار سیاسی اسرائیل، اذعان به شکست نظامی در خلع سلاح حماس وجود دارد؛ ژنرال‌های بازنشسته صهیونیست تأیید می‌کنند که جنگ عملاً تمام شده و حماس هرگز خلع سلاح نخواهد شد. این شکست نظامی در کنار مخالفت شدید جناح راست افراطی کابینه (مانند بن‌گویر) که توافق را به «توافق با هیتلر» تشبیه کردند، نشان می‌دهد که کابینه نتانیاهو تحت فشار شدید داخلی برای نابودی حماس است و احتمال سرنگونی دولت یا از سرگیری جنگ پس از مرحله اول آزادی گروگان‌ها بسیار بالاست.

۵. تمرکز بر حکمرانی داخلی و اولویت بقای مسلحانه بر حکومت:

در پاسخ به فشار خارجی برای واگذاری مدیریت غزه به یک هیئت سرپرستی، سه جنبش اصلی مقاومت (حماس، جهاد اسلامی و جبهه خلق) هرگونه «قیمومیت خارجی» را رد کرده و اداره امور را کاملاً داخلی دانسته‌اند. تحلیل نشان می‌دهد که حماس فعلاً بقای مسلحانه را بر حفظ قدرت حکومتی اولویت داده و تمایل دارد با همکاری سایر گروه‌های فلسطینی (مانند فتح) روند بازسازی را مدیریت کند. این رویکرد، همراه با محبوبیت مردمی مقاومت، تضمین می‌کند که آینده غزه همچنان با حیات مقتدرانه و نقش تعیین‌کنندگی مقاومت گره خورده است.