روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی

شنبه 26 آبان 1403 - 15:0:0
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی

ادواردو آنیلی در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.

به گزارش پایگاه شبکه الکوثر،  24 سال پیش در چنین روزی (نیمه نوامبر ۲۰۰۰ م)، مردی از صحنۀ روزگار حذف شد که ۶۰ میلیارد دلار «درآمد سالانه» را نادیده گرفته بود تا پیرو مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شود.

خانواده ادواردو آنیلی 

پدرش سناتور جیووانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا آلفارمو، ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های پرتیراژ لاستامپا وکوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.

بیشتر بدانید:

افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان سازی، راه سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگرد سازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آن‌ها می‌باشند. کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می‌زنند که ۳ برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران در آن تاریخ است. ادواردو تنها فرزند پسر سناتور آنیلی است.

تنها خواهرش مارگریتا نام دارد. او ۷ فرزند دارد که ثمره دو ازدواج او بودند. شوهر اول مارگریتا، آلین الکان یهودی و شوهر دومش سرجه دفالن مسیحی است. او ۳ فرزند از شوهر اولش به نام‌های جاکوب، لاپو و جینورا و از شوهر دومش ۴ فرزند به نام‌های ماریا، پییترو، سوفیا و آنا دارد.

 

ادواردو  و اسلام

ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد.

ادواردو در ۲۰ سالگی وقتی در نیویورک دانشجو بود، یک روز در کتاب‌خانه‌ای در همان شهر، تصادفاً چشمش به قرآن می‌افتد و شروع به مطإلعه آن می‌کند. خودش در صحبت‌هایی که با دوستانش داشت، گفته بود در نیویورک که بودم یک روز در کتاب‌خانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلماتی نورانی‌اند و نمی‌تواند گفته بشر باشند. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آن‌را امانت گرفتم وب یشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم. محمد اسحاق عبداللهی که از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او می‌گوید؛ «ادواردو خیلی شب‌ها بیدار می‌ماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه می‌کرد.»

بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند.

ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می‌گوید:

در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم .

این گفته که ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یک ادعای بی‌ثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی که پدر ادواردو داشت، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد که چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت کند. بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند. آن‌ها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند.

تشیع ادواردو

وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده بود.

دکتر قدیری که از سال ۱۳۵۱ برای تحصیل در رشته معماری به ایتالیا رفته بود، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، رایزن مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بوده و آشنایی او با ادواردو آنیلی در همان زمان و به دنبال تماس ادواردو آنیلی با او آغاز شده است. اولین آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمد حسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتیسفارت ایران در ایتالیا بین سال‌های ۵۸ تا ۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود.

 

ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند. به دعوت او دوستش، لوکا گائتانی لاواتلی اسلام آورد و مسلمان شد. او مدتی در ایتالیا منزوی بود و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی می‌کرد. وی در چند نوبت به ایران سفر کرده بود و در فروردین سال ۱۳۶۰ با امام خمینی نیز ملاقات کرده بود که امام خمینی در آن دیدار پیشانی وی را بوسیده بود؛ و با آقای خامنه‌ای در قبل از دوران ریاست جمهوری‌اش و هم‌چنین با آقای هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست مجلس شورای اسلامی دیدار کرده بود. (تصویر ادواردو در صف اول نماز جمعه تهران- فروردین ۱۳۶۰)

 

او سفری هم به مشهد داشت و به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) رفته بود. برای اولین بار که به مشهد رفته بود، به او گفته بودند که، چون اولین بار است که به زیارت می‌روی، هر آرزویی داشته باشی برآورده می‌شود. وقتی از او پرسیدند که از امام رضا چه خواستی، وی گفته از او خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند.

او از همان دوران جوانی، علاقه‌ای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت که پس از مدتی وی را از کار برکنار کردند و عمویش جای وی را گرفت.

در اواخر دهه ۸۰، موضوع انتخاب جانشین برای سناتور آنیلی در شورای رهبری فیات مطرح شد و ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبی‌اش نامناسب تشخیص دادند، اما در واقع وارث اصلی او بود و باید بهانه‌ای برای کنار گذاشتنش پیدا می‌کردند.

 

در همین زمان ماجرای ماریندی پیش آمد. در اکتبر ۱۹۹۰ رسانه‌ها اعلام کردند که به خاطر حمل ۳۰۰ گرم هروئین، وی را در شهر ساحلی ماریندی در کنیا دستگیر کرده‌اند. ماجرایی که اصلاً واقعیت نداشت و پلیس و دادگاه کنیا خیلی زود متوجه اشتباهشان شدند، اما خوراک مطبوعات ایتالیا که اکثراً زیر نفوذ پدرش بودند، فراهم شد و برخی حتی او را قاچاقچی نامیدند و تبرئه شدنش را به خاطر نفوذ پدرش می|‌دانستند.

بعد از آن با این‌که برخی مطبوعات به اشتباه خود در مورد ادواردو اشاره کردند، اما با گسترش شایعات، افکار عمومی برای معرفی جانشینی غیر از او برای مدیریت فیات آماده شد.

در اوایل دهه ۹۰، پسر عمویش "جیووانی امبرتو" را به جانشینی انتخاب کردند. ادواردو نیز مخالفتی نکرد و حتی برای وی نامه نوشت و ضمن تبریک به او توصیه کرد که بازیچه دست پول پرستان نشود. اما در سال ۹۷، خانواده آنیلی با یک بحران مواجه شد. جیووانی در ۳۶ سالگی، بر اثر سرطان ناشناخته‌ای درگذشت.

 

راز شهادت

۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پائین پرت شده است. 

 

آقای دکتر باوا میگوید: 

ادواردو تصمیم داشت با ایجاد تغییراتی اساسی در قسمت مدیریت تجاری شرکت فیات به خیلی از مسایل مبهم و زد و بند‌ها پایان دهد. نکته دیگر این است که به غیر از دادستانی ایتالیا، گزارش اداره پلیس جنایی ایتالیا در دست من است که با ارائه شواهدی سعی کرده‌اند قتل او را یک خودکشی جلوه دهند. شواهد صحنه قتل همگی حکایت از غیرواقعی بودن خودکشی دارند.

 

به عقیده من کسی از آشنایان خانواده انیلی یا افرادی که در منزل آن‌ها رفت و آمد می‌کرده‌اند، ادواردو را در خانه به قتل رسانده و سپس جنازه او را به زیر پل انتقال داده‌اند. من براساس مدارک و مستندات می‌توانم این امر را اثبات کنم. انگیزه‌های قتل به عقیده من بیشتر از یکی هستند؛

  • ۱- به قدرت رسیدن ادواردو در فیات به این معنا بود که دست بسیاری از قدرت‌های مافیایی و جنایتکار از این کارخانه بسیار مهم قطع می‌شد چرا که او قطعا دستور بسیاری از لابی‌های قدرت خارجی و داخلی را اجرا نمی‌کرد.
  • ۲- همه می‌دانستند که او با ارتباط اقتصادی همه‌جانبه با لابی صهیونیسم روسیه به شدت مخالف بود و قطعا داماد خانواده انیلی که از افراد بانفوذ و ثروتمند روسیه بود، هرگز نمی‌توانستاین مخالفت ادواردو را بپذیرد.

 

«ادواردو انیلی» با «یلتسین» و تمام گروه او و جانشینانش به شدت مخالف بود و این مخالفت خود را بار‌ها اعلام کرده بود. با توجه به تمام این دلایل و شواهد من نتیجه‌گیری و قضاوت را به عهده خوانندگان شما می‌گذارم.

ادواردو نگران سوء‌قصد از سوی صهیونیست‌ها بود و به آقای قدیری گفته بود که آن‌ها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و قتل او را به خودکشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد؛ و حتی او را به زور در یک درمان‌گاه روانی خصوصی ویژه میلیاردر‌ها در نزدیکی مرز سوئیس به طور کاملاً مخفی بستری کرده بودند و بالاخره همان‌طور که خود ادواردو حدس می‌زد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یک واقعه مشکوک در سن ۴۶ سالگی به شهادت رسید.

موضوع مرگ وی از همان روز اول تا چند روز در را‌س اخبار قرار گرفت و هزاران سایت اینترنتی، روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی در مورد درگذشت او اخباری را پخش کردند.

این رسانه‌ها، "ادواردو" را فردی حساس، گوشه‌گیر، منزوی، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف کردند، اما در میان حجم عظیم اخبار منتشره، خبری از انجمن فارغ‌التحصیلان ایتالیا منتشر شد که ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی کرد و ادعا نمود که وی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است. اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانه‌های مختلف، هیچ‌کدام حتی اشاره‌ای هم به آن نکردند.

دوستان مسلمان ادواردو می‌گفتند که قبل از مرگش، ادواردو گفته بود که برای ترک ایمان به اسلام، به شدت تحت فشار خانواده قرار گرفته است و حتی او را به زور در یک درمانگاه روانی خصوصی و به طور کاملا مخفی بستری کرده بودند و پزشکان یهودی با گرایش شدید به اسرائیل و صهیونیسم، مرتبا به او فشار می‌آوردند و موادی نیز به او تزریق کرده‌اند تا او اراده خود را از دست بدهد.

ادواردو همچنین یک ماه قبل از شهادتش قصد داشت به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر، گذرنامه اش را پنهان کرده بودند.

بالاخره پزشک قبرستان «فوسانو»، بدون کالبد شکافی و کم‌ترین تحقیقی، گواهی دفن ادواردو را صادر کرد. پیکر او را در کلیسایی در روستای «ویلارروزا» در آرامگاه خانواده آنیلی به خاک سپردند؛ و حرف آخر متن زیر قسمت پایانی نامه‌ای است که دواردو مهدی آنیلی در تاریخ ۳ می ۱۹۸۰ نوشته است. امیدوارم الله شما را هدایت کند. امیدوارم او شما را حفظ کند، لطفاً محتاط باشید؛ زیرا من امروز احساس قوی‌ای نسبت به شما دارم. امیدوارم الله همیشه با ما باشد.

ادواردو آنیلی، یکی از هزاران مرد چشم آبی ایتالیا، عاشقانه برگزیده شد برای شهادت. روزگاری خواهد آمد که مردان، در مصایب ما جان خواهند داد، این گفته معصوم است، و امروز ادواردو جان در طبق عاشقی گذارد برای آنچه که آنان بدان" اعتقاد ویقین" می‌گفتند.‌ای برادر تو همه اندیشه ای.

 

آثار پیرامون او

آثار زیادی پیرامون او تهیه شده است. کتاب‌های زیادی نیز راجع به شخصیت و زندگی او نوشته شده است که از آن‌ها می‌توان به کتاب هدیه مسیح (سیری در زندگی ادواردو آنیلی) از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی اشاره کرد.


ویژه‌های الکوثر را اینجا دنبال کنید.

برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید.


شنبه 26 آبان 1403 - 15:59:56