۱. آغاز مذاکرات در سایه جنگ
دور جدید گفتوگوها میان نمایندگان مقاومت فلسطین و هیئت رژیم صهیونیستی در شرمالشیخ در حالی آغاز شده است که فضای میدانی غزه همچنان زیر آتش بمبارانهای سنگین قرار دارد. این همزمانی میان مذاکره و جنگ، از همان ابتدا مشروعیت و کارآمدی روند گفتوگوها را زیر سؤال برده است. هرچند منابعی مانند الجزیره از «فضای مثبت» در نشست نخست سخن گفتهاند، اما تداوم حملات نظامی اسرائیل نشان میدهد که تلآویو هنوز به راهحل سیاسی باور ندارد و از مذاکرات بیشتر بهعنوان ابزاری برای فشار روانی و تبلیغاتی استفاده میکند.
۲. اهداف مرحلهای مذاکرات
بر اساس گزارشها، مذاکرات شرمالشیخ در دو مرحله طراحی شده است: مرحله نخست شامل آتشبس فوری، تبادل اسرا و افزایش کمکهای بشردوستانه، و مرحله دوم مربوط به آینده سیاسی و امنیتی غزه است. این تقسیمبندی نشان میدهد که میانجیها تلاش دارند ابتدا از شدت بحران انسانی بکاهند و سپس به مسائل ساختاریتر بپردازند. با این حال، نبود جدول زمانی مشخص و تداوم حملات نظامی، احتمال موفقیت مرحله اول را نیز کاهش داده است.
۳. نقش و انگیزههای ترامپ
ورود مستقیم دونالد ترامپ به پرونده آتشبس غزه، بیش از آنکه از دغدغه انسانی یا سیاسی ناشی شود، رنگ و بوی تبلیغاتی دارد. او در آستانه برگزاری مراسم جایزه صلح نوبل، بهدنبال نمایش یک دستاورد بینالمللی است تا خود را شایسته دریافت این جایزه معرفی کند. با این حال، کارشناسان نوبل تأکید دارند که اقدامات کوتاهمدت و نمایشی، معیار ارزیابی نیست و کمیته نوبل بر تلاشهای پایدار و چندجانبه تمرکز دارد. از این منظر، شتاب ترامپ برای پایان جنگ بیشتر به رقابتهای شخصی شباهت دارد تا ابتکاری واقعی برای صلح.
بیشتر بدانید
مخالفت قاطع فلسطينيان با اداره نوار غزه توسط افراد غير فلسطيني| فلسطين الصمود
پيوندي ناگسستني ميان مردم مقاومت و ميراث جاودان شهداي مقاومت لبنان| مع المراسلين
۴. ترکیب هیئتها و وزن سیاسی مذاکرات
ترکیب هیئتهای حاضر در شرمالشیخ نشاندهنده اهمیت و حساسیت این گفتوگوهاست. از سوی مقاومت، «خلیل الحیه» از رهبران ارشد حماس هدایت تیم فلسطینی را بر عهده دارد و از سوی آمریکا، «استیو ویتکاف» و «جرد کوشنر» در کنار هیئت اسرائیلی حضور دارند. این ترکیب، مذاکرات را به سطحی فراتر از گفتوگوهای محلی ارتقا داده و آن را به صحنهای برای رقابت سیاسی میان واشنگتن و بازیگران منطقهای تبدیل کرده است. با این حال، حضور چهرههای نزدیک به ترامپ، نگرانیهایی درباره بیطرفی میانجیگری آمریکا ایجاد کرده است.
۵. چالشهای اصلی در مسیر توافق
یکی از مهمترین چالشهای مذاکرات، تعیین جدول زمانی خروج نیروهای اشغالگر از غزه است. حماس نگران است که پس از تحویل اسرا، اسرائیل از تعهدات خود برای عقبنشینی سر باز زند. در طرح پیشنهادی ترامپ، به زمان دقیق خروج نیروها اشارهای نشده و همین مسئله به یکی از نقاط اختلاف جدی تبدیل شده است. علاوه بر این، تداوم بمبارانها و محدودیتهای میدانی، اجرای هرگونه توافق درباره تبادل اسرا را با مشکل مواجه کرده است.
۶. اختلافات درونمنطقهای و مواضع متناقض
در کنار شکاف میان حماس و اسرائیل، اختلافات عمیقی میان کشورهای عربی نیز درباره آینده غزه وجود دارد. در حالی که مصر، اردن، قطر و عربستان بر اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان فلسطین تأکید دارند، نتانیاهو صراحتاً اعلام کرده که اجازه چنین اقدامی را نخواهد داد. این اختلاف دیدگاهها، انسجام جبهه عربی را تضعیف کرده و احتمال دستیابی به راهحلی جامع را کاهش میدهد. در واقع، غزه به صحنهای از رقابتهای سیاسی و نفوذ منطقهای تبدیل شده است.
۷. تداوم جنگ و بحران انسانی
ادامه حملات اسرائیل به غزه در جریان مذاکرات، نهتنها مشروعیت گفتوگوها را زیر سؤال برده، بلکه بحران انسانی را نیز تشدید کرده است. شهادت دهها غیرنظامی در نخستین روز مذاکرات، نشان میدهد که رژیم صهیونیستی از ابزار نظامی برای فشار بر میز مذاکره استفاده میکند. این وضعیت، موضع حماس را در مخالفت با هرگونه توافق بدون توقف کامل حملات تقویت کرده و فضای بیاعتمادی را میان طرفین افزایش داده است.
۸. چشمانداز مبهم مذاکرات
با وجود تلاش میانجیهای مصری و قطری، چشمانداز مذاکرات شرمالشیخ همچنان مبهم است. نبود تضمینهای اجرایی، اختلافات عمیق سیاسی و تداوم درگیریهای میدانی، احتمال دستیابی به توافق نهایی را کاهش داده است. در سطح بینالمللی نیز، ابتکار ترامپ با تردید و بیاعتمادی روبهرو شده است. در مجموع، تا زمانی که رژیم صهیونیستی به سیاست فشار نظامی ادامه دهد و میانجیگریها رنگ بیطرفی به خود نگیرد، تحقق آتشبس پایدار و صلح واقعی در غزه دور از دسترس خواهد بود.