۱. بازگشت چهرهای جنجالی به صحنه غرب آسیا
دو دهه پس از نقش تونی بلر در حمله به عراق، بازگشت او به عنوان گزینه ریاست بر «دوران پسا جنگ غزه» بار دیگر خاطرات تلخ مداخلات غربی را زنده کرده است. پیشنهاد آمریکا و رژیم صهیونیستی برای سپردن چنین نقشی به بلر، نهتنها از منظر سیاسی بلکه از نظر اخلاقی نیز بحثبرانگیز است. بلر در حافظه جمعی جهان عرب، نماد سیاستهای مداخلهگرانه و فریبکارانه غرب است. بازگشت او در قالب طرحی که به ظاهر صلحطلبانه اما در باطن کنترلگرانه است، نگرانیها درباره تکرار الگوی قیمومت استعماری را تشدید میکند.
۲. میراث جنگ عراق؛ لکهای پاکنشدنی بر کارنامه بلر
تجربه جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، نقطهای تاریک در کارنامه سیاسی تونی بلر است. گزارش چیلکات در سال ۲۰۱۶ نشان داد که او با بزرگنمایی تهدید عراق و تبعیت از سیاستهای آمریکا، زمینهساز یکی از فاجعهبارترین جنگهای معاصر شد. این تصمیم نهتنها به نابودی زیرساختهای عراق و مرگ صدها هزار غیرنظامی انجامید، بلکه بیاعتمادی عمیقی نسبت به نیتهای واقعی لندن و واشنگتن در منطقه ایجاد کرد. اکنون بازگشت بلر به عنوان «هماهنگکننده امور انسانی غزه» از دید بسیاری، یادآور همان سیاستهای فریبنده و مداخلهجویانه است.
بیشتر بدانید
مخالفت قاطع فلسطينيان با اداره نوار غزه توسط افراد غير فلسطيني| فلسطين الصمود
پيوندي ناگسستني ميان مردم مقاومت و ميراث جاودان شهداي مقاومت لبنان| مع المراسلين
۳. طرح ترامپ و بازتولید قیمومت مدرن در غزه
طرح ادعایی دونالد ترامپ برای ایجاد «حکومت انتقالی بینالمللی غزه» (GITA) با ریاست بلر، در ظاهر هدف بازسازی و مدیریت سیاسی غزه را دنبال میکند، اما در واقع تلاشی برای به حاشیه راندن نیروهای مقاومت و کنترل غیرمستقیم این منطقه است. این مدل، شباهت زیادی به قیمومتهای استعماری قرن بیستم دارد که در آن قدرتهای خارجی به نام صلح، حاکمیت ملتها را تضعیف میکردند. چنین طرحی، بدون مشارکت واقعی فلسطینیان، نهتنها مشروعیت ندارد بلکه میتواند به تشدید بیاعتمادی و درگیریهای جدید منجر شود.
۴. انگیزههای آمریکا و اسرائیل از انتخاب بلر
از دید واشنگتن و تلآویو، تونی بلر گزینهای مناسب برای پیشبرد اهدافشان در غزه است. او شبکهای گسترده از روابط با رهبران غربی دارد و در ساختار قدرت جهانی به عنوان چهرهای قابل اعتماد برای آمریکا شناخته میشود. مؤسسه تونی بلر برای تغییر جهانی نیز ابزار نفوذ نرم او در سیاست بینالملل است. با این حال، این انتخاب بیش از آنکه نشانه تمایل به صلح باشد، بیانگر تلاش برای مدیریت بحران به نفع قدرتهای غربی است. در واقع، بلر میتواند نقش «میانجی ظاهری» اما «نماینده منافع غرب» را ایفا کند.
۵. تکرار تاریخ و بحران مشروعیت در طرحهای غربی
تحلیلگران معتقدند بازگشت بلر به صحنه غزه، نماد تکرار اشتباهات تاریخی غرب در منطقه است. تجربههای گذشته نشان دادهاند که طرحهای تحمیلی بدون مشارکت واقعی مردم محلی، محکوم به شکستاند. فلسطینیان بلر را نه به عنوان میانجی، بلکه به عنوان عامل بیاعتمادی و یادآور دوران اشغال و جنگ میشناسند. در چنین شرایطی، هرگونه نقشآفرینی او در غزه میتواند به جای بازسازی، به بازتولید بحران و استمرار بیثباتی منجر شود. این انتخاب، بیش از آنکه راهی به سوی صلح باشد، بازتابی از سیاستهای شکستخورده غرب در غرب آسیاست.