تحدیر (تندخوانی) جزء یازدهم قرآن + دانلود ترتیل جزء دهم mp3

چهار شنبه 24 فروردین 1401 - 6:30:0

جزء یازدهم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی برای استفاده مخاطبان روزه‌دار منتشر می‌شود.

تهران- الکوثرجز یازدهم قرآن از آیه ۹۳ سوره توبه آغاز و تا آیه ۵ سوره هود ادامه دارد.

آیات سوره توبه در این جزء مربوط به منافقان است و آیات مربوط به سوره یونس پیرامون توحید و حقّانیّت قرآن، پاسخ به منکران وحی است.

در ادامه تفسیر برخی از آیات جز یازدهم را میخوانید:

منافقان از مقدّسات و نام خدا،سوء استفاده می کنند

سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ«۹۵»

هنگامی که از جهاد نزد منافقان بازگشتید،برای شما به خدا سوگند می خورند تا از(گناه و سرزنشِ)آنان چشم بپوشید.پس،از آنان اعراض و دوری کنید که آنان پلیدند و به خاطر آنچه بدست خود کسب می کرده اند،جایگاهشان دوزخ خواهد بود.

نکته ها:

* اعراض،یا بر اساس بزرگواری و گذشت است،یا بر اساس قهر و بی اعتنایی،و در این آیه، به هر دو معنی به کار رفته است؛منافقان درخواست اعراض و چشم پوشی از خطا داشتند، خداوند دستور اعراض قهرآمیز داد.

* رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از تبوک،فرمان داد تا مردم با منافقانِ تارک جبهه، معاشرت نکنند.

* در آیه ی قبل،عذر و بهانه شان پذیرفته نشد،در این آیه چون در موضع ضعف و ذلّت قرار گرفتند،به سوگند متوسّل شده اند.

پیام ها:

۱-به هر سوگندی نباید اعتماد کرد. سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ … فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ

۲-منافقان از مقدّسات و نام خدا،سوء استفاده می کنند. «سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ»

۳-مسلمانان باید اهل تولّی و تبرّی و موضع گیری باشند. «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ»

۴-با تارکانِ بدون عذر جبهه و جهاد،قطع رابطه کرده و آنان را بایکوت و منزوی و عرصه را بر آنان تنگ کنیم. «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ»

۵-از افراد و محیط فاسد،فاصله بگیریم.چون روحیّه ی نفاق و عیوب انسانی، به افراد دیگر منتقل می شود. «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ»

۶-نفاق،پلیدی باطن و بیماری روح است. «إِنَّهُمْ رِجْسٌ»

۷-دوزخ،کیفر ونتیجه ی عملکرد خودِ انسان است،نه انتقامِ الهی. «جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»

_________________________________
تشویق،سنگینی تکلیف را سبک می کند

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«۱۰۳»

از اموالشان صدقه(زکات)بگیر تا بدین وسیله آنان را(از بخل و دنیاپرستی)پاک سازی و رشدشان دهی و بر آنان درود فرست(و دعا کن).زیرا دعای تو،مایه ی آرامش آنان است و خداوند شنوا و داناست.

نکته ها:

* آیه در ماه رمضان سال دوّم هجری در مدینه نازل شد و پیامبر فرمود:ندا دهند که خداوند، زکات را نیز همچون نماز واجب ساخت.پس از یک سال نیز فرمان داد که مسلمانان زکاتشان را بپردازند.

* پیامبر،بر زکات دهندگان درود می فرستد؛ «صَلِّ عَلَیْهِمْ» ،ولی خداوند بر مجاهدانی که در خاک و خون غلطیده و مقاومت می کنند،درود می فرستد. «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

پیام ها:

۱-یکی از وظایف حاکم اسلامی،گرفتن زکات از مردم است. «خُذْ»

۲-اسلام،مالکیّت خصوصی را می پذیرد. «أَمْوالِهِمْ»

۳-زکات،بخش کوچکی از سرمایه ی شماست،با دلگرمی آن را پرداخت کنید.

«مِنْ أَمْوالِهِمْ»

۴-پرداخت زکات،نشانه ی صداقت انسان در ادّعای ایمان است. «صَدَقَهً»

۵-زکات،عامل پاکی روح از بخل،دنیا پرستی و مال دوستی است. «تُطَهِّرُهُمْ»

۶-زکات،موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه است. «تُزَکِّیهِمْ»

۷-رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مردم عادّی درود و صلوات می فرستد.زیرا بها دادن به مردم،تشویق آنان به نیکی ها و شخصیّت بخشیدن به آنان است. «صَلِّ عَلَیْهِمْ»

۸-رابطه ی مالیات دهنده ومالیات گیرنده باید عاطفی ومعنوی باشد. «خُذْ، صَلِّ»

۹-دعای پیامبر در حقّ مردم مستجاب است. «صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۰-نگوییم زکات دادن وظیفه اش بوده،ما هم تشکّر کنیم. «خُذْ، صَلِّ عَلَیْهِمْ»

۱۱-تشویق ها لازم نیست،همیشه مادّی باشد،گاهی تشویق معنوی کارسازتر است. «إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۲-تشویق،سنگینی تکلیف را سبک می کند. «سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۳-سرچشمه ی دستورات و تکالیف،علم الهی است. «وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

______________________________
هر مسجدی که عامل تفرقه میان مسلمانان باشد،مسجد ضرار است

وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنی وَ اللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ«۱۰۷»

و(گروهی دیگر از منافقان)کسانی هستند که مسجدی برای ضربه زدن به اسلام و برای ترویج کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمینگاهی برای (مساعدت)به دشمنان دیرینه ی خدا و پیامبرش ساختند،و همواره سوگند می خورند که جز خیر،قصدی نداریم! (ولی)خداوند گواهی می دهد که آنان دروغگویانند.

نکته ها:

* آیه،به داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانه ی افراد ناتوان و بیمار یا روزهای بارانی،در برابر مسجد قُبا مسجدی ساختند که در واقع پایگاه تجمّع خودشان بود، و از پیامبر در آستانه ی عزیمت به جنگ تبوک،خواستند آنجا نماز بخواند و افتتاح کند.بعد از مراجعت پیامبر صلی الله علیه و آله از تبوک،آیه نازل شد و نیّت شومشان را بر ملا کرد.پیامبر فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند و محلّ آن را زباله دان کنند

طبق بعضی روایات،ساختِ مسجد ضرار در مدینه،به دستور ابوعامر بود.وی که پدر حنظله ی غسیل الملائکه است،از عابدان مسیحی بود و در قبیله ی خزرج نفوذ داشت.با هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و گسترش و نفوذ اسلام،او به مخالفت با پیامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت.سرانجام به مکّه گریخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم برای براندازی اسلام کمک خواست.شگفتا که او رهبر منافقان بود و پسرش حنظله،عاشقِ اسلام و پیامبر و شهید شد!

* هنگام دعوت پیامبر برای نماز در مسجد ضرار،سه مسأله را مطرح کردند:عشق به نماز جماعت،عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او.و هر سه منافقانه بود.منافقان همواره چنین بوده اند؛در برابر موسی،سامری توطئه می کند،در برابر مسجد نبوی،مسجد اموی می سازند و در برابر علی علیه السلام قرآن بر نیزه می کنند.همان گونه که گوساله ی سامری را سوزاندند،مسجد منافقان را نیز می سوزانند تا درسی برای تاریخ باشد.

در کوفه و شام نیز به خاطر پیروزی یزید بر امام حسین علیه السلام مساجدی ساخته شد،که امامان ما آنها را مساجد ملعونه نامیدند!.

* هرگونه ضرری در اسلام ممنوع است،«لا ضرر و لا ضرار فی الأسلام»از جمله:

الف:ضررهای جانی. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

ب:ضرر به مردم. «لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»

ج:ضرر به همسر. «لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ»

د:ضرر به فرزند. «لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها»

ه:ضرر به ورثه. «مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصی بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ»

و:آموزشهای مضرّ. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

ز:ضرر در معاملات وبدهکاری ها. «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

ح:ضرر به مکتب و وحدت. «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

پیام ها:

۱-دشمن،از مسجد و مذهب،علیه مذهب سوء استفاده می کند،ظاهر شعارها و القاب،فریبمان ندهد! «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

۲-توطئه گران می خواهند حتّی از نمازِ پیامبر نیز به نفع خود سوء استفاده کنند.

(با توجّه به شأن نزول)

۳-مسجدسازی مهّم نیست،باید انگیزه های بانیان و متولّیان خالص باشد. اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ …

۴-در اسلام،هرگونه ضرر،ممنوع است،گرچه تحت عنوانِ مسجد باشد.

«اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

۵-احترام و قداست مسجد،در شرایطی که مورد سوءاستفاده دشمنان باشد، برداشته می شود.(با توجّه به شأن نزول)

۶-خداوند حامی پیامبر و دین خود می باشد و از طریق وحی توطئه های منافقان را افشا می کند. وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً …

۷-هر مسجدی که عامل تفرقه میان مسلمانان باشد،مسجد ضرار است. اِتَّخَذُوا مَسْجِداً … تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ

۸-منافقان در خدمت کفّارند. «إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ»

۹-هنگام جنگ با دشمنان خارجی،از توطئه های دشمنان داخلی غافل نشویم.منافقان در آستانه ی جنگ تبوک از پیامبر می خواستند تا رسماً پایگاه آنها را افتتاح کند،امّا پیامبر صلی الله علیه و آله،علی علیه السلام را در مدینه بجای خود گذاشت و پس از

بازگشت،مسجد ضرار را خراب کرد.

۱۰-شکستن وحدت مسلمانان،همطراز کفر است. «کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ»

۱۱-سوگند دروغ،شیوه ی منافقان است. «لَیَحْلِفُنَّ»

۱۲-فریب ادّعاها و تبلیغاتِ حقّ به جانب دشمن را نخوریم. «إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنی»

۱۳-دروغگویی خصلت کفّار و منافقان است. «إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»

________________________
خداوند،تنها از مؤمن خریدار است،نه از منافق و کافر

إِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ«۱۱۱»

همانا خداوند از مؤمنان،جانها و اموالشان را به بهای بهشت خریده است.

آنان در راه خدا می جنگند تا بکشند یا کشته شوند.(وفای به این)وعده ی حقّ که در تورات و انجیل و قرآن آمده بر عهده خداست و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟پس مژده باد شما را بر این معامله ای که به وسیله ی آن(با خدا)بیعت کردید و این همان رستگاری بزرگ است.

نکته ها:

* دنیا،بازار است و مردم در آن معامله گر.فروشنده،مردم اند و خریدار خداوند.متاعِ معامله، مال و جان است و بهای معامله بهشت.اگر به خدا بفروشند،سراسر سود و اگر به دیگری بفروشند،یکسره خسارت است.

* معامله با خدا چند امتیاز دارد:

۱.خود ما و توان و دارایی ما از اوست،سزاوار نیست که به جز او بدهیم.

۲.خداوند،اندک را هم می خرد. «مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ»

۳.عیوب جنس را اصلاح می کند و رسوا نمی سازد.

۴.به بهای بهشت می خرد.خداوند در خریدن وارد مزایده می شود و نرخی را پیشنهاد می کند که فروختن به غیر او احمقانه و خسارت است.

* امام صادق علیه السلام می فرماید:برای بدنهای شما جز بهشت،بهایی نیست،پس خود را به کمتراز بهشت نفروشید.

پیام ها:

۱-با داشتن خریداری همچون خدا،چرا به سراغ دیگران برویم؟ «إِنَّ اللّهَ اشْتَری»

۲-خداوند،تنها از مؤمن خریدار است،نه از منافق و کافر. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»

۳-در پذیرش الهی،جهاد با جان بر جهاد مالی مقدّم است. «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»

۴-بهشت،در سایه ی جهاد و شمشیر و تقدیم جان و مال به خداوند است. «لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ»

۵-اگر هدف از جهاد،خدا باشد،کشته شدن یا کشتن،تفاوتی نمی کند. «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»

۶-هدف مؤمن از جنگ،ابتدا نابود کردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت است. «فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»

۷-در معامله با خدا،سود یقینی و قطعی است. «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» در مزایده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است،بر خلاف دیگران که یا قصد جدّی نیست یا بی انگیزه و دروغ است،یا غلّو،یا از روی هوس و یا برای طرد کردن رقیب است.

۸-ارزش جهاد،مجاهدان و شهیدان،مخصوص اسلام نیست،در تورات و انجیل هم مطرح است.و اگر امروزه در آن کتاب ها نیست،نشان تحریف آنهاست. «فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ»

۹-گرچه ما بر خدا حقی نداریم،امّا خداوند برای ما بر عهده ی خودش حقوقی قرار داده است. «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا»

۱۰-خداوند مجاهدان مخلص را طرف معامله ی خود قرار داده است. «بایَعْتُمْ» و نفرمود:«بعتم»

۱۱-بهترین بشارت،تبدیل فانی به باقی و دنیا به آخرت است و غیر آن خسارت و حسرت است. «فَاسْتَبْشِرُوا»

۱۲-در کنار انتقاد از منافقانِ جهادگریز،باید از مؤمنانِ مجاهد تقدیر وتشکّر شود. «فَاسْتَبْشِرُوا»

۱۳-بالاترین رستگاری تنها در سایه ی معامله با خداست. «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»

_________________________-
پیامبر و دیگر مسلمانان،در برابر قانون یکسان اند

ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبی مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیمِ«۱۱۳»

برای پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند،سزاوار نیست که برای مشرکان، پس از آنکه برایشان آشکار گردید که آنان اهل دوزخند،طلب آمرزش کنند،هر چند خویشاوند آنان باشند.

نکته ها:

* برخی مفسّران به بعضی روایاتِ جعلی از راویانِ ناسالم استناد کرده و این آیه را درباره ی ابوطالب دانسته اند! در حالی که دهها دلیل و روایت بر ایمان ابوطالب داریم.سعیدبن مسیّب که راویِ این روایت است،دشمن علی بن ابی طالب علیهما السلام است و گناهِ ابوطالب هم این است که پدر علی علیه السلام است!

پیام ها:

۱-پیامبر و دیگر مسلمانان،در برابر قانون یکسان اند. «ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا»

۲-شرک،گناهی نابخشودنی است و حتّی استغفار پیامبر برای مشرکان بی اثر است. ما کانَ … أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ

۳-پیوندهای مکتبی،مهم تر از پیوندهای عاطفی است.نباید عواطف فامیلی بر مکتب غالب شود. ما کانَ … وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبی

۴-خویشاوندی با پیامبر،مانع دوزخ نیست. «وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبی»

وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوّاهٌ حَلِیمٌ«۱۱۴»

و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش(عموی مشرکش که سرپرستی او را به عهده داشت)،فقط به خاطر وعده ای بود که به او داده بود،(آن هنگام که از هدایتش ناامید نبود،)پس هنگامی که برایش روشن شد،او دشمن خداست،از او بیزاری جست.همانا ابراهیم،اهل آه وناله(از ترس خدا)و بردبار بود.

نکته ها:

* در آیه ی قبل،سخن از این بود که پیامبر و مؤمنان حقّ دعا کردن برای مشرکان را ندارند، هرچند از خویشاوندانشان باشند.این آیه،پاسخ شبهه ای را می دهد که پس چرا حضرت ابراهیم،به عموی مشرک خود دعا کرد و به او وعده ی استغفار داد؛ «سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی»، این آیه می فرماید،وعده ی ابراهیم به امید هدایت او بود.امّا چون عمو در حال شرک مرد، ابراهیم هم استغفار را رها کرد.

* سؤال: چرا حضرت ابراهیم پس از مرگ عمو هم برای او دعا می کرد؟«ربّنا اغفر لی ولوالدیّ»؟

پاسخ: والد به پدر واقعی گفته می شود،ولی اب،به پدر،معلّم،عمو،پدر زن،و جدّ هم گفته می شود.دعای ابراهیم برای پدر واقعی اش بوده،نه عموی مشرکش.

قرآن در یازده آیه،از عموی ابراهیم تعبیر به«أب»کرده است،تا بفهماند ابراهیم علیه السلام تحت سرپرستی چه کسی بوده،ولی تحت تأثیر قرار نگرفته است.

* امام صادق علیه السلام فرمود:ابراهیم علیه السلام اهل دعا وگریه های بسیار و«اواه»بود.

پیام ها:

۱-آنچه سبب بدگمانی به اولیای خداست،باید برطرف شود و توجیه صحیح ارائه گردد. «مَوْعِدَهٍ وَعَدَها»

۲-وفای به عهد،حتّی نسبت به کافر هم لازم است. «مَوْعِدَهٍ وَعَدَها»

۳-علم انبیا محدود است. فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ …

۴-در برابر رفتار تند کافران،حلم خود را از دست ندهیمبَرَّأَ مِنْهُ … لَأَوّاهٌ حَلِیمٌ

۵-برائت از عمو به خاطر خدا،نشانه ی عشق و خشوع ابراهیم نسبت به خداوند است.«اواه»


آخرین اخبار جهان و منطقه را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
جدیدترین خبرها  را در کانال تلگرامی الکوثرفارسی بخوانید: (کلیک کنید)
اینستاگرام
instagram.com/alkawthar.tv
از صفحات دین و زندگی و ندای نور الکوثر فارسی دیدن کنید
آموزش سوره های قرآن ویژه کودکان
صفحه ادعیه و زیارات  الکوثر فارسی
از صفحه گردشگری الکوثر فارسی دیدن کنید
صفحه
آشپزی غذاهای عربی الکوثر فارسی 

 


سه شنبه 23 فروردین 1401 - 11:30:43