حفظ انسان از گناهان صغیره و کبیره
تهران- الکوثر: این سوره درباره دعوت به توحید و اخلاص توسط پیامبر اسلام(ص)، لجاجت مشرکان، داستانهای برخی از پیامبران و وصف حال دو گروه پرهیزکاران و بدکاران در قیامت است.
در شأن نزول این سوره آمده است بعد از گفتگوی کفار و پیامبر اسلام، آیات نخست آن نازل شد. گفتگوی خداوند با ابلیس و طرد و لعن ابلیس نیز در این سوره آمده است.
آیه ۲۹ درباره نزول قرآن و تدبر در آن، آیه مشهور سوره ص است. همچنین آیه ۲۶ خطاب به حضرت داوود(ع) درباره بزرگی و اهمیت منصب قضاوت، از جمله آیات الاحکام دانسته شده است. حفظ انسان از گناهان صغیره و کبیره از جمله نتایج تلاوت این سوره بیان شده است.
علت نامگذاری
شروع این سوره با حرف مقطعه «ص» دلیل نامگذاری این سوره به نام «صاد» است.
محل و ترتیب نزول
سوره صاد جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و هشتمین سورهای است که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد. این سوره در چینش کنونی مصحف نیز سی و هشتمین سوره است و در جزء ۲۳ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره صاد ۸۸ آیه، ۷۳۵ کلمه و ۳۰۶۱ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی از سورههای مَثانی قرآن و در حدود یک حزب است. سوره صاد بیستمین سورهای است که با حروف مقطعه آغاز میشود. آیه ۲۴ این سوره، سجده مستحب دارد (یعنی هنگام قرائت یا شنیدن آن، مستحب است فرد سجده کند). سوره صاد را مکملی برای سوره صافات دانستهاند؛ چراکه ساختار مطالبش شباهت بسیاری با ساختار سورۀ صافات دارد.
محتوا
موضوع اصلی این سوره درباره پیامبر اسلام(ص) و دعوت به توحید و اخلاص با کتابی است که خداوند بر او نازل کرده است.
محتوای این سوره را در چند بخش میتوان خلاصه کرد:
توحید و نبوت پیامبر اسلام(ص) و لجاجت مشرکان در برابر او؛
لزوم تدبّر در قرآن و اظهارات مشرکان درباره قرآن؛
اشاره به تاریخ ۹ نفر از پیامبران خدا بهویژه داوود(ع)، سلیمان(ع) و ایوب(ع)؛
وصف حال دو گروه پرهیزکاران و بدکاران و سرنوشت کفار در قیامت و جنگ و ستیز دوزخیان با یکدیگر؛
آفرینش انسان و مقام والای او و سجده کردن فرشتگان برای آدم؛
داستان شیطان و آدم(ع) و سوگند او بر اغوای بشر؛
تهدید همۀ دشمنان لجوج و تسلی پیامبر اسلام(ص).
شأن نزول آیات نخستین
از امام باقر(ع) نقل شده: ابوجهل و عدهای از قریش نزد ابوطالب عموی پیامبر(ص) آمده و گفتند فرزند برادرت ما و خدایان ما را آزار داده است. آنها از ابوطالب خواستند از پیامبر اسلام بخواهد کاری به بتها نداشته باشد تا آنها نیز به خدای پیامبر ناسزا نگویند. ابوطالب، پیامبر اکرم را به خانهاش خواند و سخن آنها را به پیامبر(ص) گفت. آن حضرت در پاسخ فرمود: آیا کفار حاضرند در جملهای با من موافقت کنند و در سایۀ آن از همه اعراب پیشی گیرند و حکومت کنند؟ ابوجهل گفت: بله موافقیم؛ منظورت کدام جمله است؟ پیامبر فرمود: «تقولون لا اله الاّ اللّه» (بگویید معبودی جز اللّه نیست) وقتیکه حضار این جمله را شنیدند چنان وحشت کردند که انگشتها در گوش گذاشتند و با سرعت خارج شدند و میگفتند: چنین چیزی را تاکنون نشنیدهایم؛ این سخنان دروغ است، که آیات نخست سوره صاد نازل شد.
داستانها و روایتهای تاریخی
داستان برخی از پیامبران و گفتگوی خدا و ابلیس از جمله داستانهای سوره ص است.
داستانهای پیامبران
تکذیب پیامبران توسط اقوامی مانند قوم نوح، عاد، ثمود، لوط، اصحاب الایکه، فرعون و عذاب آنان. (آیات ۱۲-۱۶)
داستان داوود: امکانات متعدد داوود، تسبیحگویی کوهها و پرندگان همراه او، استواری پادشاهی او، دادخواهی دو مدعی از داوود برای داوری و شنیدن سخن یک طرف دعوا توسط داوود، استغفار داوود، خلافت داوود در زمین. (آیات ۱۷-۲۷)
داستان سلیمان: عرضه اسبهای اصیل بر سلیمان، توجه سلیمان به اسبها و فراموش کردن نماز و دستور به رد الشمس، افکندن جسد بر تخت سلیمان، توبه و استغفار سلیمان، دعا برای پادشاهی بینظیر، تسخیر باد و شیاطین، بنایی و غواصی شیاطین برای سلیمان. (آیات ۳۰-۴۰)
ایوب: رنج و بلای ایوب، کوبیدن پا بر زمین و درآمدن چشمه، بازبخشیدن اولاد و اموال او، زدن همسر با بسته ترکه به جای صد ضربه و نشکستن سوگند. (آیات ۴۱-۴۴)
یادکردن بندگان خالص خدا ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، الیسع، ذاالکفل. (آیات ۴۵-۴۸)
آفرینش آدم و گفتگوی خدا با ابلیس
آیات ۷۱ تا ۸۵ سوره ص، به داستان آفرینش آدم و دستور خداوند به ملائکه برای سجده به آدم(ع) و سرپیچی شیطان میپردازد.
آفرینش آدم: آیات ۷۱ تا ۷۴ این سوره به گفتگوی خداوند با فرشتگان درباره آفرینش آدم، امر کردن فرشتگان برای سجده به آدم و سرپیچی ابلیس از سجده بر آدم میپردازد.
دلیل ابلیس برای سرپیچی: در آیات بعد (۷۵ تا ۷۶) خداوند دلیل سرپیچی شیطان را از سجده بر آدم میپرسد و او در پاسخ برتری خلقت خود را که از آتش است بر خلقت آدم که از گِل است، دلیل این کار خود میداند. علامه طباطبایی در تفسیر این سخن خداوند که «آدم را با دستان خود ساختم»؛ گفته است این عبارت به اثبات شرافت برای آدم است؛ چراکه خداوند هر چیزی را برای چیز دیگری خلق کرد اما انسان را برای خود آفریده است و اگر كلمه" يد" را تثنيه آورد، و فرمود:" يدى- دو دستم" با اينكه میتوانست مفرد بياورد براى اين است كه به كنايه بفهماند: در خلقت او اهتمام تام داشتم، چون ما انسانها هم برای انجام کارها هر دو دست خود را به كار میبنديم كه نسبت به آن اهتمام بيشترى داشته باشيم، پس جمله" خلقت بيدى" نظير جمله" مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا" است.وی اطاعت نکردن شیطان از خداوند را نیز به این دلیل میداند که شیطان مالکیت مطلق خداوند را قبول نداشت و از همین رو، دستور سجده به آدم را ناصحیح دانست و اطاعت نکرد که همین ریشه همه گناهان است.
طرد و لعن شیطان و مهلت به او تا وقت معلوم: سپس خداوند ابلیس را طرد و لعنت کرد. وی نیز از خداوند خواست که تا روز قیامت به او مهلت دهد. خداوند نیز در پاسخ تا «وقت معلوم» به او مهلت میدهد؛ نه روز قیامت. به نظر علامه طباطبایی منظور از «وقت معلوم» تا زمانی است که انسان از شیطان تبعیت میکند که قبل از روز قیامت است.
سوگند ابلیس برای فریب آدمیان و وعده دوزخ به وی و تابعانش: ابلیس به عزت خداوند سوگند میخورد که انسانها را فریب دهد به جز مخلَصین. گفته شده که منظور از مخلَصین کسانی هستند که خداوند آنها را برای خود خالص کرده و هیچکس حتی شیطان از آنها سهمی ندارد. خداوند در پاسخ، به ابلیس و کسانی که از او تبعیت کنند، وعده جهنم میدهد.
آیات مشهور
آیه ۲۹ درباره نزول قرآن و تدبر در آن، آیه مشهور سوره ص است.
«کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک لِّیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیتَذَکرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿۲۹﴾ »
([این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کردهایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.)
توصیف قرآن با واژه «انزلناه» در این آیه را اشاره بر نزول دفعی قرآن دانستهاند که با تدبر و تذکر مناسبت دارد. علامه طباطبایی معنای آیه را چنین میداند: کتابی که به سوی تو نازل کردیم، کتابی است که خیرات و برکات زیادی برای عوام و خواص مردم دارد تا مردم در آن تدبر نموده و هدایت شوند و یا آنکه حجت بر آنان تمام شود و نیز برای اینکه صاحبان خرد از راه به یاد آوردن حجتهای قرآن متذکر شده و به سوی حق هدایت شوند.
آیات الاحکام
آیه ۲۶ سوره ص درباره بزرگی و اهمیت منصب قضاوت، از جمله آیات الاحکام دانسته شده است.
«یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ﴿۲۶﴾»
(ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند. در حقیقت کسانی که از راه خدا به در میروند، به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کردهاند عذابی سخت خواهند داشت!)
این آیه را دلیل بر عظمت و بزرگی منصب قضاوت دانستهاند؛ زیرا آن را از شؤون ریاست عامه پیامبران بر مردم قرار داده است و اینکه اگر این منصب به غیر اهل خود واگذار گردد باعث رواج فساد و ظلم در میان جامعه گشته و به تضعیف دولت منجر خواهد شد.قضاوت و حکم کردن داوود میان مردم را در این آیه متفرع بر مقام خلافت خدایی او در زمین دانستهاند.
فضیلت و خواص
در روایتی آمده است ثواب خواندن سوره صاد، ده برابر وزن کوههایی است که خداوند مسخر حضرت داوود مسخر قرار داد و خداوند قرائتکننده آن را از گناهان صغیره و کبیره حفظ میکند. همچنین طبق روایتی دیگر پاداش قرائتکننده سوره صاد در شب جمعه برابر با پاداش پیامبران و فرشتگان است و خداوند قرائتکننده این سوره را وارد بهشت میکند
متن و ترجمه سوره ص
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکرِ ﴿۱﴾ بَلِ الَّذِینَ کفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾ کمْ أَهْلَکنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾ وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْکافِرُونَ هَٰذَا سَاحِرٌ کذَّابٌ ﴿۴﴾ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَیٰ آلِهَتِکمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیءٌ یرَادُ ﴿۶﴾ مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾ أَأُنزِلَ عَلَیهِ الذِّکرُ مِن بَینِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِی شَک مِّن ذِکرِی ۖ بَل لَّمَّا یذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّک الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾ أَمْ لَهُم مُّلْک السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا ۖ فَلْیرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾ جُندٌ مَّا هُنَالِک مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾ کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَیکةِ ۚ أُولَٰئِک الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾ إِن کلٌّ إِلَّا کذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾ وَمَا ینظُرُ هَٰؤُلَاءِ إِلَّا صَیحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾اصْبِرْ عَلَیٰ مَا یقُولُونَ وَاذْکرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾ وَالطَّیرَ مَحْشُورَةً ۖ کلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾ وَشَدَدْنَا مُلْکهُ وَآتَینَاهُ الْحِکمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾ وَهَلْ أَتَاک نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَیٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَیٰ بَعْضُنَا عَلَیٰ بَعْضٍ فَاحْکم بَینَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَیٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾ إِنَّ هَٰذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِی نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَک بِسُؤَالِ نَعْجَتِک إِلَیٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ کثِیرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَیبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿۲۴﴾ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِک ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَیٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾ یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِک ظَنُّ الَّذِینَ کفَرُوا ۚ فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ کفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾ کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک لِّیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیتَذَکرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَیهِ بِالْعَشِی الصَّافِنَاتُ الْجِیادُ ﴿۳۱﴾ فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیرِ عَن ذِکرِ رَبِّی حَتَّیٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾ رُدُّوهَا عَلَی ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَیٰ کرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکا لَّا ینبَغِی لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِی ۖ إِنَّک أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾ وَالشَّیاطِینَ کلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾ وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾ هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِک بِغَیرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَیٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾ وَاذْکرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾ ارْکُضْ بِرِجْلِک ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِکرَیٰ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾ وَخُذْ بِیدِک ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِّعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾ وَاذْکرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ أُولِی الْأَیدِی وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکرَی الدَّارِ ﴿۴۶﴾ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَینَ الْأَخْیارِ ﴿۴۷﴾ وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ ۖ وَکلٌّ مِّنَ الْأَخْیارِ ﴿۴۸﴾ هَٰذَا ذِکرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾ مُتَّکئِینَ فِیهَا یدْعُونَ فِیهَا بِفَاکهَةٍ کثِیرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِیوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾ إِنَّ هَٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ ﴿۵۴﴾ هَٰذَا ۚ وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾ جَهَنَّمَ یصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾ هَٰذَا فَلْیذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾ وَآخَرُ مِن شَکلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾ هَٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿۶۱﴾ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَیٰ رِجَالًا کنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَٰلِک لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ ۖ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا کانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَیٰ إِذْ یخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن یوحَیٰ إِلَی إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿۷۰﴾ إِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَائِکةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِینٍ ﴿۷۱﴾ فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿۷۲﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِکةُ کلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾ إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکبَرَ وَکانَ مِنَ الْکافِرِینَ ﴿۷۴﴾ قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَک أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیدَی ۖ أَسْتَکبَرْتَ أَمْ کنتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿۷۵﴾ قَالَ أَنَا خَیرٌ مِّنْهُ ۖ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ﴿۷۶﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّک رَجِیمٌ ﴿۷۷﴾ وَإِنَّ عَلَیک لَعْنَتِی إِلَیٰ یوْمِ الدِّینِ ﴿۷۸﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَیٰ یوْمِ یبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾ قَالَ فَإِنَّک مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿۸۰﴾ إِلَیٰ یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾ قَالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۸۲﴾ إِلَّا عِبَادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿۸۳﴾ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنک وَمِمَّن تَبِعَک مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۸۵﴾ قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکلِّفِینَ ﴿۸۶﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۸۷﴾ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿۸۸﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان
صاد. سوگند به قرآن پراندرز! (۱) آری، آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزهاند. (۲) چه بسیار نسلها که پیش از ایشان هلاک کردیم که [ما را] به فریاد خواندند، و[لی] دیگر مجال گریز نبود. (۳) و از اینکه هشداردهندهای از خودشان برایشان آمده درشگفتند، و کافران میگویند: «این، ساحری شیاد است. (۴) آیا خدایان [متعدد] را خدای واحدی قرار داده؟ این واقعاً چیز عجیبی است.» (۵) و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:] «بروید و بر خدایان خود ایستادگی نمایید که این امر قطعاً هدف [ما]ست. (۶) [از طرفی] این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوی هم] نشنیدهایم، این [ادّعا] جز دروغبافی نیست. (۷) آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده است؟» [نه!] بلکه آنان درباره قرآنِ من دودلند. [نه،] بلکه هنوز عذاب [مرا] نچشیدهاند. (۸) آیا گنجینههای رحمت پروردگار ارجمندِ بسیار بخشنده تو نزد ایشان است؟ (۹) آیا فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ ایشان است؟ [اگر چنین است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند. (۱۰) این سپاهک دستههای دشمن در آنجا [بَدْر] در هم شکستنیاند. (۱۱) پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب [عمارت و] خرگاهها تکذیب کردند. (۱۲) و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه [نیز به تکذیب پرداختند] آنها دستههای مخالف بودند. (۱۳) هیچ کدام نبودند که پیامبران [ما] را تکذیب نکنند، پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد. (۱۴) و اینان جز یک فریاد را انتظار نمیبَرند که هیچ [مجال] سر خاراندنی در آن نیست. (۱۵) و گفتند: «پروردگارا، پیش از [رسیدن] روز حساب، بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده.» (۱۶)بر آنچه میگویند صبر کن، و داوود، بنده ما را که دارای امکانات [متعدّد] بود به یاد آور؛ آری، او بسیار بازگشتکننده [به سوی خدا] بود. (۱۷) ما کوهها را با او مسخّر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش میکردند. (۱۸) و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگی [به نوای دلنوازش] به سوی او بازگشتکننده [و خدا را ستایشگر] بودند. (۱۹) و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصلهدهنده عطا کردیم. (۲۰) و آیا خبر دادخواهان -چون از نمازخانه [او] بالا رفتند- به تو رسید؟ (۲۱) وقتی [به طور ناگهانی] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعی [هستیم] که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده، پس میان ما به حق داوری کن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش.» (۲۲) «این [شخص] برادر من است. او را نود و نه میش، و مرا یک میش است، و میگوید: آن را به من بسپار، و در سخنوری بر من غالب آمده است.» (۲۳) [داوود] گفت: «قطعاً او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میشهای خودش، بر تو ستم کرده، و در حقیقت بسیاری از شریکان به همدیگر ستم روا میدارند، به استثنای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، و اینها بس اندکند، و داوود دانست که ما او را آزمایش کردهایم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد. (۲۴) و بر او این [ماجرا] را بخشودیم؛ و در حقیقت برای او پیش ما تقرّب و فرجامی خوش خواهد بود. (۲۵)ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند. در حقیقت کسانی که از راه خدا به در میروند، به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کردهاند عذابی سخت خواهند داشت! (۲۶) و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم، این گمان کسانی است که کافر شده [و حقپوشی کرده]اند، پس وای از آتش بر کسانی که کافر شدهاند. (۲۷) یا [مگر] کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کردهاند، چون مفسدان در زمین میگردانیم، یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار میدهیم؟ (۲۸) [این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کردهایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند. (۲۹) و سلیمان را به داوود بخشیدیم. چه نیکو بندهای. به راستی او توبهکار [و ستایشگر] بود. (۳۰) هنگامی که [طرف] غروب، اسبهای اصیل را بر او عرضه کردند، (۳۱) [سلیمان] گفت: «واقعاً من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت شد.» (۳۲) [گفت: “اسبها] را نزد من باز آورید.» پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه خدا]. (۳۳) و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم؛ پس به توبه باز آمد. (۳۴) گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلکی به من ارزانیدار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویی که خود بسیار بخشندهای.» (۳۵) پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم میگرفت، به فرمان او نرم، روان میشد. (۳۶) و شیطانها را [از] بنّا و غواص، (۳۷) تا [وحشیان] دیگر را که جفت جفت با زنجیرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآوردیم]. (۳۸) [گفتیم:] «این بخشش ماست، [آن را] بیشمار ببخش یا نگاه دار.» (۳۹) و قطعاً برای او در پیشگاه ما تقرّب و فرجام نیکوست. (۴۰) و بنده ما ایوب را به یاد آور، آنگاه که پروردگارش را ندا داد که: «شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد.» (۴۱) [به او گفتیم:] «با پای خود [به زمین] بکوب، اینک این چشمهساری است سرد و آشامیدنی.» (۴۲)و [مجدداً] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم، تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد. (۴۳) [و به او گفتیم:] «یک بسته ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن.» ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکوبندهای! به راستی او توبهکار بود. (۴۴) و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیدهور بودند به یادآور. (۴۵) ما آنان را با موهبت ویژهای -که یادآوری آن سرای بود- خالص گردانیدیم. (۴۶) و آنان در پیشگاه ما جداً از برگزیدگان نیکانند. (۴۷) و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به یاد آور [که] همه از نیکانند. (۴۸) این یادکردی است، و قطعاً برای پرهیزگاران فرجامی نیک است. (۴۹) باغهای همیشگی در حالی که درهای [آنها] برایشان گشودهاست. (۵۰) در آنجا تکیه میزنند [و] میوههای فراوان و نوشیدنی در آنجا طلب میکنند. (۵۱) و نزدشان [دلبران] فروهشتهنگاه همسال است. (۵۲) این است آنچه برای روز حساب به شما وعده داده میشد. (۵۳) [میگویند:] «در حقیقت، این روزی ماست و آن را پایانی نیست.» (۵۴) این است [حال بهشتیان] و [اما] برای طغیانگران واقعاً بد فرجامی است. (۵۵) به جهنّم درمیآیند، و چه بد آرامگاهی است. (۵۶) این جوشاب و چرکاب است، باید آن را بچشند. (۵۷) و از همین گونه، انواع دیگر [عذابها]! (۵۸) اینها گروهیاند که با شما به اجبار [در آتش] درمیآیند. بدا به حال آنها، زیرا آنان داخل آتش میشوند. (۵۹) [به رؤسای خود] میگویند: «بلکه بر خود شما خوش مباد! این [عذاب] را شما خود برای ما از پیش فراهم آوردید، و چه بد قرارگاهی است.» (۶۰) میگویند: «پروردگارا، هر کس این [عذاب] را از پیش برای ما فراهم آورده، عذاب او را در آتش دو چندان کن.» (۶۱) و میگویند: «ما را چه شده است که مردانی را که ما آنان را از [زمره] اشرار میشمردیم نمیبینیم؟ (۶۲) آیا آنان را [در دنیا] به ریشخند میگرفتیم یا چشمها[ی ما] بر آنها نمیافتد؟» (۶۳) این مجادله اهل آتش قطعاً راست است. (۶۴) بگو: «من فقط هشداردهندهای هستم، و جز خدای یگانه قهار معبودی دیگر نیست. (۶۵) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، همان شکستناپذیر آمرزنده. (۶۶) بگو: «این خبری بزرگ است، (۶۷) [که] شما از آن روی برمیتابید. (۶۸) مرا درباره ملاء اعلی هیچ دانشی نبود آنگاه که مجادله میکردند. (۶۹) به من هیچ [چیز] وحی نمیشود، جز اینکه من هشداردهندهای آشکارم. (۷۰) آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گِل خواهم آفرید. (۷۱) پس چون او را [کاملاً] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم، سجدهکنان برای او [به خاک] بیفتید.» (۷۲) پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند. (۷۳) مگر ابلیس [که] تکبر نمود و از کافران شد. (۷۴) فرمود: «ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ آیا تکبر نمودی یا از [جمله] برتریجویانی؟» (۷۵) گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهای و او را از گِل آفریدهای.» (۷۶) فرمود: «پس، از آن [مقام] بیرون شو، که تو راندهای. (۷۷) و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.» (۷۸) گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته میشوند مهلت ده.» (۷۹) فرمود: «در حقیقت، تو از مهلتیافتگانی، (۸۰) تا روز معین معلوم.» (۸۱) [شیطان] گفت: «پس به عزّت تو سوگند که همگی را جداً از راه به در میبرم، (۸۲) مگر آن بندگان پاکدل تو را.» (۸۳)فرمود: «حق [از من] است و حق را میگویم: (۸۴) هرآینه جهنّم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروی کند، از همگیشان، خواهم انباشت.» (۸۵) بگو: «مزدی بر این [رسالت] از شما طلب نمیکنم و من از کسانی نیستم که چیزی از خود بسازم و به خدا نسبت دهم. (۸۶) این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. (۸۷) و قطعاً پس از چندی خبر آن را خواهید دانست.» (۸۸)
همچنین بخوانید:
اوصاف بهشتیان و دوزخیان در سوره زُمَرْ
آشنایی با سوره غافر؛ صوتی و تصویری + دانلود
فصلت، سوره ای که به قاری آن ده حسنه داده میشود
شوری؛ سوره ای که به مشورت و قصاص اشاره دارد
دخان؛ سوره ای که سفارش شده در شب جمعه خوانده شود
روایت خلود در جهنم در سوره زخرف
جاثیه، سوره ای که عیوب قاری را نزد خدا می پوشاند
محمد؛ سوره ای که به چگونگی دریافت نصرت الهی اشاره دارد
فتح، سوره ای که به بیعت رضوان اشاره دارد
سوره ق ؛ خدا سختیهای مرگ را بر قاری آن آسان میكند
آخرین اخبار جهان و منطقه را در الکوثر فارسی پیگیری کنید
جدیدترین خبرها را در کانال تلگرامی الکوثرفارسی بخوانید: (کلیک کنید)
اینستاگرام instagram.com/alkawthar.tv
از صفحات دین و زندگی و ندای نور الکوثر فارسی دیدن کنید
آموزش سوره های قرآن ویژه کودکان
صفحه ادعیه و زیارات الکوثر فارسی
از صفحه گردشگری الکوثر فارسی دیدن کنید
صفحه آشپزی غذاهای عربی الکوثر فارسی
دو شنبه 2 اسفند 1400 - 15:54:59