به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، بنیاد کارنگی در گزارشی با عنوان 'عربستان سعودی و اسراییل آمریکا را به سمت درگیری با ایران می برند، اما ترامپ نباید طعمه شود' تصریح کرده است: در ماه فوریه (بهمن ماه)، 'بنیامین نتانیاهو' نخست وزیر اسراییل، در جلسه ای که به میزبانی لهستان و دولت دونالد ترامپ سازماندهی شده بود، در توئیتی تند نوشت: این نشست با هدف پیشبرد منافع مشترک در جنگ با ایران برگزار شده است.
وی خیلی زود این توئیت را حذف کرد و واژه جنگ با ایران را به 'رویارویی با ایران'، تغییر داد. اما این توئیت تاثیر خود را گذاشت.
در همین حال، به تازگی تارنمای خبری عربستان سعودی، نزدیک به 'محمد بن سلمان' ولیعهد سعودی، از ایالات متحده خواسته با توجه به خرابکاری های نسبت داده شده به ایران به نفتکش های سعودی، حملات 'جراحی' علیه ایران راه اندازی کند.
در ادامه مطلب درج شده در این سومین اندیشکده پرنفوذ جهان می خوانیم: در حال حاضر، روابط ایالات متحده و ایران میان نه صلح و نه جنگ قرار دارد. خروج یک جانبه دولت ترامپ از توافق هسته ای با تهران و کارزار فشار حداکثر اقتصادی علیه ایران، طلیعه دوره ای از عدم اطمینان می دهد که هر دو طرف را در یک چرخه بالقوه خطرناک قرار داده و هرلحظه امکان دارد یکی از دو طرف گامی بردارد که احتمال وقوع یک درگیری را افزایش دهد، به ویژه در نبود یک کانال مستقیم برای کاهش تنش ها.
وقتی پای ایران در میان باشد، اسراییل و عربستان به سختی نظاره کننده باقی می مانند؛ در حالیکه در صورت وقوع جنگ، هر دو طرف در معرض خطر هستند، اما با این وجود، دائم از سیاست های تند ایالات متحده علیه ایران حمایت می کنند. به همین دلیل ایالات متحده باید توصیه های جنگ طلبانه آنها را رد کند.
در واقع ما نباید از سیاست های اسراییل و سعودی ها که خطر رویاوریی با ایران را افزایش می دهد، پیروی کنیم، به ویژه آنکه منافع آنها همیشه در راستای منافع ما نیست.
آنها همان کسانی بودند که اعتقاد داشتند دیپلماسی هسته ای ایران یک فاجعه بود. اما اینطور نبود.
با این وجود، اسراییل و عربستان از این توافقنامه انزجار داشتند و هرکاری برای نابودی آن کردند.
عربستان سعودی بیشتر به نفوذ ژئوپلیتیک ایران در خلیج فارس توجه دارد، در حالیکه اسراییل بر تهدید موجود از سوی یک ایران مسلح هسته ای متمرکز است.
عربستان و اسراییل در تلاش برای متقاعد کردن دولت ترامپ به ترک معامله هسته ای در سال 2018، تنها نیازها و منافع خود را مدنظر قرار دادند.
در مقابل، ایالات متحده بدون ایجاد چارچوب دیگری برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران و باز گذاشتن روزنه ای برای گفت وگو با تهران، از توافق هسته ای با ایران خارج شد.
گزینه پیش فرض ترامپ، راه اندازی کارزار فشار حداکثری بر ایران بود و در حالیکه این کارزار توانست آسیب های به اقتصاد ایران وارد کند، نتوانست مانع فعالیت هسته ای یا نفوذ منطقه ای ایران شود.
بنابراین تنش های خطرناکی که امروز شاهد آن هستیم، نتیجه مستقیم نادیده گرفتن توافق هسته ای است.
ترامپ نوامبر گذشته (آبان 97)، از عربستان سعودی به عنوان 'متحدی بزرگ در مبارزه بسیار مهم ما علیه ایران' یاد کرد.
اما ترامپ دقیقا در مورد چه چیزی صحبت می کرد؟
فارغ از اقدامات منسجم برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه، سیاست های بی پروای بن سلمان، معمار واقعی سیاست خارجی عربستان و سیاست های در پیش گرفته آمریکا و متحدانش، نه تنها نفوذ ایران را محدود نکرده، بلکه آن را گسترش هم داده است.
جنگ اقتصادی بن سلمان علیه قطر عملا نفوذ ایران را در این کشور تقویت کرده است و جنگ غیر انسانی عربستان سعودی با حوثی ها با پشتیبانی نظامی آمریکا نه تنها ویرانی یمن را در پی داشته، بلکه القاعده و داعش را در یمن تقویت و تصویر آمریکا را بدنام کرده است.
اما اسراییلی ها برای بررسی نفوذ ایران در سوریه بدون پیش بردن یک درگیری بزرگ، نسبت به عربستان سعودی اصولی تر رفتار کرده اند.
هرچند همین سیاست اسراییلی هم تاثیر چندانی در نفوذ ایران در سوریه نداشته است.
ایران نه تنها نفوذ خود در سوریه را با همراهی 'بشار اسد' رئیس جمهوری سوریه افزایش داده، بلکه قصد ترک سوریه را ندارد.
از سوی دیگر، ناگفته نماند اسراییل و عربستان سعودی، دلایل قانونی برای نگرانی در مورد برنامه هسته ای ایران و فعالیت های منطقه ای آن دارند. بنابراین نباید تعجب آور باشد که هم اسراییل و عربستان می خواهند ایالات متحده در مورد مقابله با ایران موضع بگیرد، گرچه نمی خواهند پایشان به جنگ آمریکا و ایران کشانده شوند؛ جنگی که ممکن است آنها را در معرض خطر قرار دهد.
عربستان سعودی بسیار در برابر موشک های بالستیک ایران و اقدام احتمالی ایران نسبت به تاسیسات نفتیش آسیب پذیر است و اسراییل هم نمی خواهد با جنگ علیه ایران هدف موشک های حزب الله قرار گیرد.
بنابراین ایالات متحده نباید آغازگر یک درگیری با تهران باشد، نه تنها به خاطر منافع خود، بلکه برای اسراییل، عربستان سعودی و خود ایران.
آمریکا باید به هر قیمتی شده از رویارویی با ایران خودداری کند مگر آنکه تهدیدی برای منافع اصلی آمریکا وجود داشته باشد.
اسراییل و عربستان سعودی، ترس و نگرانی قابل درکی در مورد ایران دارند، هرچند در بیشتر موارد این نگرانی ها بزرگتر از معمول جلوه داده شده است.
از این رو بر خلاف نتانیاهو و بن سلمان، که علاقه ای به گفت وگو با ایران ندارند، دولت ترامپ باید تلاش کند تا ارتباط مستقیم با ایران را برقرار کند.
ترامپ گفته که منتظر تماس ایران است اما تاکنون تماسی برقرار نشده است.
اما اگر یک تماس منجر به یک گفت وگوی جدی و پایدار شود، می تواند از افزایش تنش بکاهد و یا حتی به بررسی زمینه های دیگر مذاکرات احتمالی کمک کند، هرچند چشم انداز هر گونه توافقنامه ای میان تهران و واشنگتن ناچیز است.
در نهایت باید باز هم تاکید کرد دولت واشنگتن باید دست از مشورت با اسراییل و عربستان سعودی در مورد ایران بردارد و به نیاز و منافع خود توجه کند.
اگر دولت ترامپ توانسته با 'کیم جونگ اون' گفت وگو کند، بی شک می تواند با ایران هم مذاکره کند.
بنیاد کارنگی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بنیادهای ایالات متحده در سال 1911 توسط 'اندرو کارنگی' برای حمایت از توسعه دانش تأسیس شد.
این بنیاد آمریکایی در سال 2018 سومین اندیشکده تاثیرگذار جهان شناخته شد.
چهار شنبه 1 خرداد 1398 - 15:5:45