تهران- الکوثر: موسسه ی ران پال در بررسی تحلیلی شکست آمریکا در سوریه، ابعاد مختلف مداخله ی واشنگتن را بررسی کرد و نوشت: آمریکا در سوریه شکست خورد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هم این شهامت را داشت که شکست ارتش خود را در سوریه بپذیرد و به نظامیان آمریکایی مستقر در سوریه دستور عقب نشینی بدهد.
سوریه قرار بود جواهری درخشان باشد در تاج امپراطوری هرج و مرج؛ سیاست بازی و سیاسی کاری در سوریه قرار بود آنچنان ماهرانه به اجرا درآید که همه ی اهداف اصلی آمریکا، اسرائیل و عربستان را تحقق بخشد و در عین حال منطقه ی شام (سوریه و عراق) را بی ثبات سازد و زمینه را برای محو و نابود کردن ایران و در نهایت روسیه فراهم آورد.
اگر دولت بشاراسد سقوط می کرد این کشور به شرایطی بدتر از لیبی گرفتار می شد و سوریه برای چندین دهه ی آینده به منبع و منشاء نکبت بارترین هرج و مرج در منطقه تبدل مي شد.
تجزیه و تقسیم سوریه و عراق و احتمالا حتی ترکیه زمانی که اردوغان (رجب طیب اردوغان) از قدرت کنار گذاشته شده باشد، کنترل دارایی های نفتی منطقه را در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار می داد تا بتوانند شورشی تروریستی را در کل منطقه ی آسیای مرکزی تامین مالی کنند.
علاوه بر این، هرج و مرج تضمین خواهد کرد که جریان ثابتی از آوارگان همیشه به سوی اروپا رهسپار می شوند تا آنجا را بی ثبات سازند. همین هرج و مرج به تلفیق سیاسی هر چه بیشتر اروپا در سایه و در کنترل اتحادیه اروپایی می انجامد.
امروز می توان بقایا و پیامدهای این طرح را در گوشه و کنار مشاهده کرد. در حقیقت، بخش بزرگی از آن هنوز در حالت خودکار قرار دارد. درخواست های یکسان آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان) و امانوئل مکرون (رئیس جمهور فرانسه) برای واگذاردن اقتدار ملی به اتحادیه اروپایی، نمونه های کاملی از این موضوع است.
همه ی آنها دارند احساس می کنند که این طرح دارد از آنها دور می شود و فاصله می گیرد. برخلاف قدرت سیاسی شکست خورده و ناکام، آنها دارند قانونگذاران خود را وادار می سازند مردم را نادیده بگیرند و آنان را خائن بخوانند.
(جرج) اورول برای این سخن به مکرون افتخار خواهد کرد؛ مکرون گفته بود: «وطن پرستی درست نقطه ی مقابل ملی گرایی است (زیرا) ملی گرایی خیانت است.»
ژنرال هایی که ترامپ به تازگی بر سر تصمیم خود (به خروج نظامیان آمریکا از سوریه) از کار برکنار کرد نمونه های دیگری به شمار می آیند. آنان هنوز هم باور دارند که می توانند سوریه و عراق را بالکانیزه کنند و تنها به دارایی و زمان بیشتری نیاز دارند. اگر هم اکنون به پهنه ی بازی نگاهی بیافکنید می بینید همه ی آن افرادی که معماری جنگ در سوریه را برعهده داشتند یا خارج از قدرت هستند و یا خیلی زود قدرت شان را از دست می دهند - هیلاری کلینتون، اوباما، مرکل، مکرون، نتانیاهو و دیوید کامرون.
نجات بخشی روسی
به همین علت است که گفته می شود چرا ورود روسیه به سوریه اهمیت بسیاری داشت. این رویداد در لحظه ای اتفاق افتاد که قرائت ژئوپلیتیک را دگرگون کرد. بالاخره یک نفر پیدا شده بود که در برابر آمریکا بایستند و مقاومت کند. پوتین با انتقال تجهیزات و ادوات هوایی خود بداخل سوریه برای کمک به ارتش عربی سوریه در واقع اعلام کرد روسیه به محدوده ی مرزی رسیده و درست مانند شبه جزیره ی کریمه دیگر نمی تواند اهداف درازمدتش را دستخوش مداخله جویی آمریکا قرار بدهد.
به یاد دارید در سال 2015 گفته می شد داعش از بیابان سر برآورده و تنها با یک تهاجم کامل نابود می شود. سپس روس ها نزدیک به 30 فروند هواپیما فرستادند و همه چیز ظرف شش هفته تغییر کرد. به یکباره داعش شکست پذیر گردید و تمام آنچه که آمریکا می توانست انجام بدهد حمله به پوتین بود که چرا القاعده را چسبیده و نه داعش را!!! اما چرا ما داشتیم از القاعده محافظت می کردیم؟ مگر هم آنان نبودند که برج های دوقلو را منفجر ساختند.؟
با افزایش خسارت ها و زیان های داعش و القاعده به لطف دخالت هوایی روسیه که همه ی آنها کتاب های لجستیکی نظامی درباره اش خواهند نوشت، ترکیه، قطر و عربستان سعودی سرخورده شدند. دخالت روسیه (در سوریه)، پادشاه سعودی را بر آن داشت تا ترتیب جانشینی (تخت سلطنت) را تغییر دهد چرا که مشخص شد هرگز غنیمتی از سوریه نصیب سعودی نخواهد شد - که همانا خط لوله ی گاز به ترکیه بود. هنگامی که اردوغان دریافت، شرایط را به ترتیبی مهیا می کنند که آنکارا را مسئول همه ی گرفتاری های خود معرفی کنند، ترکیه خودش را کنار کشید. بالاخره او و پسرش داشتند نفت داعش را که در روز روشن از بیابان سوریه به ترکیه قاچاق می شد، می فروختند. از طرفی، سیستم تجسس ارتش آمریکا که آنچنان قدرتمند است که می تواند از فضا شماره پلاک خودروها را بخواند، نتوانست (نخواست) کاروان کامیون های شرکت تویوتا را ردیابی کند که نفت داعش را به ترکیه منتقل می کردند.
هنگامی که فردی یکبار موفقیت آمیز در برابر امپراطوری می ایستد این فرصت را برای دیگری مهیا می کند که دوباره ایستادگی کند. مداخله های پوتین در سوریه هم مداخله دیپلماتیک سال 2013 و هم مداخله ی نظامی 2015 این پیام را به دنیا داد که روسیه دیگر از توانایی قدرت نمایی آمریکا در دنیا هراسی به خود راه نمی دهد. همین موضوع بود که براستی روایت را بکلی تغییر داد و به همین علت است که ما امروز اینجا قرار داریم و ترامپ بدرستی این را می پذیرد که امپریالیسم نه تنها آمریکا بلکه بقیه ی کشورهای دنیا را دارد ورشکست می کند.
با اعلام پیروزی ضد داعش، ترامپ به دوره ای شرم آور در تاریخ آمریکا پایان می بخشد. ضرر و زیانی که امپریالیسم متحمل شده به سادگی جبران پذیر نیست. سوریه در حقیقت باتلاقی بود که آمریکا و هم پیمانانش هرگز از آن سربلند و پیروز خارج نمی شدند، زیرا ابزاری را که برای پیروزی نیاز بود در اختیار نداشتند و آن، ابزار سیاسی بود.
پنج شنبه 13 دی 1397 - 21:18:52