به گزارش پایگاه شبکه الکوثر،محمد حمیه مقاله نویس البناء در یادداشتی با عنوان « نشست هلسینکی راهنمای راه حل را نشان داد، آیا تیم سعودی در لبنان آن را دریافت می کند؟» با اشاره به این مطلب نوشت: هر زمان که دولت لبنان تصمیم می گیرد به طور رسمی برای بحران آوارگان سوری راه حلی بیابد یا به فکر راه حلی بیفتد جریان 14 مارس فورا در مقابل این راه حل ها می ایستد و اعضای این جریان کارشکنی می کنند و اشک تمساح برای آوارگان سوری می ریزند تا اهداف مشخصی را دنبال کنند. البته این اهداف دیگر برای همه روشن شده که جلوگیری از به نتیجه رسیدن هرگونه تلاشی برای بهبود روابط لبنان و سوریه و خثنی سازی هر طرحی برای بازگرداندن آوارگان سوریه است و مخالفان با استفاده از عواملشان در دولت و برخی سیاستمداران با این طرح مخالفت می کنند. وتویی که اعضای این جریان هم اکنون در دولت کنونی در اختیار دارند و تلاش می کنند آن را از دست ندهند و با حمایت های عربستان سعودی از آن محافظت می کنند.
در ابتدا ظاهرا برخی ها فکر کنند که انگیزه های بشردوستانه اعضای جریان 14 مارس باعث می شود آنها با هر گامی که برای حل بحران آوارگان سوریه با نظام این کشور و بدون نظارت سازمان ملل برداشته می شود مخالفت کنند زیرا شرایط امنیتی و سیاسی در سوریه در حال حاضر بسیار نابسامان است آنها اینطور وانمود می کنند و ادعا می کنند که برای محافظت از جان آوارگان سوری مخالفت می کنند اما وقتی به سابقه این جریان مانند سال 2006 و رفتارهای تحریک آمیز و خصمانه گروه «انقلاب برنج» ضد کارگران سوری پس از ترور رفیق حریری رجوع می کنیم در می یابیم که همه این اظهارات ادعایی بیش نیست به طوری که مشخص می شود آنها همواره اشک تمساح برای آوارگان سوری می ریزند تا کشورهای منطقه ای و بین المللی را از خود راضی نگه دارند؛ زیرا این کشورها نمی خواهند آوارگان سوری هم اکنون به کشورشان بازگردند، بلکه می خواهند شرایطی برای آنها ایجاد کنند تا در خارج از کشور سوریه باقی بمانند و این کشورها، اهداف سیاسی و امنیتی و اقتصادی خود را از این طریق دنبال کنند.
همچنین با مراجعه به زمان گذشته باز در می یابیم که گروه سه جانبه «جریان المستقبل» و «حزب سوسیالیست ترقی خواه» و «حزب نیروهای لبنان» در واقع ابزار و آلت دست آمریکایی ها و مقامات کشورهای خلیج (فارس) بوده اند تا طرحهای خصمانه و منطقه ای و بین المللی آنها را ضد سوریه به اجرا در آورند. آنها همچنین طرح های ارائه حمایت های سیاسی، رسانه ای ، لجستیکی و حتی نظامی به گروه های تروریستی مسلح را به اجرا در می آوردند. طرح هایی که برخی از آنها از لبنان به عنوان پایگاهی برای هدف قرار دادن سوریه استفاده می کردند، بنابراین این احزاب و جریانها در جنگی که کشورهای منطقه و بین الملل به راه انداختند شریک بودند. این بدان معنی است که خود آنها عامل آوارگی میلیونها شهروند سوری هستند به طوری این مردم آواره سوری ناچار شدند به کشورهای لبنان، اردن، عراق، ترکیه و حتی به قلب اروپا مهاجرت کنند. مردم سوریه آنطور که این احزاب و جریان ها مدعی هستند از خشونت دولت سوریه فرار نکردند. این در حالی است که همواره چندین سال است که برای بازگشت مردم سوریه به وطنشان مشکل آفرینی می کنند.
از سوی دیگر در زمانی که لبنان نیاز مبرم به ایجاد روابط مستحکم با سوریه دارد تا مرزهای خود را به سمت این کشور باز کند و پس از آن با عبور از گذرگاه نصیب با کشورهای اردن و عراق در ارتباط باشد – تا طبقه متوسط لبنان ایجاد شود و خون تازه ای در رگهای زندگی آنها و تجارت منطقه ای جریان پیدا کند – جریانهای سیاسی لبنانی وابسته به عربستان سعودی عامدانه به سوریه حمله می کنند و تلاش می کنند پرونده بازگشت آوارگان را به چالش بکشند. این جریانها با استفاده از سه شخصیت «سعد حریری» ، «ولید جنبلاط» و «سمیر جعجع» اهداف خود را پیش می برند. این درحالی است که این سه نفر منافع زیادی در بازگشت آوارگان سوری پس از آزادسازی اکثر مناطق جغرافیایی کشورشان دارند. این اشخاص به ترساندن آوارگان سوری می پردازند تا در لبنان باقی بمانند. در نتیجه بحران نفسگیر اقتصادی در لبنان ادامه پیدا می کند. این در حالی است که این بحران تنها با بازگشایی مرزهای لبنان از طریق گذرگاه نصیب و ایجاد روابط با عراق و عربستان سعودی و کشورهای عربی حل می شود و آنطور که برخی ها ادعا می کنند ایجاد روابط با ایران و رسیدن به هلال شیعی نیست. بنابراین درآمدها و سودها از طریق توسعه گردشگری و ترانزیت و تجارت بین کشورهای منطقه نصیب لبنان خواهد شد.
با توجه به اینکه هر طرح اقتصادی به ساختار سیاسی نیاز دارد ، هر ساختار سیاسی نیز باید به بازگشایی گذرگاه نصیب و بهبود روابط با کشور سوریه و اردن منجر شود و این مسئله می تواند بازگشت آوارگان سوری را آسان کند و این همان چیزی است که اردن به دنبال آن است همانطور که گروهی از آوارگان سوری را به وطنشان بازگرداند.
بر کسی پوشیده نیست که پرونده آوارگان سوری شاهد اختلافاتی است که بین گروه سعد حریری و جنبلاط و جعجع از سویی و میشل عون رئیس جمهور و جبران باسیل وزیر خارجه لبنان و جریان 8 مارس از سوی دیگر است.
این مسئله دو روز پیش در بیانیه فراکسیون المستقبل با پاسخ به اظهارات باسیل مشاهده می شود. باسیل اعلام کرده بود که روابط بین سوریه ولبنان به سطح خود در زمان گذشته بازگشته است. این اختلافات که بردولت جدید سایه افکنده است باعث شد حزب الله طرح میانجیگری با دولت سوریه برای حل بحران آوارگان سوری را مطرح کند.
پس از آن بیانیه وزارت خارجه سوریه صادر شد که در آن از آوارگان سوری که جنگ و تجاوزهای تروریستها، آنها را مجبور کرده بود کشور خود را ترک کنند خواسته شده است به میهن خود بازگردند زیرا اکثر مناطقی که در اختیار تروریستها بود آزاد شده است. این طرح نیز به اجرا در نیامد زیرا جنبلاط در قانون شماره دهم سوریه بهانه ای را برای به چالش کشاندن بازگشت آوارگان پیدا کرد. گفتنی است جنبلاط سرباز عربستان سعودی است که پس از سفر به این کشور برای حمله به چنین طرح هایی هماهنگ شده است.
پس از نشست هلسینکی که دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین رؤسای جمهور آمریکا و روسیه نشانه هایی را برای راه حل بحران آوارگان از طریق بازگشت آنها با روشهای سیاسی از خود بروز دادند می توان گفت که شرایط بین المللی برای بازگشت آوارگان فراهم شده است. پس آیا جریان وابسته به عربستان سعودی در لبنان این نشانه ها را دریافته اند یا همچنان ابزار و آلت دست عربستان برای به چالش کشیدن طرحهای بازگشت می مانند؟
برای عضویت در کانال سروش الکوثرفارسی کلیک کنید
برای عضویت در توئیتر الکوثر کلیک کنید
پنج شنبه 28 تیر 1397 - 13:8:46