تهران- الکوثر: انسان در مصیبت هایی که به او می رسد محزون شده و ممکن است عزاداری کند، امّا بسته به بزرگی شخص از دست رفته و نوع مظلومیّت او، مصیبت بزرگ می شود. از این رو، هیچ مصیبتی به عظمت و سنگینی شهادت امام حسین(علیه السلام) نخواهد رسید و عزاداری بر این مصیبت، بر هر عزاداری دیگری اولویّت دارد، تا جایی که تا ابد، دل هر مؤمنی را به آتش می کشد.
عزاداری حزنی درونی است که در قالبهای مختلف بروز می یابد. عزاداری به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه بسته به موردی که شخص برای آن عزادار است ارزش می یابد. انسان در مصیبت هایی که به او می رسد محزون شده و ممکن است عزاداری کند، امّا بسته به بزرگی شخص از دست رفته و نوع مظلومیّت او، مصیبت بزرگ می شود. از این رو، هیچ مصیبتی به عظمت و سنگینی شهادت امام حسین(علیه السلام) نخواهد رسید و عزاداری بر این مصیبت، بر هر عزاداری دیگری اولویّت دارد، تا جایی که تا ابد، دل هر مؤمنی را به آتش می کشد.
رابطه عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ایمان
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً؛ برای شهادت حسین(علیه السلام) حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. (جامع احادیث شیعه، ج12، ص556) هر چه از فلسفه و فواید عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) است را باید در مانند روایت فوق جستجو کرد. یعنی، شهادت امام حسین(علیه السلام) ارتباط مستقیمی با روح ایمان و حق گرایی دارد.
استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده اند.
شهادت ایشان، مصیبت عظمایی برای حق گرایی بود؛ چراکه فرزند پیغمبر را امّت همان پیغمبر در حالی که او را می شناختند و سخنش حق بود در غربتی عجیب به شهادت رسانده و خانواده او را به اسارت گرفتند. این قضیّه، بزرگترین مصداق ظلم است که بر روح حق طلبان فشار آورده و دلهایشان را به درد می آورد. و این، دلیل حزن درونی است. حزنی که ابراز آن در قالب عزاداری، کاری شایسته، بلکه به جهت زنده نگاه داشتن راه نورانی آن حضرت، بایسته و ضروری است.
آب حیات
بزرگترین فایده عزاداری، زنده نگه داشتن راه و هدف نورانی امام حسین(علیه السلام) که همان احیای اسلام ناب محمّدی است می باشد. چنانکه گفته شد، مؤمنان از این نظر، آمادگی و رغبتی شعله ور دارند و شاید به همین دلیل است که پیامبر اعظم(صلوات الله علیه و آله) در روایت دیگری نسبت به امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: حسینٌ منّی و أنا من حسین؛ حسین از من است و من از حسینم. (بحارالانوار،ج43، ص261) گویا قیام و انقلاب منتهی به شهادت امام حسین(علیه السلام)، تا ابد روح ایمان و مؤمنان و درخت اسلام را آبیاری خواهد کرد، تا اینکه بالأخره روزی، هدف مقدّس حسینی جهانگیر شود و تا آن روز، یکی از مهمترین راه های زنده نگاه داشتن یاد سیّد الشهداء، عزاداری است.
عزاداری قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام)
برخی مخالفان و معاندان ترویج فرهنگ عاشورا برای جلوگیری از دامنه نفوذ و گسترش هر چه بیشتر قیام حسینی شبهاتی را مطرح می کنند که یکی از آنان، بدعت دانستن اصل عزاداری است؛ حال آنکه بنابر موثّق ترین و قدیمی ترین منابع روایی و تاریخی، امثال عزاداری های اینچنینی از طرف اولیاء حتّی پیامبر اکرم(صلّی اله علیه و آله) نیز انجام شده است.
گریه پیامبران در قرآن و روایات
قرآن کریم به قضایایی همچون گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف(علیهما السلام) اشاره می کند و می فرماید: وَ قَالَ یَأَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ؛ گفت ای دریغ بر یوسف، و در حالی که اندوه خود را فرو می خورد، چشمانش از اندوه سپید شد. (یوسف؛84) حضرت یوسف(علیه السلام) نیز در فراق پدر گریه کرد؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: و أمّا یوسفُ فَبَکَی عَلَی یَعقُوب حَتَّی تَأَذَّی بِه أهل السجنِ؛ و یوسف(علیه السلام) در فراق یعقوب(علیه السلام) آنچنان گریه کرد تا آنکه زندانیان به ستوه آمدند. ( الخصال، صدوق، ص 272)
اعظم(صلوات الله علیه و آله) در روایت دیگری نسبت به امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: حسینٌ منّی و أنا من حسین؛ حسین از من است و من از حسینم. (بحارالانوار،ج43، ص261) گویا قیام و انقلاب منتهی به شهادت امام حسین(علیه السلام)، تا ابد روح ایمان و مؤمنان و درخت اسلام را آبیاری خواهد کرد، تا اینکه بالأخره روزی، هدف مقدّس حسینی جهانگیر شود و تا آن روز، یکی از مهمترین راه های زنده نگاه داشتن یاد سیّد الشهداء، عزاداری است.
گریه پیامبر اکرم در شهادت ها
پیامبر خدا در شهادت عموی بزرگوارشان حضرت حمزه(علیه السلام) گریه کردند و او را سیّد الشهداء نامیدند. این گریه تا اندازه ای شدید بود که ابن مسعود چنین نقل می کند: مَا رَأَینَا رَسُولَ اللّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بَاکِیاً أَشَدّ مِن بُکَائِهِ عَلَی حَمزَة؛ ندیدیم پیامبر بر کسی گریه کند، آن گونه که با شدّت در شهادت عمویش حمزه اشک می ریخت. (ذخائر العقبی، ص181) نکته جالب توجّه، استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده اند.
مطالب اختصاصی محرم را اینجا پیگیری کنید
از صفحات دین و زندگی و ندای نور الکوثر فارسی دیدن کنید
آموزش سوره های قرآن ویژه کودکان
دو شنبه 3 مهر 1396 - 11:53:15