حزب الله از درون
تهران -الکوثر: با قسمت دیگری از تاریخچهی حزب الله لبنان با شماهستیم . این سلسله مطالب، ترجمهای است از کتاب «رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ 30 سال نبرد ضد اسرائیل»، نوشتهی نیکلاس بلانفورد. باهم قسمت بیست و سوم این کتاب را میخوانیم:
آشنایی با دورههای ویژه نیروهای حزبالله
آموزش نظامی برای تمامی کسانی که به حزب الله میپیوندند اجباری است، حتی اگر نخواهند در آینده در صفوف مقاومت اسلامی [شاخهی نظامی حزب الله] خدمت کنند. با این وجود، همهی کسانی که عضو حزب میشوند هم در برنامههای آموزش نظامی شرکت نمیکنند. کسانی که نمیتوانند برنامههای طاقتفرسا[ی آموزشی] را تحمل کنند ولی در عین حال به این آرمان [حزب الله] ایمان دارند، میتوانند در برنامهی آموزشی شرکت نکنند. به آنها وظایفی در سیستم اداری حزب موکول خواهد شد.
اهمیت رسیدگی امدادی در صحنه
به همهی رزمندگان حزب الله، پشتیبانیهای پزشکی [امدادی] آموزش داده میشود و هر کس به همراه خودش یک جعبهی کمکهای اولیه به جبهه میبرد. حتی در یک واحد رزمی با حجم متوسط که از 5 رزمنده تشکیل میشود، دو نفر از آنها وظیفهی امدادگری پزشکی دارند. حزب الله اهمیت فراوانی به رسیدگی [و رسیدگی اولیهی] پزشکی در صحنهی نبرد میدهد. دلیل این مسئله تا حدی برمیگردد به اهتمام حزب الله برای اینکه ماهها آموزشاش هدر نرود و جان رزمندگان حفظ شود تا در آینده در نبردی دیگر حضور پیدا کنند.
دیگر وجه این اهمیت دادن، دلایل اخلاقی است. درست است که رزمندهی حزب الله دوست دارد در صحنهی نبرد شهید شود، ولی هیچ کس دلش نمیخواهد [درحالیکه زخمی شده] آرام آرام در یکی از درههای [جنوب لبنان] بمیرد، [آن هم تنها] به این دلیل که رفقایش وسایل کمکهای اولیه به همراه ندارند یا چگونگی پانسمان و رسیدگی به زخم را بلد نیستند.
علاوه بر این، ممکن است سربازان اسرائیلی هر جسدی که در صحنهی نبرد باقی بماند را بردارند تا در هرگونه مذاکرات تبادل اسرا در آینده، از آن استفاده کنند.
آموزش جنگهای هستهای، بیولوژیک و شیمیایی
حزب الله حتی دورههای آموزشی جنگ هستهای و جنگ بیولوژیک و جنگ شیمیایی [که همیشه ممکن است از سوی اسرائیل استفاده شود] هم برای اعضایش برگزار میکند. در این دورهها، رزمندگان یاد میگیرند چطور با سختهایي نبرد درحاليكه لباسهای سرتاسری حفاظتی و پوتینهای بلند و دستكش دارند و دیدشان به خاطر زدن ماسک گاز تیره شده است، کنار بیایند.
آزمون کتبی و امتحان عملی
مسئله فقط به فعالیت بدنی محدود نمیشود، نیروهای آموزشی باید زیر نظر مربیانشان امتحان کتبی و امتحان عملی میدانی هم بدهند.
رصد و دفاع هوایی
با آنکه مناطق آموزشی در مناطقی که پوشش متراکم درختی دارد برگزار میشود، اما نیروهای رصد هوایی، ماموریت دارند به صورت پیوسته مراقب جتهای جنگی اسرائیلی یا پهپادهای شناسایی که به منطقه نزدیک میشوند باشند. هر منطقه از مناطق آموزشی، با واحدهایی از نیروهای دفاع هوایی که به سلاحهای ضد هواپیما و موشکهای دوشپرتاب مجهزند، حفاظت میشود.
دورههای تخصصی و ابعاد آن
مرحلهی آموزش مقدماتی، تنها اولین مرحله در بین مراحل متعددی است که در مسیر حرفهای یک رزمنده قرار دارد. مثلا خضر [که در قسمتهای قبل از او صحبت شد] با اینکه خودش انتخاب کرده که در دورههای تخصصی سلاحهای ضدزره شرکت نکند، اما باید در درههای تقویت بدنی و دورههای یادآوری شرکت کند، اما با توجه به اینکه دانشجوست، خودش میتواند موعد حضورش در این کلاشها را انتخاب کند.
پس از آنکه نیروی تازهجذب شده، مراحل اولیه در آموزش دینی و آموزش نظامی را (آنطور که مسئولانش راضی باشند) گذراند، به او بیشتر اعتماد میشود و میتواند به واحدهای خاصی بپیوندد یا برخی آموزشهای نظامی [ویژهتر] مثل تکتیراندازی و استفاده از موشکهای ضد تانک، یا مباحث ارتباطات و مواد منفجره را فرا بگیرد.
حزب الله در عین داشتن انعطافی که به نیروها اجازه میدهد خودشان میدان تخصصیشان را برگزینند، گاهی به آنها توصیه میکند به واحدهایی بپیوندند که با کمبود نیرو مواجهاند یا آنها را تشویق میکند که برخی آموزشها را فرا بگیرند تا در زمینههای آموزشی و اخلاقی در سطح دیگران باقی بمانند. ماهر، فرمانده یکی از بخشها در مقاومت اسلامی در گفتگو با نگارنده در 20 می 2000 [31 اردیبهشت 1379] میگفت: «ما دورههای آموزشی تدریجی داریم. دورههایی که مطابق با تخصصها، متنوعاند. تواناییهای بدنی و فکری هر نیرو را بررسی میکنیم.
اگر در فیزیک قوی باشد، [آموزشهای] مسیر موشکها [برای تعیین درجه، در شلیک] را یاد میگیرد. و اگر در شیمی خوب باشد، مواد منفجره را آموزش میبیند. در کنار اموزشهای اصلیشان، آموزشهایی نیز برای تقویت مهارتهایشان میبینند.» برنامههای آموزش نظامیای که هر نیروی عضو شده در مقاومت اسلامی میگذراند، او را تنها برای عملیات رزمی در آینده مهیا نمیکند، بلکه به او برای کسب روح [کار] جمعی نیز کمک میکند، و این ویژگی مهمی در میدان نبرد است، و البته در کنار آن، التزام صد در صد به دین هم وجود دارد.
موفقیتهای نظامیای که حزب الله به دست آورد، خصوصا در دههی نود میلادی، باعث گسترش حس افتخار برادرانهی مشترک در بین کادرهای حزب شد و باعث شد این احساس در آنها به وجود آید که توانمندی کسب موفقیت را دارند. و اینها به نوبهی خود احساساتی است که الهامبخش نسلهای جدیدی از نیروهای داوطلب برای پیوستن به حزب محسوب میشود. آموزشهای ویژه عموما در ایران صورت میگیرد (و برخی اوقات در سوریه). [کتاب پیش از آغاز جنگ در سوریه نوشته شده است]. چون منطقهی بقاع برای آموزش کار با سلاحهایی که شعاع بیشتری لازم دارند (مثلا موشکاندازها و سیستمهای دفاع هوایی) بسیار کوچک است، و به سادگی از طرف پهپادهای شناسی اسرائیلی قابل رصد و شناسایی است. کسانی که قرار است در ایران آموزش ببینند به دمشق میروند و از آنجا با هواپیما راهی ایران میشوند.
مربیها، از مربیهای تماموقت حزب الله هستند، از نیروهای باسابقهای که توانمندیهای خود در نبرد را در جنوب لبنان ثابت کردهاند و در پسزمینههای فرهنگی و زبان عربی، با نیروهای آموزشی اشتراک دارند.
واحد ویژهی حزب الله
واحد نیروهای ویژهی حزب الله، در رأس هرم رزمی مقاومت اسلامی قرار دارد. کسانی که عضو این دسته میشوند یک دورهی آموزشی فشرده میگذرانند که سه ماه طول میکشد و خود به دو بخش 45 روزه (با یک استراحت 5 روزه در بینش) تقسیم میشود.
رزمندگان حزب الله تعهد پارهوقت دارند و به شغلهای خود میرسند یا به دانشگاه میروند. ولی کادرهای نیروی ویژه، تعهد تماموقت دارند و بدون هیچ خستگی و کسالتی، دائما در حال آموزش و تمریناند. چون آنها فقط یک سری رزمندهی درجهیک نیستند، بلکه نماد الگوهای دینی و فرهنگیای که حزب الله بر اساس آن پیش میرود هم به حساب میآیند.نیروهای ویژه، در صفوف رزمندگان مقاومت اسلامی (که به صورت کلی، هماهنگ و یکپارچهاند) بیشتر به چشم میآیند. عموما افراد پاکی هستند و حس آرامش و شوخیطبعی دارند و تا حدی از غریبهها پرهیز دارند.
غلبه بر ابزار مادی دشمن با استفاده از معنویت
حزب الله معتقد است که آموزشهای دینی و ایدئولوژیک پیوسته و خستگیناپذیر، رزمندهای میسازد که بر همتای خود در ارتش اسرائیل برتری خواهد داشت و این برتری به آنها کمک می کند تا بر کمبودهای موجودی که حزب الله در زمینههای تکنولوژی و سلاح و پول (در مقایسه با اسرائیل) دارد، غلبه کند. مثلا اسرائیل تانک مرکاوا و بمبافکنهای اف16 و بالگردهای جنگی آپاچی در اختیار دارد، اما رزمندهی مقاومت اسلامی میداند که خدا در کنار اوست؛ و این تاکیدی است بیمانند بر تقدس آرمان [مقاومت اسلامی] و بزرگترین ضامن پیروزی بر دشمن در نهایت کار.
علاوه بر این، حزب الله معتقد است که فرهنگ شهادتطلبانهاش (همان چیزی که یک بار [آیت الله] سید محمد حسین فضل الله، آن را «شورش بر ترس» خواند) سطح بیمانندی از شجاعت به رزمنده میبخشد (دستکم در معنی سکولار کلمه). با وجود همهی اینها، چطور میتوان لشگری از رزمندگان که ایمان دارند نبردشان مورد تایید خداست و هیچکدامشان از مرگ نمیترسند را شکست داد؟
رهبران حزب الله تاکید دارند که آنچه پیروزی را به بار میآورد، بعد روحی و روانی رزمندهای است که در وسط معرکهی جاری حزب الله قرار گرفته، نه تجهیزات و اسلحه. سید حسن نصرالله در این باره گفته بود: «این مجموعه رزمندگان به جنگ نمیروند تا توانمندیهای نظامیشان را به رخ بکشند یا شهرت رسانهای پیدا کنند یا سود مادی به دست آورند.
آنها میجنگند و وظیفهی جهادشان را با عزم جدی به جا میآورند و ایمان کامل دارند که تنها راه برای بازپسگیری خاک غصب شده، جنگید با دشمن است.» [روزنامه تشرین، 21 ژوئن 1999؛ منقول در صوت حزب الله: بیانات [بیانیههای] السید حسن نصرالله، ناشر: نیکلاس نوو، فیرسو، 2007.] با وجود آنکه سازمانهای اسلامگرای فعال دیگری هم در سطح جهان وجود دارند که از قرآن الهام میگرند و به جهاد ادامه میدهد [البته طبق تعاریف بعضا تکفیری!] شیخ نعیم قاسم اصرار دارد که این نوع از ایمانی که رزمندهی مقاومت دارد، اساس ویژگی استثنایی حزب الله [و گروههای مقاومت نظیر حزب الله] را تشکیل میدهد.
شیخ نعیم قاسم در گفتگو با من میگفت: «اولا، ایمان به اسلام و آنچه این مسئله، درباب ارتباط با خداوند عز و جل به دنبال دارد، و رسیدن به حالت معنویای که اعتماد به نفس و قدرت و امید به آینده و آمادگی صد در صد برای فداکاری ... و پیشرفت و بهبود بخشیدن [به اوضاع و ویژگیهای]خود، را به دنبال دارد، امر اساسی است که ما داریم.»
[مترجم: البته چنانکه میبینیم شیخ نعیم قاسم ادعا نکرده «فقط» حزب الله چنین خصوصیتی را داراست.] شیخ نعیم قاسم در ادامه افزود که رکن دوم، «آمادگی برای شهادت» است و درک اینکه شهادتطلبی، نه عمر را کوتاه میکند نه به زمان آن میافزاید چون زمان مرگ، امری است که خداوند از پیش تعیین کرده است: «ضمن آنکه نتیجهی شهادت، پاداش الهی در بهشت است.
لذا این مسئله، وقتی به بسیج [نیرو] مرتبط باشد امر بسیار مهمی است. خصوصا که ما رهبران تاریخیای داریم که این الگو را ارائه کردهاند. کسانی چون پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و امام علی و امام حسین (علیهما السلام) و کسانی دیگر.»
به گفتهی شیخ نعیم قاسم، مسئلهی سوم بازمیگردد به کیفیت رهبری حزب الله و پاک بودن آن.
او به شهادت سید عباس موسوی در سال 1992 و شهادت پسر بزرگ سید حسن نصرالله (هادی) در نبردی در سال 1997، به عنوان دو مثال از آمادگی رهبران برای ایستادن در سنگر واحد در کنار نیروها و رزمندگان اشاره کرد.
ترکیب این سه ویژگی (ایمان به اسلام، آمادگی برای شهادت و «پاکی رهبری، و اعتماد به نفسش ... و روشنبینیاش») تضمین میکند که توانمندی[های مادی] محدود [بتواند عملکردی بسیار بالاتر از سطح عادی نشان دهد.]
«فکرش را بکن: یک مسلسل، به همراه ایمان به خدا و آمادگی برای شهادت و ایمان به رهبری و همافزایی با آن. [وقتی اینها با هم جمع شد] آن وقت شخصی خواهی داشت با قدرت بسیار بالا که از مرگ نمیترسد. این خیلی فرق دارد با دشمنی که در طرف مقابل است و هزار جور حساب و کتاب [برای محافظت از خودش] میکند. ... و اینطور است که تیربار ما از توپ آنها قویتر میشود. این مسئلهی معنوی، کاملا اساسی است.» ([نشریه] الصوت العربی الحر، 3 جولای 2000 (13 تیر 1379).]
مترجم: وحیدخضاب
ادامه دارد..
شنبه 25 شهریور 1396 - 10:3:4