او صالح بود، صاحب آرزوهای بزرگ...
کسی که بسیاری از ما هرگز افتخار دیدنش را نداشتیم. او هم مانند همه مردم غزه، رؤیاهایی داشت. بازیکن حرفهای تنیس روی میز بود. عاشق خواندن بود و پیش از نسلکشی و در حین آن، آهنگسازی میکرد. تمام ۶۰۰ صفحه قرآن را از بر داشت و با صوت نیکو قرآن تلاوت میکرد. عاشق اسلام و عاشق خدا بود.

او یک یوتیوبر بود که فعالیتش را در سال ۲۰۲۰ آغاز کرد، جایی که زندگی روزمرهاش را ثبت میکرد، آهنگهایش را منتشر میکرد و زیباییهای غزه را به جهان نشان میداد.
صالح الجعفراوی، در طول ۲۷ سال زندگیاش زیر سلطه اشغالگری وحشیانهای زندگی کرد که تنها مأموریتش کشتن هرچه بیشتر فلسطینیها و غصب هرچه بیشتر سرزمین فلسطین بود. او بهمدت دو سال، همراه مردمش گرسنگی کشید و شب و روز، از کودکان بیجان و خونآلود و بیدستوپا گزارش میداد. او بهسوی بمبارانها میدوید… بهسوی خون میدوید.
نام «صالح» در عربی به معنای «نیک» و «پارسا»ست. چه انسان نیک و پارسایی را این جهان از دست داد. او میلیونها نفر را بیدار کرد تا زشتی پاکسازی قومی فلسطین و طمع و شرارتی را که بر جهان حکم میراند، ببینند.
او در حالی جان باخت که حقیقت را میگفت. در حالی که خبرنگاران غربی برای گفتن دروغ زندهاند.
صالح و اظهار شادمانی از حملهی موشکهای ایرانی به سرزمینهای اشغالی
صالح الجعفراوی به عنوان کسی که جنگ و بحرانهای غزه را گزارش میکرد شناخته میشد. او با بیش از سه میلیون دنبالکننده در اینستاگرام، صدای مستقیم و واقعی مردم غزه و تحولات میدانی بود. معروفیت صالح با کلیپی که خوشحالی اش را از حملهی موشکهای مقاومت به رژیم اشغالگر با فریادهای اللهاکبر نشان میداد شروع شد. او در این ویدئو میگوید: «الله اکبر! به خدا قسم، این لحظه از هر حرفی زیباتر است. الله اکبر… شادیای سراسری در بیمارستان شهدای الاقصی! اکنون موشکهای مقاومت از همه جا شلیک میشوند… به سمت سرزمینهای اشغالی. الله اکبر و سپاس از آنِ خدا! اینها همان موشکها هستند… الله اکبر و سپاس از آنِ خدا! الله اکبر! الله اکبر! عزّت از آنِ خداست، الله اکبر! الله اکبر!»
بعد از اعلام توافق آتش بس در غزه هم، الجعفراوی از اولین خبرنگارانی بود که توقف جنگ را در فضای مجازی به هموطنانش خبر داد و این ویدئو در سطح گستردهای در فضای اینستاگرام وایرال شد. الجعفراوی در 11 اکتبر 2025 در جریان درگیریهای مسلحانه میان حماس و گروهی که به همکاری با رژیم اسرائیل متهم بودند در نوار غزه شهید شد.
شهادت او در رسانهها و شبکههای اجتماعی فلسطینی بازتاب گستردهای داشت. او بارها توسط ارتش اسرائیل متهم به همکاری با حماس شده بود اما خودش این اتهامات را رد کرد و همواره خبررسانی میکرد. طبق بعضی از خبرهای محلی او کمپین هایی برای کمک به مردم غزه ترتیب داد و موفق به جمع آوری مبالغ قابل توجه نقدی شد. در یکی از آخرین کمپین ها او موفق شد مبلغ ۴میلیون دلار جمع آوری کند.
او که در درگیری مسلحانه میان حماس و یک گروه مسلح شبهنظامی داخلی (وابسته به اشغالگران اسراییلی) برای پوشش خبری حضور پیدا کرده بود، همزمان با «نعیم باسم نعیم»، فرزند رهبر برجستهی جنبش حماس دکتر باسم نعیم، در شهر غزه به شهادت رسید.
شهادت همزمان صالح و نعیم باسم نعیم، فرزند رهبر برجستهی حماس
فعال رسانهای هدی نعیم، خبر شهادت پسرعمویش نعیم را تأیید کرد و در شبکههای اجتماعی نوشت که او بر اثر جراحتی که روز یکشنبه از سوی شبهنظامیان وابسته به اشغالگر در غزه دیده بود، به شهادت رسیده است. دکتر باسم نعیم، از چهرههای سیاسی و رهبران حماس که پیشتر در دولت غزه سمتهای متعددی از جمله وزارت بهداشت را بر عهده داشت، پیش از این نیز در سال ۲۰۰۳ یکی از پسران خود را که او نیز «نعیم» نام داشت، در نبرد با نیروهای اشغالگر در محلهی الشجاعیه از دست داده بود.
همچنین در جریان تجاوزات گذشتهی رژیم اسرائیل به غزه، مادر دکتر باسم نعیم و دهها تن از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدهاند. هدی نعیم در پیامی نوشت: «خداوند تو را بپذیرد… برای پذیرش شهادتش دعا کنید و برای صبر دلهای ما نیز دعا کنید.» در پیام دیگری که منتشر کرد، افزود: «حبیب ما، نعیم قهرمان، با دستان خیانت به شهادت رسید. شهید قهرمان، نعیم باسم نعیم.»
تحلیلگر فلسطینی براء نزار ریان یادآور شد: «در سال ۲۰۰۳، نخستین پسر دکتر باسم، شهید نعیم، در نبرد با نیروهای اشغالگر در محله الشجاعیه به شهادت رسید. پس از شهادتش، خانواده دکتر صاحب پسری شد و او را به یاد برادر شهیدش “نعیم” نامگذاری کردند و امشب نیز نعیم دوم، بر همان راه برادرش، به سوی شهادت رفت.» طبق بعضی گزارشهای تایید نشدهی سعودی، این شبهنظامیان مورد اشاره عمدتاً به گروهی از خانواده دغمش نسبت داده شدهاند که در نوار غزه فعالیت میکردند و مظنون به همکاری با رژیم اشغالگر بودند. بعضی دیگر از گزارشها از درگیری حماس با گروهی به نام «نیروی مردمی یاسر ابوشباب» و باند خائن او که موسوم به داعشیهای غزه هستند سخن میگویند.
عدهای نیز اذعان دارند زمانی که غزه زیر آتش محاصره، قحطی و بمباران با هدف نسلکُشی بهسر میبرد، بازتولید روایتهایی که مسئولیت را از اشغالگر سلب و آن را به مردم و نیروهای مقاومت نسبت میداد، بهقدری خطرناک بود که میتوانست در میانهی مرگ و زندگی، ذهنها را تسخیر و صفوف مردم را متزلزل کند، روایتهایی چون روایتهای خبرنگاری به نام معتز عزایزه که همسو با دستگاههای رسانهای صهیونیستی است و نتیجتا منجر به صدور مجوز برای تنفس چنین گروههای فتنه گری میشود. به عبارتی برخی معتقدند«معتز و همراهانش تکرارکنندگان صدای اشغالگر»، نه بهعنوان خبرنگار ساده، بلکه بهعنوان حلقهای از عملیات رسانهای بیرون از غزه که از بیرون، روایت «جنگ داخلی» یا «بحران داخلی» را تقویت میکند، ایفای نقش میکنند.
این درگیریها در محلهی الصبره و در بحبوحهی اوضاع ناپایدار امنیتی و رقابت گروههای مسلح در غزه، در جنوب شهر غزه رخ داده است. در این حادثه همچنین صالح الجعفراوی، فعال رسانهای شناختهشده، بر اثر تیراندازی جان خود را از دست داد.
معتز عزایزه و نبرد روایتها
معتز عزایزه خبرنگار و عکاس فلسطینی است. او نه از نیروهای نظامی مقاومت و نه از همکاران رسمی اشغالگر است. در ماههای بعد از خروج معتز از غزه، بخشی از فعالان مقاومت در غزه و رسانههای مردمی به او انتقاد کردند که مصاحبهها و پستهایش بیش از حد از ادبیات غربی ـ حقوقبشری استفاده میکند و از نام بردن مستقیم از مقاومت یا نسبت دادن مسئولیت اصلی جنگ به اسرائیل پرهیز دارد.
به زعم منتقدان، این تغییر لحن باعث شد روایت او در خارج از فلسطین ناخواسته با گفتمان «دوطرفه و متقارن» همسو شود، همان چیزی که دستگاه رسانهای صهیونیستی میکوشید ترویج دهد.
در ژانویهی ۲۰۲۴، در چند رویداد رسمی در رامالله و سپس در دوحه و پاریس، نمایندگان تشکیلات خودگردان (بهویژه وزارت خارجه و دفتر محمود عباس) از او بهعنوان «صدای انسانی فلسطین» تجلیل کردند. یکی از این موارد در فوریهی ۲۰۲۴ انتشار بیانیهای از سوی دفتر ریاست تشکیلات بود که در آن از شجاعت عزایزه و نقش او در «نشان دادن رنج غیرنظامیان» تقدیر شده بود. همین تقدیر، نشانهی صریحی از نزدیکی او به حلقهی سیاسی عباس دانسته شد. از آن پس، رسانههای رسمی تشکیلات (وفا و تلفزيون فلسطین) چندین بار مصاحبه با او پخش کردند و او نیز در گفتوگوها از «ضرورت اتحاد ملی» و «شکلگیری دولت فلسطینی یکپارچه» سخن گفت. عباراتی که از ادبیات رسمی فتح و دفتر عباس الهام میگیرد. در مقابل، خود معتز عزایزه در هیچکدام از سخنرانیهایش وابستگی سازمانی یا مالی به تشکیلات را تأیید نکرده و ادعا میکند رابطهاش صرفاً ارتباط رسمی و رسانهای بوده است. بااینحال، دیدار او با مقامات بلندپایهی تشکیلات، انتشار تصاویر گرم با وزیران نزدیک به عباس و حضورش در مراسمی تحت پرچم رسمی، همگی در شکلگیری این برداشت سهم داشتهاند.
امّا در بخشهایی از جامعهی رسانهای غزه، رفتار و لحن او پس از خروج، به عنوان بازنشر روایت دشمن تعبیر شده و از همین رو میتوان از آن به عنوان «خیانت روایت» تعبیر کرد.
باند داعشی یاسر ابوشباب، مشکوک به قاتلان صالح
نام «یاسر ابوشباب» هنگامی مطرح شد که گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس، در تاریخ 30 مه امسال تصاویر حملهی این گردانها به یگان مستعربین ارتش صهیونیستی در شرق رفح، در جنوب غزه را منتشر کرد. او فرمانده شبه نظامیان مسلحی است که با حمایت مستقیم ارتش صهیونیستی فعالیت می کند. ابو شباب که متولد سال ۱۹۹۳ در رفح است، قبل از نبرد طوفان اقصی به اتهام جنایی زندانی بود اما پس از بمباران مقرهای امنیتی در غزه آزاد شد. از آن زمان تبدیل به فرمانده مزدوران شبه نظامی شد که با دشمن صهیونیستی همکاری کرده و در غارت کمک های انسان دوستانه به مردم غزه مشارکت داشت. شایان ذکر است که گردان های قسام اعلام کرده که برخورد قاطع با این گروه مزدور مسلح و خائن را در دستور کار قرار داده است. این درحالیست که سرکردگان رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز صراحتاً به حمایت از گروه مزدور مسلح یاسر ابو شباب اعتراف کرده اند. یاد آور می شود که آویگدور لیبرمن وزیر اسبق صهیونیستی پیشتر دولت نتانیاهو را به تسلیح شبه نظامیان جنایتکار در غزه متهم کرد و نتانیاهو نیز اعتراف نمود که ما از گروههای مخالف حماس در غزه حمایت می کنیم. وال استریت ژورنال نیز گزارش داد که ابوشباب مستقیماً از سوی ارتش صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه حمایت میشود.گزارشهای امنیتی تعداد جنگجویان او را بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر تخمین زدهاند که در مسیر کامیون های کمکرسانی مستقر شده و آنها را غارت می کنند. لیکن توجه به این نکته ضروریست که تلاش دشمن صهیونیستی برای ایجاد شکاف در صف مردم غزه از طریق «یاسر ابو شباب» با اعلام برائت قبیله و خانواده این شخص از وی و فعالیتهایش با شکست مواجه شده است.
در شرایطی که ملت فلسطین با جنایات نسلکشی و محاصره تحمیلی از سوی رژیم صهیونیستی مواجه هستند، گروهی خائن و فاسد به رهبری «یاسر ابو شباب» و باند تحت امر او در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفتند و به دنبال تحقق اهداف دشمن هستند که طی بیست ماه گذشته از دستیابی به آن ناتوان بوده است. اتاق عملیات مشترک گروههای مقاومت فلسطین، با صدور بیانیهای اعلام کرد، «یاسر ابو شباب» و باند جنایتکار وابسته به او خائن و مزدور بوده و از صف ملت فلسطین خارج شده و هویت ملی خود را فروختهاند و خون آنها مهدور و مباح است و تمامی گروههای مقاومت این عناصر خائن را هدف مشروع خود میدانند. هر فرد یا گروهی که با اشغالگران همکاری کند، سزاوار برخوردی قاطع است. گروههای مقاومت در برابر خیانت آنها چشمپوشی نکرده و کوتاه نخواهند آمد.
اتاق عملیات مشترک مقاومت تأکید کرد که این عناصر مزدور، نهتنها هیچگونه تعلقی به هویت ملی فلسطینی ندارند، بلکه بهطور کامل از صفوف ملت فلسطین جدا شدهاند و با آنها مانند خائنان برخورد خواهد شد.
در ادامه این بیانیه همچنین آمده است، سرنوشت سیاه این خائنان، ننگ و عار ابدی و جایگاهی در زبالهدان تاریخ خواهد بود و همانگونه که دیگر مزدوران در طول تاریخ سرانجامی خفتبار داشتهاند آنهانیز همانند کفشهای کهنهای هستند که پس از سوء استفاده دشمن از آنها مانند ابزار فرسوده و بیارزش دور انداخته میشوند.
اتاق عملیات مشترک مقاومت همچنین مواضع اصیل و مسئولانه عشایر و خانوادههای فلسطینی را ارج نهاد و اعلام کرد که این خیانت یک حرکت فردی و منحرف بوده و هیچ ارتباطی با هویت و شرافت قبیلهای یا اجتماعی ندارد. ما طبق آموزهی قرآنی «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ»، میان خیانتکار و مردم شریف تفاوت قائل هستیم و به بزرگان عشایر احترام میگذاریم.
اتاق عملیات مشترک مقاومت ضمن قدردانی از آگاهی سیاسی و اجتماعی ملت فلسطین، تصریح کرد که ملت فلسطین با وجود تمام درد و رنجها و محاصرهها، خیانت را بزرگترین گناه و جنایت اخلاقی و ملی دانسته و همواره با آن مقابله کرده و خائنان را طرد خواهد کرد و ملت فلسطین با آگاهی و بصیرت خود، میان مزدوران و خدمتگذاران واقعی تمایز قائل هستند و علیرغم سختیها، این ملت هرگز خیانت را نمیپذیرد. در پایان این بیانیه یاد شهدای بزرگ فلسطین گرامی داشته شد و برای مجروحان، آزادی اسرا و پیروزی نزدیک ملت مقاوم فلسطین آرزوی شفای عاجل شد.
شبهنظامیان تحت رهبری «یاسر ابوشباب» در رفح و در منطقهای تحت کنترل نظامی رژیم صهیونیستی فعال هستند. ابوشباب مدعی است که امنیت کاروانهای کمکهای بشردوستانه ورودی از گذرگاههای جنوبی را تأمین میکند، اما حماس و دیگر گروهها این شبهنظامیان را به غارت این کمکها متهم میکنند. گروه یاسر ابوشباب در ماه مه ۲۰۲۴، پس از یورش ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب نوار غزه و به بهانه تأمین امنیت کمکها و نمایندگان خارجی و کارکنان صلیب سرخ، در رفح ظاهر شد. ویدئوهایی نیز از این فعالیتها منتشر شده است. حماس اعضای این گروه را «همکار رژیم صهیونیستی» میداند.
در تاریخ ۳۰ مه حماس ویدئویی منتشر کرد که در آن گروهی از افراد مسلح و نقابدار پیش از منفجر کردن یک ساختمان دیده میشوند. به گفته حماس، این گروه در همکاری با ارتش رژیم صهیونیستی به بازرسی ساختمانها پیش از ورود نظامیان این رژیم میپرداخته است. تصاویر تطبیقی در اینترنت نشان میدهد که این گروه همان شبهنظامیان ابوشباب هستند. بنا بر گفته منابع فلسطینی و صهیونیستی، این شبهنظامیان حدود ۳۰۰ نفر نیرو دارند و پیشبینی میشود در صورت موفقیت این تجربه، تعداد آنها افزایش یابد.
پیش از این، یاسر ابوشباب، رئیس باند مسلح تبهکاری که تحت حمایت رژیم اشغالگر صهیونیستی در مناطقی در جنوب نوار غزه علیه مقاومت فعالیت میکند و اقدام به سرقت کمکهای بشردوستانه میکند، در مصاحبهای با رادیو «مکان» اسرائیل، اذعان کرد: «ما تحرکات و مأموریتهایی را که در جنوب غزه انجام میدهیم با ارتش اسرائیل هماهنگ میکنیم و هیچ اختلافی میان ما و تشکیلات خودگردان فلسطین وجود ندارد.» وی در ادامه تصریح کرد که «همچنین دور از انظار عمومی، با تشکیلات خودگردان نیز هماهنگیهای لازم را انجام میدهیم.» بنا بر اسناد و اطلاعاتی که توسط یک پژوهشگر مصری به دست آمده است، رابطه پیچیدهای میان گروه داعش، رژیم صهیونیستی و باند جنایتکار یاسر ابوشباب در پشت پرده این حوادث وجود دارد. عمر سعید، پژوهشگر مصری که این موضوع را بررسی کرده، جزئیات مهمی را درباره ارتباط باند یاسر ابوشباب با سایر گروهها و برخی افراد کلیدی فاش کرده است. این ارتباطها شامل فعالیتهای جاسوسی و درگیریهای نظامی علیه نیروهای مقاومت فلسطینی میشود که ابعاد جدیدی از این حوادث را روشن میکند. در گزارشی که ۱۱ اکتبر ۲۰۱۷ منتشر شد، نام یاسر ابوشباب و تعدادی از اعضای گروه وی به میان آمد. این گزارش به فعالیت فلسطینیانی که به داعش پیوستهاند اشاره دارد و نام او در کنار افرادی مانند عصام النباهین، فادی الحجار، مصطفی نواف، نادر بسام، محمد شحده الدلو، عبدالرحمن ابومغیصب و محمد جمال ابودلال ذکر شده است. این افراد با عضویت در داعش و پیوستن به این گروهک تروریست در صحرای سینای مصر، جنایات متعددی را علیه نیروهای مسلح مصری و شهروندان این کشور مرتکب شدهاند. عصام النباهین از جمله افرادی بود که به همراه گروه تحت امرش در اقدامات نظامی علیه ارتش مصر، پلیس و غیرنظامیان شرکت داشت و یاسر ابوشباب نیز در کنار او به عملیات تروریستی میپرداخت. فعالیتهای این گروهک وابسته به داعش البته محدود به مصر نبود و آنها در نوار غزه نیز عملیات مشابهی انجام داده بودند. این افراد همچنین سال ۲۰۱۵ در انفجارهایی که خودروهای فرماندهان کتائب قسام را هدف قرار داد، دست داشتند. پس از افشای ارتباط این افراد با این اقدامات، اعضای گروه به سینا گریختند و به شاخه «ولایت سینا» وابسته به داعش ملحق شدند. در همان زمان، همکاریهایی میان حماس و مقامات مصری برای کنترل مرزها و تبادل اطلاعات آغاز شده بود اما با وجود تلاشهای حماس برای دستگیری این افراد، موفقیتی در این زمینه حاصل نشد. طبق پژوهشهای انجامشده توسط عمر سعید مصری، ارتش مصر در جریان عملیاتهای گسترده نظامی موفق شد بیشتر اعضای این گروهک شورشی، از جمله ابودلال، الدلو و الحجار را از میان بردارد اما سرنوشت عصام النباهین همچنان تا ژوئن ۲۰۲۳ نامشخص باقی مانده بود. در همان ماه، پلیس غزه اطلاعات مهمی دریافت کرد که نشان میداد النباهین در منطقه النصیرات غزه حضور دارد. به دنبال این سرنخ، نیروهای امنیتی ویژهای به فرماندهی خالد مصلح برای دستگیری او اعزام شدند. با این حال، عملیات آنچنان که انتظار میرفت پیش نرفت. النباهین در این درگیری موفق شد یکی از نیروهای امنیتی غزه را به شهادت رسانده و از محل فرار کند. البته مدتی بعد وی دستگیر و به اعدام با طناب دار محکوم شد اما داستان به همینجا ختم نشد، چرا که با آغاز جنگ اخیر غزه، النباهین موفق به فرار از زندان و بار دیگر از دیدهها پنهان شد. آنچه این فرار را بیشتر شگفتانگیز کرد، حضور او در منطقه رفح، همراه با یک باند جنایتکار تحت فرماندهی یاسر ابوشباب بود. بر اساس گزارشهای امنیتی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد النباهین و اعضای این باند به شکل غیرمستقیم با نیروهای اشغالگر اسرائیل همکاری میکنند. مهمتر از آن، این گروه در قاچاق کمکهای بشردوستانهای که به غزه ارسال شده بود، نقش داشته و به این ترتیب نگرانیهای بسیاری را در میان مقامات محلی و بینالمللی برانگیختند. اسناد و شواهد موجود از تحرکات نیروهای تکفیری در شهر رفح که سابقه فعالیت زیر پرچم داعش را نیز در کارنامه دارند، نشاندهنده تلاش رژیم صهیونیستی برای تکرار سناریوی سوریه در نوار غزه است؛ سناریویی که طی آن تکفیریهای مخالف محور مقاومت با به قدرت رسیدن در سوریه ظاهری دموکرات به خود گرفته و خواستار صلح و دوستی با رژیم صهیونیستی شدند. این رویداد پس از ناتوانی رژیم صهیونیستی در جایگزینی تشکیلات خودگردان فلسطین در نوار غزه به جای حماس در دستور کار رژیم اشغالگر قرار گرفته است و به نظر میرسد رژیم به دنبال جایگزینی جنبش حماس با گروهی به ظاهر اسلامگرا و جهادی در نوار غزه است که علاقهای به مبارزه با صهیونیستها ندارد.
خطرناکتر آنکه رسانههای اسرائیلی آغاز به تبلیغ و چهرهسازی برای او کردهاند. یکی از خبرنگاران نظامی اسرائیل حتی در داخل رفح با او گفتوگو کرد؛ ابو شباب با اعتماد به نفس از “نقش خود در حفظ امنیت” سخن میگفت و اسرائیل در حال آماده کردن او برای نقشی سیاسی در آینده بود.
گزارشها و شهادتها از منابع اطلاعاتی گرفته تا رسانهای، همگی نشان میدهند ابو شباب و گروهش از برخی کشورهای منطقه نیز پشتیبانی مستقیم دریافت میکنند؛ موضوعی که پرسشهای جدیای را درباره میزان هماهنگی بین این دولتها و گروههای مشکوک برمیانگیزد. با این همه، تمام این تلاشها به دیوار آگاهی مردم فلسطین برخورد میکند: قبیلهی ترابین و خانوادهاش رسماً از او تبری جستند و اعلام کردند هیچ مسئولیتی در قبال اعمالش ندارند. و در حالیکه اشغالگر میکوشد او را همردیف با «داعش» جلوه دهد، اجماع مردم و جریانهای مقاومت فلسطینی استوار است: برای پروژههای اشغال، هرچقدر هم نقاب بزنند، نه جایگاهی هست و نه آیندهای.
پس از شهادت صالح الجعفراوی، رسانههای عبری گزارش دادند: ارتباط آنها با یاسر ابوشباب قطع شده است، شاید به چنگ حماس افتاده باشد.
از جمله رسانهی عبری حدوشوت بزمان اعلام کرد: اسرائیل ارتباط با یاسر ابوشباب (سرکرده تروریست های اجاره ای رژیم صهیونیستی در غزه) را از دست داده است و نمی تواند با او تماس بگیرد. به نظر می رسد ابوشباب به دست تشکیلات امنیتی حماس دستگیر شده باشد.
آخرین سخن از زبان برادرش ناجی الجعفراوی، آزادی از اسارت و یاد صالح
ناجی الجعفراوی برادر صالح بعد از آزادی از اسارت در مورد برادر میگوید: «شوک من دربارهی صالح بود و شما خودتان بهتر از من میدانید که ما چه منافع و دردهایی داشتیم. اما باور دارم که در هر تقدیر مؤمن خیری نهفته است. اگر سختی به او برسد، باز برایش خیر است. در ماجرای صالح، ما در سختی بودیم و برای آن صبر میکنیم و اجر میطلبیم، زیرا: "ما از خدا هستیم و به سوی او بازمیگردیم" و خدا از ما چیزی نخواهد شنید مگر آنچه او خود دوست دارد، نه لزوماً آنچه ما میخواهیم بشنویم.
انشاءالله شما ادامهدهندهی مسیر او خواهید بود. اخبار و نام او به من در زندان میرسید و همیشه دلم آرام میگرفت. خدای بزرگ بر من نیکی کرد، چرا که مرا از زندان بیرون آورد، به خانوادهام بازگرداند، و مرا دور آنها جمع کرد، همانگونه که یوسف را با پدرش یعقوب و برادرانش گرد هم آورد. پس سپاس و منت از آنِ خداست. احساسی دارم که هیچ واژهای توان توصیفش را ندارد. از خدا میخواهم هیچ مادری از اسرای فلسطینی، حتی یک قطره اشک هم نریزد. من خودم طعم تلخ اسارت را چشیدهام، و مادرم، خدا میداند، چه سختیها کشید. ای برادران و خواهران، به خدا سوگند، هیچ زبانی نمیتواند بند و رنج زندان را توصیف کند، هیچ واژهای توان ترسیم آن را ندارد. اکنون باید برای اسیران دعا کنید، همین حالا! به خدا، این حقی است که بر گردن هر مسلمان است. در زندان بودم، دستهایم در زنجیر، چشمانم بسته. روی زمین افتاده بودم، به پشت، پاها دراز، و بیش از صد روز در همین وضعیت بودم. فقط یکبار در روز، آن هم اگر فرصت دست میداد، اجازه میدادند به دستشویی برویم. باید برایم عمل جراحی برای بیرون آوردن صفرا انجام میشد، در حالی که از بیماری کلیه هم رنج میبردم. اما پس از آن، بازداشت شدم. به خدا قسم، با پاهایشان روی ما قدم میگذاشتند و راه میرفتند...
نویسنده : سیده مریم پیشنمازی