تهران- الکوثر: «رفعت سید احمد» پژوهشگر مصری و رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای یافا در قاهره در گزارشی در این باره نوشته است : ایستادگی و قهرمانیهای حزبالله ، حمایت مردمی و کمکهای خوب ایران، سوریه و «میشل عون» رئیسجمهور کنونی منجر به این پیروزی شد؛ اما امروز در یازدهمین سالگرد این پیروزی ، می توان سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله را یکی از بارزترین عاملان این پیروزی دانست که در زیر به دلایل این موضوع پرداخته میشود:
اول: امروز میتوانیم بگوییم سفر سید حسن نصرالله در مسیر جهاد و مقاومت مصداق آیه « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وإن الله لمع المحسنین» است؛ سیدی که عضو یک گروه کوچک که حزبالله را در دهه هشتاد به وجود آورد، بود در طول این دهه یک فرمانده میدانی هم بود تا اینکه سمت دبیرکلی حزبالله را بر عهده گرفت و ارتباط وی با مقاومت در تمامی سطوح میدانی وسیاسی افزایش یافت و به نمونهای قابل اقتدا در این زمینه تبدیل شد.
دوم: درسهای پیروزی و فتح: در سالروز این جنگ میتوان از مسایل مختلفی سخن گفت اما آنچه برای ما مهم است در حالی که با دشمنی تروریستی به رهبری داعش و متحدان آن و نیز دشمنی صهیونیستی با ائتلاف آمریکا و کشورهای خلیج فارس روبرو هستیم این است که آن جنگ (2006 علیه لبنان) جنگی به خاطر اسیر شدن دو نظامی اسرائیلی نبود آنگونه که رسانههای آمریکا و برخی کشورهای عربی ادعا میکنند؛ بلکه جنگی برای تولد خاورمیانه آمریکایی جدید بود، همان منطقهای که واشنگتن به خاطر نفت و نیز به خاطر اسرائیل خواهان آن است و این خاورمیانه باید بدون مقاومت، اسلام یا عربیت باشد.
«کاندولیزا رایس» وزیر خارجه اسبق آمریکا ما را از اطاله صحبت در این خصوص بینیاز میکند (رایس به صراحت از تصمیم آمریکا برای خاورمیانهای جدید صحبت کرده بود). مقاومت در سال 2006 این طرح را در نطفه خفه کرد اما امروز از خلال قرارداد 340 میلیارد دلاری دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا با کشورهای عربی میخواهند این طرح را بازگردانند. واشنگتن میخواهد از شکستهای پیدرپی در افغانستان، عراق و فلسطین درباره خاورمیانه جدیدش فرار کند و به همین دلیل به لبنان آمد تا از خلال آن به سوریه و ایران برود و موضوع اسیر شدن دو نظامی اسرائیلی فقط یک بهانه برای راه انداختن جنگ 2006 بود که دروغ بودن آن زود برملا شد.
سوم: درس سومی که جنگ 2006 نشان داد جنگ گروهها (چریکی) یا جنگ مقاومت مردمی بود که مجهز به سلاح عقیده مبارزه و ایمان صادق بود و میتوانست قویترین نیروی نظامی در منطقه را شکست دهد. 34 روز جنگ میان نیروهای مقاومت و اسرائیل ثابت کرد آثار دردآور جنگ نظامی میان ارتش های عربی و اسرائیل، مانند ضربه حزبالله به این رژیم نبوده است ؛ خواه در زمینه برتری هوایی، یا عدم توانایی در هک اطلاعاتی، یا یورش زمینی در جبهه جنوب و یا موشکهای کوتاه برد و بلند برد (حزب الله حدود 4 هزار موشک به سمت اسرایئل شلیک کرد) و این تجریه مهمی است که ارتشهای منطقه باید از آن استفاده کنند.
چهارم: از درسهای بزرگ برای این جنگ که رسانههای عربی و کشورهای خلیج فارس به دلیل عشق به اسرائیل سعی در پنهان داشتن آن کردند، این بود که سید حسن نصرالله را چون فرماندهی بارز برای مقاومت عربی نشان داد.
پنجم: مهمترین درسی که این جنگ داشت اهمیت رسانه و خطرناک بودن آن در جنگ روانی میان دو طرف است حزبالله و ابزار رسانهای آن به ویژه شبکه المنار از ابتدا با شفافیت و بیداری این جنگ را پوشش دادند به همین دلیل اسرائیل چندین بار سعی در تخریب ساختمان آن کرد اما هر بار از جایی دیگر در این جنگ رسانهای-روانی شرکت کرد و دشمن و جهان را غافلگیر نمود؛ سخنرانیهای رسانهای سید حسن نقش فعالی در این جنگ بازی کرد.
ششم: آخرین درس از این جنگ قدرت مقاومت بر پایان دادن به فتنه مذهبی است و با پایان دادن به فتنهای که فتوای مفتی سعودی «ابن جبرین» علیه مقاومت و حزب الله عامل آن بود، ایستادگی خود را ثابت کرد.
اما سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان طی سخنانی که به مناسبت یازدهمین سالروز پیروزی حزب الله لبنان در توصیف جنگ 33 روزه مقابل اسرائیل در تابستان سال 2006 از طریق شبکه المنار پخش شد، گفت: نیروهای مقاومت در جنگ 33 روزه با وجود همه امکانات و تجهیزات دشمن صهیونیستی پیروز شدند و دشمن صهیونیستی را برای سیطره بر لبنان ناکام گذاشتند.
نصرالله افزود: دشمن اسرائیلی پس از 11 سال به شکست خود در جنگ 33 روزه و میزان ضربه ای که مقاومت به آن زده است، اذعان دارد همانطوری که هر وقت که یک مسئول اسرائیلی درباره افزایش قدرت ما سخن می گوید، به شکستش در تموز 2006 اعتراف دارد، زیرا هدفش نابودی حزب الله بود.
این واقعه که در دوازدهم ماه آگوست سال 2006 میلادی و همزمان با صدور قطعنامه بینالمللی 1701 شورای امنیت به وقوع پیوست از این قراربود که رژیم صهیونیستی در این سال تلاش کرد تا برای رسیدن به منطقه اللیطانی بزرگترین عملیات هلیبرن خود را انجام دهد و به همین خاطر بود که هزاران تن از نیروهای خود را در این منطقه پیاده کرد. در همین راستا ارتش اسرائیل اعلام کرد که 50 بالگرد، صدها نظامی را به جنوب لبنان منتقل کردند که این بزرگترین عملیات هلیبرن از زمان جنگ سال 1973 میلادی و همچنین بزرگترین عملیات در طول تاریخ این رژیم به شمار میرفت.
نیروهای مقاومت اسلامی در سی و دومین روز از این جنگ، حماسهای بینظیر خلق کردند و وادیالحجیر را به گورستان تانکهای مرکاوای دشمن تبدیل کردند. نیروهای مقاومت در جریان پیشروی خود 40 دستگاه تانک و یک لودر دشمن را منهدم کردند. همچنین تعداد زیادی از خودورهای نظامی و زرهی دشمن در پی حملات موشکی مقاومت، منهدم شد و در این درگیریها بیش از 20 افسر و نظامی صهیونیست به هلاکت رسیده و 110 تن نیز زخمی شدند.
در سی و دومین روز از جنگ 33 روزه، سخنگوی نظامی رژیم صهیونیستی به کشته شدن 7 نظامی و زخمی شدن 60 تن دیگر در درگیریبا نیروهای مقاومت در شهرک الغندوریه و همچنین زخمی شدن دهها تن در درگیریها ی شدید در القلیعه، بیت یاحون، الطیری، و مشروع الطیبه اعتراف کرد. وی همچنین به انهدام 5 دستگاه تانک مرکاوا و یک لودر به دست نیروهای مقاومت اعتراف کرد.
نیروهای مقاومت در سی و دومین روز از جنگ با موشک جدید وعد یک بالگرد اسرائیل را در تپه مریمین در غرب شهرک یاطر سرنگون کردند و ارتش رژیم صهیونیستی نیز به سقوط این بالگرد و کشته شدن 5 نظامی خود در پی سقوط آن اعتراف کرد. دشمن صهیونیست که در نتیجه شکستهای پی در پی دچار حالت جنون شده بود، مناطق و روستاها در جنوب و بیروت و البقاع را آماج حملات شدید جنگندههای خود قرار داد که در پی این حملات تعدادی از منازل و زیرساختهای مناطق مذکور تخریب شد. بالگردهای اسرائیل، خودروها و موتورسیکلتها را نیز هدف قرار دادند و مانع امدادرسانی به مجروحان شدند. در پی این حملات، دو لبنانی به شهادت رسیده و دهها تن به ویژه در النبطیه، رشاف، الخرایب، قناریت، انصاریه، بعلبک، طاریا و البزالیه، زخمی شدند.
جنگ تابستان سال 2006 پس از شکست سنگین نیروهای اسراییلی در نهایت به صدور قطعنامه بینالمللی 1701 و توقف این جنگ غیرمنصفانه و غیرعادلانه منجر شد که با وجود انتقاد برخی از وزرای لبنانی از قطعنامه 1701 شورای امنیت، دولت لبنان با اجماع با این قطعنامه موافقت کرد.
آنچه که از بررسی جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 به نظر می رسد مواردی است که در ذیل به آن اشاره می شود:
1ـ در طول این جنگ،حزب الله با وارد آوردن ضربه های کوبنده به دشمن و دفع تجاوز آنها به خاک لبنان، جهانیان را به تحسین واداشت و ثابت کرد که مسلمانان در صورت باور داشتن توانایی های خود و اتحاد و هم دلی، قدرتمندترین ارتشهای جهانی را نیز شکست خواهند داد.
2ـ یکی از مهم ترین رخ دادهای این جنگ، نمایش بی توجهی شورای امنیت سازمان ملل متحد، زیر فشار چند دولت زورمدار و جهان خوار بود که این نهاد جهانی برخلاف رسالت و فلسفه وجودی خود که کمک به برقراری صلح و امنیت در جهان است، نه تنها تماشاگر بی اعتنای تجاوزها و جنایتها و کشتار و ویرانی رژیم صهیونیستی بود، بلکه حتی با مخالفت با آتش بس، این رژیم را به ادامه تجاوز و کشتار تشویق کرد و بسیار جای تأمل است که شورای امنیت در حالیکه چشم خود را به جنایتهای صهیونیستها در لبنان بسته بود، در گرماگرم این جنگ و کشتار، مانند آنکه هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، به اتفاق آرا، بر ضد آزمایش های موشکی کره شمالی (دشمن امریکا) قطع نامه صادر کرد.
3ـ هیچ شک و تردیدی نیست که اسارت دو نظامی اسرائیل به وسیله حزب اللّه، بهانه ای بیش نبود، بلکه این یک جنگ طراحی شده به دستور و حمایت همه جانبه دولت امریکا، برای نابودی حزب اللّه و بر اساس ادبیات سیاسی امریکا، در راستای ایجاد خاورمیانه جدید بود.
4ـ یکی دیگر از اسف بارترین رخدادهای این جنگ، موضع خفت بار و منفعلانه کشورهای عربی بود که انتقاد بسیاری از سیاست مداران و دل سوزان منطقه را در پی داشت. این دولتها نه تنها بر اساس تفکر فرقه ای و بیم از امریکا، از لبنان هیچ حمایتی نکردند، بلکه برخی، حزب اللّه را متهم کردند به طوری که عَمروموسی، دبیرکل وقت اتحادیه عرب، با دیدن اجتماع بی خاصیت وزیران امور خارجه کشورهای عربی اظهار داشت: «با وضع فعلی، طرح صلح منطقه مرده است»، ولی باید گفت با واکنش خفت بار این دولتها، آنچه مرده، اتحادیه عرب است!
5ـ نکته قابل توجه در این جنگ، حمایت های مردمی و گروه های اسلامی مانند «اِخوان المسلمین» در مصر و حماس در فلسطین از مجاهدت های مردم لبنان است که نشان می دهد محبوبیت حزب اللّه مرزها را درنوردیده و ملتهای عرب که چندین دهه است تحقیر شده اند، به حزب اللّه به دید نماینده خود در مبارزه با اسرائیل و امریکا می نگرند و به آن افتخار می کنند.
6ـ صرف نظر از عقب نشینی و فرار ارتش اسرائیل از جنوب لبنان رژیم صهیونیستی برای نخستین بار طعم تلخ شکست را چشید. شهرها و مراکز مهم آن در عمق پنجاه کیلومتری شمال فلسطین اشغالی، هدف موشک قرار گرفت. پانصد هزار آواره جنگی به شهرهای جنوبی سرازیر شدند و آژیرهای خطر، هزاران صهیونیست را به پناه گاه ها کشید. این وقایع در غیاب ارتش های عربی و حتی ارتش لبنان اتفاق می افتاد.
به نظر می رسد که وظیفه کنونی مسلمانان به ویژه کشور لبنان و دوستانش، حفظ و ادامه اتحاد احزاب و گروه ها و نیروهای سیاسی و ملی گوناگون باشد.
پاسداری از ره آورد پیروزی قهرمانانه نیروهای مقاومت ملی لبنان، تنها در پرتو این اتحاد اسلامی و ملی مقدور است؛ زیرا امریکا و اسرائیل، با شیطنت های گوناگون در پی آن هستند که آنچه را از طریق نظامی نتوانستند به دست آورند، با بازی های سیاسی و تفرقه افکنی به چنگ آورند.
منبع: خبرگزاری صداوسیما
اطلاعات بیشتر درباره جنگ 33روزه
دو شنبه 23 مرداد 1396 - 9:1:51