به مناسبت نهمین سالروز درگذشت محمود درویش؛
تهران- الکوثر: در سال 2008 میلادی، «محمود درویش» شاعر بزرگ فلسطین با ارسال پیامی به حاضران در جشنواره ادبیات فلسطین نوشت:دوستان عزیز؛ به شما مهمانان گرامی خوش آمد می گویم به این سرزمین غمگین؛ سرزمینی که ادیبان آن ذهنیت وتصویر ادبی زیبا ومخالف با وضعیت اسفبار(حاکم بر آن)، ارائه و به تصویر می کشند.
به گزارش الکوثر، محموددرویش در پیام خود تصریح کرد: سفر شجاعانه شما که به منظور همبستگی با ما انجام شده است؛ تنها فرستادن درود به یک ملت محروم از آزادی و زندگی طبیعی نیست؛ بلکه نشان دهنده این موضوع است که «فلسطین» در اذهان بیدار انسان های آزاده ای مثل شما، همچنان زنده وباقی است. این سفر شما همچنین نشان دهنده بیداری وهوشیاری نویسندگان وادیبانی است که تنها به خلق آثار ادبی ماندگار اکتفا نمی کنند، بلکه وارد صحنه شده تا به نوبه خود برای محقق شدن عدالت وآزادی بکوشند.
ما اکنون درشصتمین سالروز اشغال فلسطین به سر می بریم. در این سرزمین کسانی(اشغالگران صهیونیست) حضور دارند که بر گورهای ما می رقصند و«نکبه»، یعنی روز اشغال فلسطین را روز عید خود می دانند و آن را گرامی می دارند. در حقیقت «یوم النکبه» یک واقعه تاریخی نیست، بلکه یک روندی از ریشه کن کردن وپاکسازی نژادی یک ملت است؛ روندی که فلسطینیان را روز به روز نگران تر می کند، به این معنا که آنها نسبت به آینده وسرنوشت خود نگران هستند، چرا که "نکبه" همچنان ادامه دارد؛ زیرا که اشغالگری اسرائیل در سرزمین فلسطین همچنان ادامه دارد. ادامه اشغالگری یعنی ادامه جنگ. این جنگ دائمی که اسرائیل علیه ما آغاز کرده است، جنگ دفاع از خود نیست، بلکه جنگی است که وجود یک ملت(فلسطین) را تهدید می کند؛ جنگی برای پایان بخشیدن به وجود فلسطین. بنابراین، جنگ اسرائیل علیه ما، برخلاف آچه اسرائیل مدعی آن است، جنگ بین دو موجودیت نیست.
عرب ها همگی یک پیشنهادی را تدوین کردند که بر اساس آن اسرائیل فلسطین را در کنار خود به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسد. اما اسرائیل این پیشنهاد را نپذیرفت؛ چرا که منطق اسرائیلی می گوید: «آنچه به دست آوردم برای من است، وآنچه برای شما باقی ماند براس شماست.»
زندگی در اینجا، همانگونه که نمایان است، طبیعی نیست بلکه بیشتر شبیه یک معجزه الهی است که هرروز تکرار می شود.
دوستان عزیز! شما اکنون اینجا هستید بنابراین می توانید حقیقت را آنگونه که هست مشاهده کنید. همگی باهم پایان نظام اپارتاید در افریقای جنوبی را جشن گرفتیم، اما با این وجود، اکنون شما عزیزان می توانید رشد مجدد وروزافزون این نظام فروپاشیده را در سرزمین فلسطین مشاهده کنید.
همچنین سقوط دیوار برلین را باهم جشن گرفتیم، اما با این وجود مشاهده می کنید که این دیوار مجددا در سرزمین فلسطین در حال ساخت است؛ دیواری که همانند افعی بزرگ بر گردن فلسطینیان می پیچد، دیواری که هدف از احداث آن جدا کردن فلسطینیان از اسرائیلی ها نیست، بلکه هدف از ساخت آن جدا کردن فلسطینیان از یکدیگر وفاصله انداختن میان آنها و آرزو وسرنوشتشان. هدف از احداث این دیوار نژادپرستانه، ایجاد فاصله(تحریف) بین واقعیت های تاریخی وواقعیت های جعلی نیست، بلکه هدف از آن تنها کردن فلسطینیان(گرفتن آمال و آروزهای فلسطینان) از طریق اتخاذ وبه کارگیری سیاست ومهارت های نژاد پرستانه.
زندگی در اینجا آنگونه که مشاهده می کنید، طبیعی نیست بلکه بیشتر شبیه یک معجزه الهی است که هرروز تکرار می شود. موانع نظامی، تمام چیزها وهر آنچه که در این سرزمین وجود دارد را از همدیگر جدا می کند. وهمه چیز، حتی منظره های طبیعی، موقتی و در انتظار تغییر است؛ تغییراتی از طریق جنگ افزارها و بیلدوزرهای نظامی ارتش اسرائیل انجام می شود. زندگی در اینجا از زندگی عادی نیز کمتر است، زندگی در اینجا بیشتر شبیه مردن تدریجی است تا زندگی!
از جمله تناقض های واضح، غیر قابل قبول و در عین حال طنزگونه این است که تشدید سرکوب فلسطینیان، محاصره وکشتار روزانه آنها، وهمچنین گسترش شهرک سازی در اراضی فلسطینی، همه وهمه در چارچوب آنچه از آن به عنوان مذاکرات سازش(صلح) یاد می کنند، انجام می شود؛ اقداماتی که فرصت های تحقق سازش وصلح که ستم دیدگان در انتظار آنند، را نابود وازبین می برد.
صلح ودین دو اصل ومنشأ دارد: آزادی وعدالت. درحالی که منشأ اشغال خشونت است!
در این منطقه که جزئی از سرزمین تاریخی فلسطین است؛ از زمان اشغال فلسطین از سوی اسرائیل تاکنون، دست کم دو نسل جدید چشم به جهان گشودند، ودر زمان اشغالگری اسرائیل بزرگ شدند. آنها زندگی عادی وطبیعی دیگری نمی شناسند. اذهان این افراد از صحنه های خشن که همچون جهنم است، مملو وپر گشته است. آنها، در اینجا، آینده خود را دور از دسترس می بینند. برای آنها، هر آنچه که خارج از این سرزمین است، بهشت است؛ اما با این وجود آنها خواهان رفتن به بهشت نیستند، چرا که آنها به بیماریی به نام«امید» مبتلا شدند!
نویسنده فلسطینی در این گونه شرایطی (سخت) زندگی می کند. در اینجا میان نویسنده وهموطن خود هیچ تفاوتی وجود ندارد جز اینکه: نویسنده تلاش می کند که از راه خلق آثار ومتون ادبی لاشه های از هم جدا شده این زندگی را با دیگر جمع کند، وآن را باهم پیوند بزند. من بارها گفتم: «چه سخت است که انسان فلسطینی باشد، وچه سخت است اینکه انسان فلسطینی نویسنده یا شاعر باشد! او از یک سو باید راستگو وصداقت در تعبیر را رعایت کند، واز سوی دیگر باید پایبند به وظیفه ورساله ادبی خود باشد.»
در درون این آشفتگی ووخامت اوضاع وحالت «فوق العاده طولانی مدت»، وهمچنین در میان تخیل ادبی نویسنده وشاعر، زبان شاعر در جریان وحرکت است. او وظیفه دارد که با کلمات خود با اشغالگران مقابله کند. ودر عین حال باید مراقب کاربرد عبارت والفاظ خود باشد که مبادا کلمات، وتعابیر خلق شده عادی یا تکراری باشد. اما در این شرایط چگونه ممکن است که نویسنده به آزدای ادبی خود برسد در حالی که در شرایطی زندگی می کند که شاغالگری و بردگی حاکم است؟ وچگونه ممکن است که وی در دوره وحشی گیری، بر «ادبی بودن» آثار ادبی محافظت کند؟
این ها سوالات سختی هستند، اما باید پذیرفت که هر شاعر و نویسنده راه وروش خاص خود را در زمینه ارائه و خلق آثار ادبی دنبال می کنند. بنابراین شرایط تاریخی یکسان، متون ادبی یکسان ومشابه از خود بر جای نمی گذارد، چرا که باورها واعتقادات ودید نویسندگان باهم متفاوت ومختلف است. به همین دلیل، نباید ادبیات فلسطین را در یک قالب آماده وچارچوب مشخص واز پیش تعیین شده قرار دهیم.
فلسطینی بودن نه شعار است ونه یک شغل. فلسطینی یک موجودی است ستمدیده. شخص فلسطینی مجموعه از سوالات ملی گرایانه وواقعگرایانه ای دارد که همیشه وبه صورت روزانه در ذهن خود دارد. او یک داستان عاشقانه دارد ودرنگ کردنی در یک گل. دارای پنجره ای باز روبه ناکجا آباد. دارای ترس ماوراء الطبیعه ای. او یک جهانی درونی در اختیار دارد که غیر قابل اشغال است.
ادبیاتی که در شرایط خاصی خلق می شود، قادر است مدینه فاضله ای را از آن شرایط به تصویر بکشد؛ تصویری از یک واقعیتی خیالی وجایگزین شرایط وواقعیت اصلی. هدف از آن(تصویر خیالی) به تصویر کشیدن اسطوره خوشبختی و فرار از تاریخ وحشیانه نیست، بلکه هدف از آن کاستن از اسطوره ای بودن وتخیلی بودن تاریخ است. همچنین هدف از آن قرار دادن اسطوره در چارچوب وجایگاه فرضی و مجازی خود؛ در این حالت است که می توانیم از یک قربانی رویدادهای تاریخی، به شریکی در انسانی کردن تاریخ تبدیل شویم.
دوستان عزیز و بزرگوار، به خاطر همبستگی شریفتان با ملت ما؛ سپاسگزارم.
محمود درویش
منبع:خبرگزاری قدس
جمعه 20 مرداد 1396 - 14:42:50