تهران- الکوثر: رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل خاورمیانه می نویسد تغییر و تحولات در حوزه داخلی عربستان شاید به این دلیل کمتر خواهد بود که جامعه عربستان فاقد یک جامعه مدنی قوی است، گروههای اپوزیسیون قانونی اساسا جایگاهی در این کشور ندارند و گردش نخبگان به شیوه دموکراتیک وجود ندارد.بنابراین حداقل در چشم انداز کوتاه مدت عربستان در بحث داخلی مشکل خاصی نخواهد داشت و همچنان مانند گذشته شاهزادگان سعودی بر اساس شیوه ریش سفیدی و اجماع درونی کشور را اداره خواهند کرد. همچنین تا زمانی که پول نفت بین شاهزادگان سعودی و مردم کشور عربستان توزیع میشود بعید به نظر میرسد که ولیعهد جدید چالش جدی در سطح داخلی داشته باشند.
البته اعتراضاتی وجود خواهد داشت کما اینکه لیبرالها در این کشور از دو دهه پیش نسبت به وضعیت موجود اعتراض دارند، مسئله زنان و شیعیان نیز در عربستان به صورت جدی مطرح است، اما این اعتراضها در حدی نیست که تبدیل به یک چالش مستمر و بحران امنیتی جدی برای دولت عربستان شود. با این تفاسیر همانطور که اشاره شد تغییرات در سیاست خارجی بیش از سیاست داخلی خواهد بود.
آنچه که در دوران ولیعهد جدید نمود بیشتری خواهد داشت تلاش ریاض برای تبدیل شدن به هژمون خاورمیانه است؛ البته این تلاش از قبل نیز وجود داشته، اما تفاوت دوره جدید در این است که عربستان ماجراجوییهای منطقهای خود را در یمن و بحث قطر بیش از گذشته افزایش داده و تصور حاکمان جدید عربستان از جمله محمد بن سلمان این است که عربستان از این طریق میتواند به جایگزینی برای مصر در جهان عرب تبدیل شود.
ریاض در این راستا برنامههایی نیز دارد که مقابله با ایران یکی از ستونهای این سیاست است. در کنار آن، عربستان امیدوار است بتواند با بستن قراردادهای تجاری و تسلیحاتی با آمریکا حمایت این کشور به خصوص دولت دونالد ترامپ را جلب کند. برای قضاوت در خصوص اینکه آیا این سیاست موفق خواهد شد یا خیر هنوز زود است، اما شکست عربستان و به مفهوم دقیق تر، بن سلمان در بحث قطر و پیش از آن در بحث یمن نشان میدهد محاسباتی که اطرافیان ولیعهد جدید با آن وارد سیاست خارجی شدند حداقل تا امروز با واقعیات منطقهای همخوانی نداشته است. عربستان و سه کشور دیگر اعلام کردهاند که از ۱۳ شرط خود برای قطر به ۶ شرط اکتفا میکنند که این یک شکست آشکار برای سیاست خارجی عربستان در موضوع دوحه بود. این نشان میدهد که سعودیها محاسبه صحیحی از واکنش بینالمللی و منطقهای نسبت به این موضوع نداشتند.
لذا اگر همین تیم با همین تفکرات بخواهد سیاست خارجی عربستان را پیش ببرد به نظر میرسد که به خواسته اصلی خود که تثبیت موقعیت این کشور در سطح منطقه و تبدیل شدن آن به یک هژمون منطقهای یا حداقل قدرت منطقهای است، نخواهد رسید.
در عین حال یکی از موضوعات مهم در برهه جدید، جایگاه ایران در سیاست جدید عربستان است. یکی از ستونهای اصلی تلاش حاکمان جدید عربستان برای تبدیل شدن به قدرت منطقهای، مقابله، مهار و حتی در صورت امکان ورود به یک درگیری نظامی با ایران است.
این گروه شاهزادگان جدیدی که با بن سلمان قدرت گرفتهاند، تصورشان این است که اغراق علیه ایران و شیعیان میتواند منجر به آن شود که آمریکا و برخی کشورهای عرب منطقه نظیر بحرین، اردن و مصر با عربستان همراه شوند و یک ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه ایران شکل دهند.
این سیاست برای ایران یک تهدید است، اما آنچه که بیشتر باعث نگرانی میشود این است که این نخبگان و شاهزادگان جدید، ارزیابی واقعی از شرایط منطقه و نظام بین الملل ندارند و اگر از بحران قطر متوجه ضعف خود نشده باشند ممکن است در منطقه به یک ماجراجویی دیگر دست بزنند. قاعدتا ایران نیز نسبت به این نگرانی آگاه است و تمهیدات و اقدامات لازم را انجام خواهد داد.
در این میان به نظر من الگویی که ایران در موضوع قطر در پیش گرفت، الگوی مناسبی بود؛ اولا اینکه واکنش سریع و احساسی نشان نداد، دوم آنکه از چارچوبهای حقوق بین الملل خارج نشد و درخواست کرد که بحران بوجود آمده در قطر در چارچوبهای بین المللی بر اساس گفتگو حل شود. سوم اینکه با کشورهای منطقهای نظیر ترکیه وارد رایزنی، همفکری و همراهی شد و توانست نقش مثبتی در این بحران ایفا کند. لذا این رویکرد میتواند الگوی خوبی برای ایران در منطقه باشد.
منبع: شورای راهبردی روابط خارجی
شنبه 31 تیر 1396 - 12:6:51