سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان با صدور فرمانی محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد و بلافاصله این اقدام از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا و همچنین مقام های ارشد رژیم صهیونیستی با استقبال روبرو شد. 

ایوب قرا وزیر ارتباطات اسراییل از تعیین ولیعهد جدید عربستان استقبال و ابراز امیدواری کرد که این اقدام منجر به افزایش نزدیکی و همکاری میان دو طرف شود. این مقام صهیونیست افزود:  تقویت روابط با دولت دونالد ترامپ، آغازی برای دوره جدید و خوشبینانه میان عربستان و دولتهای منطقه از جمله اسرائیل است.

هم زمان با این تحولات،  یکی از موضوعاتی که پس از تقویت جایگاه محمد بن سلمان مورد توجه رسانه های بیگانه قرار گرفت، بررسی چشم انداز دیدگاههای وی در باره ایران و قرینه سازی این دیدگاه ها با مواضع ترامپ و مقام های رژیم صهیونیستی بود بطوریکه در این زمینه بیشتر رسانه ها با بازخوانی مواضع محمد بن سلمان درباره ایران، ضمن مطرح کردن ادعاهای بی اساس علیه تهران،  یکی از رویکردهای اصلی ولیعهد جدید عربستان را مقابله با  ایران  دانستند.

از جمله این رسانه ها خبرگزاری رویترز بود که به نقل از برخی از مقامات کنونی و سابق آمریکایی نوشت  ولیعهد جدید عربستان سعودی و پادشاه احتمالی آینده این کشور و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در داشتن دیدگاه های تند در قبال ایران سهیم هستند 

این خبرگزاری با اشاره به  نخستین دیدار  ترامپ و محمد بن سلمان در کاخ سفید که ماه مارس انجام شد بر موضع یکسان دوطرف مبنی بر مقابله با آنچه فعالیت های بی ثبات کننده ایران خواند تاکید کرد.

 رویترز در ادامه خاطرنشان کرد که ولیعهد عربستان هر گونه مذاکره با ایران  را رد و وعده داده که از کشورش در برابر آنچه که وی تلاش های تهران برای استیلا بر جهان اسلام خوانده است ، محافظت خواهد کرد. 

روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نیز نوشت شاهزاده جوان سعودی که به ولیعهدی این کشور انتخاب شد، همان فردی است که دیدگاه های افراطی درباره ایران دارد و با یک سری اقدامات توانست دیدگاه های عربستان را به دیدگاه های اسرائیل نزدیک کند. 

این روزنامه صهیونیستی نیز در ادامه با بازخوانی مواضع ضد ایرانی محمد بن سلمان افزود که وی ماه گذشته در مصاحبه با تلویزیون العربیه گفت: ما منتظر کشیده شدن نبرد به درون سعودی نخواهیم ماند، نبرد باید به درون ایران کشیده شود. 

سی ان ان هم از جمله رسانه هایی است که با پیش بینی افزایش تنش در روابط ریاض با تهران، اظهارات جان کربی ، سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه آمریکا را بازتاب کرد مبنی بر اینکه « به طور قطع دولت ترامپ از این تغییر بسیار خرسند شده است زیرا آنان انتظار دارند محمد بن سلمان موضع سخت گیرانه تری ضد ایران اتخاذ کند و در پی یافتن راه هایی باشد که موضع عربستان را در منطقه بویژه از دیدگاه سیاست خارجی فعال و شاید از دیدگاه سیاست نظامی فعالتری تقویت نماید. 

حالا سوال اینجاست که با توجه به چنین رویکرد غالب در رسانه ها آیا این احتمال وجود دارد که ولیعهد جدید عربستان در مسیر جنگ افروزی با ایران پیش رود؟  در پاسخ به این سوال باید به سه نکته توجه کرد نکته اول شخصیت محمد بن سلمان است که بسیاری از تحلیلگران او را فردی کم تجربه، ماجراجو، خودشیفته و قدرت طلب می دانند که با داشتن چنین صفاتی این احتمال وجود دارد که وی در باره ایران دچار حماقت شود چنانچه او در یمن نیز مرتکب چنین حماقتی شد.  نکته دوم اگر او را شخصیتی بدانیم که قدرتش وابسته  به امریکا و رژیم صهیونیستی است بازهم با توجه به مواضع ترامپ و رژیم صهیونیستی در باره ایران، احتمال افزایش تقابل ریاض با تهران تقویت می شود به ویژه اینکه در صورت بروز چنین مسئله ای امریکا و رژیم صهیونیستی بیشترین منافع را کسب خواهند کرد  و محمدبن سلمان نیز  بر این باور است که در صورت بروز درگیری مسلحانه و مستقیم با ایران از حمایت نظامی امریکا واسراییل بهره مند خواهد شد ضمن اینکه در صورت عملی شدن  این گزینه، از یکسو  هدف های اقتصادی و سیاسی نیز برای دولت تاجر پیشه ترامپ و از سوی دیگر افزایش امنیت رژیم صهیونیستی محقق خواهد شد.

نکته سوم اینکه اگر شخصیت محمد بن سلمان را ترکیبی از دو نکته قبلی بدانیم که در این صورت هم باز همان نتیجه تکرار خواهد شد.

در هر حال امریکا  همچنان سودای براندازی نظام جمهوری اسلامی را در سر می پروراند و رژیم صهیونیستی نیز چنین هدفی را دنبال می نماید و در چنین شرایطی تحریک وتشویق شاهزاده بی تجربه ای چون محمدبن سلمان 

برای تقابل با ایران همچنان که پیش از این صدام دیکتاتور معدوم عراق را به جنگ با ایران تشویق و تحریک کردند دور از انتظار نیست و چه بسا سناریوسازی هایی چون موضوع توقیف قایق های ماهیگیری چند صیاد ایرانی و طرح این ادعا که چند نیروی ویژه سپاه را که قصد بمب گذاری در مراکز نفتی عربستان داشتند دستگیر کرده اند در راستای چنین رویکردی باشد. اما تردیدی در این نیست که در صورت چنین حماقتی همان سرنوشتی که برای صدام رقم خورد در انتظار محمدبن سلمان خواهد بود.