به اشتراک بگذارید

بحران قحطی نیرو در ارتش رژیم صهیونیستی؛ زنگ خطر فروپاشی نظامی

بحران بی‌سابقهٔ کمبود نیروی انسانی در ارتش رژیم صهیونیستی به مرحله‌ای هشداردهنده رسیده است؛ کاهش شدید تمایل به خدمت در میان افسران و سربازان، فرار پرسنل حرفه‌ای از قراردادهای بلندمدت و افزایش آمار درخواست‌های بازنشستگی زودهنگام، همگی نشان از فروپاشی تدریجی ساختارهای انسانی و روحی این ارتش دارد. فشار جنگ فرسایشی غزه و تلفات روحی و جسمی ناشی از آن، این بحران ساختاری را به نقطه‌ای رسانده که تحلیلگران صهیونیستی از «فلج کامل توان نظامی» به عنوان پیامد محتمل آن یاد می‌کنند.

بحران قحطی نیرو در ارتش رژیم صهیونیستی؛ زنگ خطر فروپاشی نظامی

بحران کمبود نیروی انسانی در ارتش رژیم صهیونیستی از مرز هشدار گذشته و به نقطه‌ای رسیده است که مقامات این رژیم را به بررسی طرح‌های غیرمتعارف مانند جذب کارگران خارجی و یهودیان دیاسپورا واداشته است. این بحران ساختاری، ریشه در عوامل عمیق اجتماعی، اقتصادی و روانی دارد و می‌تواند به عنوان یک نقطه ضعف استراتژیک، بازدارندگی نظامی این رژیم را به طور جدی تهدید کند.

بحران اعتماد و فرار از خدمت؛ ریشه‌های روانی شکاف نیروی انسانی

کاهش چشمگیر تمایل افسران و درجه‌داران به ماندن در ارتش (از ۸۳٪ در ۲۰۱۸ به ۶۳٪ در میان افسران و به ۳۷٪ در میان درجه‌داران) نشان‌دهنده از دست رفتن روحیه و اعتماد در نیروهای مسلح این رژیم است. این پدیده تنها به دلیل فشار جنگ غزه نیست، بلکه بازتاب نارضایتی از مدیریت جنگ، تلفات بالا و آینده مبهم درگیری‌هاست. «فرار مغزهای نظامی» می‌تواند به کاهش کیفیت فرماندهی و افت کارایی عملیاتی در بلندمدت بینجامد.

بیشتر بدانید

واکنش گسترده سیاسی در عراق به اظهارات عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی| عراق الغد

گرامیداشت شهدای ایران و عراق؛ وحدت خون فرماندهان پیروزی در نبرد مشترک علیه داعش| مع المراسلین

نقص ساختاری در تأمین نیرو؛ معافیت تاریخی حریدی‌ها و پیامدهای آن

یکی از ریشه‌های عمیق بحران، معافیت تاریخی حدود ۸۰ هزار مرد ارتدکس افراطی (حریدی) از خدمت سربازی است. این شکاف اجتماعی-نظامی که دهه‌هاست ادامه دارد، اکنون با کاهش نرخ مشارکت عمومی تشدید شده است. تلاش برای جبران این کسری از طریق استخدام نیروهای کم‌تجربه یا خارجی، نمی‌تواند فقدان انسجام داخلی و پیوستگی فرهنگی واحدهای نظامی را جبران کند و حتی می‌تواند به چالش‌های امنیتی داخلی بینجامد.

طرح‌های ناامیدانه؛ از کارگران خارجی تا یهودیان دیاسپورا

بررسی طرح‌هایی مانند اعزام کارگران خارجی یا جذب یهودیان خارجی با وعده حقوق بالا، نشان‌دهنده درماندگی رژیم صهیونیستی در حل بحران از طریق راه‌حل‌های متعارف است. این طرح‌ها با موانع حقوقی (مانند تعهد به قوانین بین‌المللی کار) و امنیتی (وفاداری مشکوک نیروهای غیربومی) مواجهند و در بهترین حالت، راه‌حلی موقتی و پرخطر هستند که بر مشکلات ساختاری سرپوش می‌گذارند.

تبعات نظامی بحران؛ از فروپاشی زنجیره فرماندهی تا تهدید توان رزمی

هشدار تحلیلگران صهیونیستی مانند ژنرال ایتزاک بریک درباره «فلج کامل ارتش» گزافه نیست. کمبود ۱۶۰۰ افسر در رده‌های میانی و نیاز مبرم به ۱۲ هزار نیروی جدید، مستقیماً بر آمادگی رزمی، نگهداری تجهیزات پیچیده و توان اجرای عملیات‌های گسترده تأثیر می‌گذارد. ارتقای سربازان کم‌تجربه به پست‌های کلیدی، می‌تواند به افزایش اشتباهات تاکتیکی و تلفات بیشتر در درگیری‌های آتی منجر شود.

چرخه معیوب جنگ و فرسایش؛ آینده تاریک بازدارندگی صهیونیستی

بحران نیروی انسانی در یک چرخه معیوب با جنگ‌های فرسایشی مانند غزه تقویت می‌شود: جنگ → تلفات و فشار روانی → فرار نیروها → کاهش توان جنگ → نیاز به جنگ برای اثبات بازدارندگی. این چرخه، امکان تداوم استراتژی تهاجمی سنتی رژیم صهیونیستی را زیر سوال برده و آن را به سمت گزینه‌های خطرناک‌تری مانند اتکای بیشتر به سلاح‌های کشتار جمعی یا تحریک درگیری‌های نیابتی سوق می‌دهد.

بهره سخن:
بحران نیروی انسانی ارتش رژیم صهیونیستی را باید فراتر از یک مشکل لجستیکی، نشانه‌ای از «فرسایش درونی» این رژیم دانست. این بحران سه لبه دارد: لبه اجتماعی (شکاف عمیق بین جامعه سکولار و مذهبی)، لبه روانی (فروپاشی روحیه و تمایل به مشارکت) و لبه راهبردی (تهدید بازدارندگی نظامی). راه‌حل‌های مطرح شده، بیشتر شبیه مُسکن‌های موقتی برای بیماری مزمنی است که ریشه در ساختارهای خود این رژیم دارد. در درازمدت، این ضعف ممکن است محاسبات رژیم صهیونیستی را از «تهاجم مکرر» به سمت «انفعال نسبی» سوق دهد و فضای مانور بیشتری را برای جبهه مقاومت ایجاد کند. با این حال، نباید فراموش کرد که این رژیم ممکن است برای جبران این ضعف، به اقدامات یأس‌آلود و غیرقابل پیش‌بینی روی آورد.

پربازدیدترین