تحولات اخیر منطقه نشاندهنده تلاش راهبردی آمریکا برای بازمهندسی معادلات قدرت در غرب آسیا است. این تحول نه واکنشی مقطعی، بلکه نشانگر جهتگیری بلندمدتی است که هدف آن تثبیت هژمونی آمریکا با حداقل هزینه و از طریق واگذاری نقشها به بازیگران منطقهای همسو است. در این چارچوب، لبنان و بهویژه حزبالله به عنوان گره مرکزی مقاومت، هدف اصلی این بازآرایی قرار گرفتهاند.
سوریه؛ عرصه جدید مهار مقاومت با ابزارهای نیابتی
آمریکا با درک دشواری رویارویی مستقیم با حزبالله در لبنان، کانون فشار را به سوریه منتقل کرده است. در این راستا، از گروههای سوری و سلفی به عنوان ابزار نیابتی برای ایجاد تنشهای کنترلشده علیه مقاومت استفاده میشود. این سناریو با پوشش «مبارزه با تروریسم» و با پشتیبانی هوایی رژیم صهیونیستی اجرایی میشود تا ضمن حفظ حاشیه انکار برای واشنگتن، هزینه مداخله مستقیم کاهش یابد.
بیشتر بدانید
لایحه اعدام سریع اسرا؛ تبدیل پزشکی به ابزار قتل در رژیم صهیونیستی| فلسطین الصمود
لبنان در تنگنای پایان سال: فشار برای خلع سلاح مقاومت و انتظار نتایج دیدار ترامپ و نتانیاهو| مع المراسلین
ائتلاف مثلثی آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی؛ تقسیم کار منطقهای
واشنگتن با ایجاد تفاهم استراتژیک بین ترکیه و رژیم صهیونیستی، در حال تقسیم کارکردهای منطقهای است: ترکیه به عنوان قدرت مداخلهگر زمینی در سوریه، و رژیم صهیونیستی به عنوان نیروی غالب هوایی و بازدارنده راهبردی. این مدل، منطق «آرامش مدیریتشده» ترامپ را محقق میسازد و همزمان دستاوردهای ناشی از تضعیف نقش روسیه در منطقه را حفظ میکند.
تغییر نقش بازیگران خلیج فارس؛ همسویی با اولویتهای جدید واشنگتن
امارات با کاهش حضور آشکار در درگیریهای منطقهای (مانند یمن و سودان)، نشان میدهد که اولویتهای واشنگتن به سمت رویکردهای کمهزینهتر و گزینشیتر حرکت کرده است. این تغییر، به معنی پایان دوران نقشآفرینی تهاجمی برخی بازیگران عربی و جایگزینی آن با مدلهای غیرمستقیمتر تحت هدایت مستقیم آمریکاست. عربستان سعودی نیز، اگرچه هنوز به حمایت از گروههایی مانند دولت موقت سوریه ادامه میدهد، اما در معرض خطر حاشیهای شدن در نقشه جدید قدرت منطقه است.
مقاومت در برابر بازمهندسی؛ نقاط آسیبپذیر استراتژی آمریکا
استراتژی آمریکا با تناقضات داخلی و منطقهای مهمی روبرو است. معرفی گروههای سلفی به عرصه لبنان میتواند به جای تضعیف، به اتحاد مجدد اجتماعی حول محور حزبالله و مشروعیتبخشی بیشتر به زرادخانه آن بینجامد. همچنین، هرگونه اقدام علیه مقاومت از خاک سوریه، میتواند ایران را ناگزیر به واکنش مستقیم کند و درگیری را از چارچوب کنترلشده خارج سازد.
عراق؛ حلقه گمشده معادله جدید و میدان احتمالی تقابل
عراق به عنوان حلقه اتصال مقاومت، میتواند به میدان مهمی در اجرای سناریوی آمریکا تبدیل شود. فشار بر حشد الشعبی برای خلع سلاح، دقیقاً بازتاب الگوی لبنان است. اما مقاومت عراقی به رهبری گروههای مبارز، هرگونه توافق را منوط به خروج کامل نیروهای آمریکایی و ترکیه از کشور میداند. این موضع، سناریوی مهار مقاومت را با چالش جدی مواجه میکند.
بهره سخن:
بازمهندسی منطقهای آمریکا اگرچه بر پایه محاسبات پیچیده و تقسیم کار بین متحدان طراحی شده، اما با موانع ساختاری روبرو است. اولاً، مقاومت به رهبری ایران و حزبالله، یک پدیده صرفاً نظامی نیست، بلکه ریشه در بستر اجتماعی و سیاسی عمیقی دارد که مهار آن از طریق پروکسیها را دشوار میسازد. ثانیاً، همپیمانی ترکیه و رژیم صهیونیستی ذاتاً شکننده است و میتواند تحت تأثیر رقابتهای تاریخی و منافع متعارض فروبپاشد. ثالثاً، این استراتژی ممکن است به جای مهار، به گسترش و تعمیق حوزه نفوذ مقاومت در عراق و سوریه بینجامد. بنابراین، دورنمای آتی نه تحقق هژمونی بلامنازع آمریکا، بلکه تداوم رقابت پیچیده و چندلایهای است که در آن مقاومت با تطبیق راهبردهای خود، به بازیگری پیشدست و غیرقابل حذف تبدیل شده است.