انقلاب اسلامی ایران، خالق عزت و مقاومت در جهان اسلام
نویسنده و تحلیلگر لبنانی، بلال اللقیس، در گفتوگویی اختصاصی با شبکه الکوثر، مسیر انقلاب اسلامی ایران را پس از ۴۷ سال از پیروزی آن بازخوانی کرد و بر تأثیر عمیق آن بر جهان اسلام، بهویژه بر وجدان ملتهایی که در جستجوی عزت، کرامت و نفی استکبار هستند، تأکید نمود.
اللقیس معتقد است که انقلاب از همان روزهای نخست، بر اساس منطق خصومت سیاسی سنتی شکل نگرفت، بلکه از یک پروژه روحی و اخلاقی آغاز شد که هدف آن بازتعریف جایگاه انسان مؤمن در جهان بود. شعار «نه شرقی، نه غربی» صرفاً بیطرفی میان دو قطب نبود، بلکه اعلام تولد یک مدل سوم بود که سلطه از هر سمتی را رد میکند و چشماندازی ارائه میدهد که قادر است با نیازهای اصیل انسان سخن بگوید، نه با نیازهای ساختگی که توسط ابزارهای تبلیغاتی غرب خلق شدهاند.
وی اشاره میکند که امام خمینی از همان ابتدا حقیقت نقش آمریکا در منطقه را درک کرد و پرده از چهرهای برداشت که سالها به عنوان مدافع آزادی در برابر الحاد شوروی معرفی میشد. به گفته اللقیس، این افشاگری مانند تشخیص زودهنگام یک بیماری خطرناک قبل از ریشه دواندن آن بود و این امر به ملتها توانایی داد تا خود و حق خود در مقاومت و عدم سازش با ستمگر را دوباره کشف کنند.
بیشتر بدانید
رضا سعد: واشنگتن با سیاست «چماق و هویج» در پی تحمیل صلح بر ونزوئلا است| قضیة ساخنة
مخالفت قاطع صنعاء با تمدید تحریمهای شورای امنیت؛ تأکید بر استقلال اراده ملت یمن| مع المراسلین
اللقیس خاطرنشان میسازد که انقلاب اسلامی، ارزش دین را به عنوان یک نیروی محرکه در زندگی امتها احیا کرد، نه صرفاً مجموعهای از مناسک که از واقعیت زندگی انسان جدا شده باشند. او میگوید ایمان، درجاتی صفر و یکی بین تدین کامل یا قطع ارتباط کامل نیست؛ بلکه طیف وسیعی است که میتواند با ارزش مقاومت و نفی ظلم در رأس آن قرار گیرد؛ ارزشی که به هر ملتی – چه مسلمان و چه غیرمسلمان – اجازه میدهد تا وارد مسیر کرامت انسانی شود.
اللقیس تأکید میکند که یکی از مهمترین عناصر اصالت انقلاب، شیوه تعامل آن با ملتها بود؛ به این صورت که دیدگاه خود را بر کسی تحمیل نکرد، بلکه آن را به معرض انتخاب کسانی که خواهان بودند قرار داد و روابط خود را بر پایه مشارکت بنا نهاد، نه قیمومت؛ برخلاف مدلهای غربی که مبتنی بر وابستگی امنیتی یا سیاسی هستند.
با گذار به تحولات دو سال اخیر، اللقیس توضیح میدهد که جبهه مقاومت از طریق تمایز اخلاقی و انسانی خود از دشمنان، مشروعیت فزایندهای کسب کرده است و این بُعد، «قویترین عنصر قدرت آن» است، زیرا جغرافیای جدیدی برای آگاهی اسلامی ایجاد میکند و ملتها را به پیوستگی بیشتر با ارزشهای عدالت و آزادی سوق میدهد. این امر همچنین منجر به گسترش موج همبستگی با فلسطین و غزه و احیای مجدد ایده وحدت اسلامی، دور از تلاشهای فتنهانگیزانهای که دههها تبلیغ میشد، گردید.
از نظر او، مقاومت در این مرحله نه تنها به اثبات توانایی خود اکتفا نکرده، بلکه نسبت به خود و ثبات جوامعش شناخت بیشتری پیدا کرده است؛ چرا که میدانهای مختلف ثابت کردند که با وجود خسارات و فشارها، قادر به برخاستن سریع و ابتکار عمل است. او این را الگویی الهامبخش برای همه ملتهایی میداند که از نظر نظامی محاصره شدهاند اما اراده بقا و پایداری را در اختیار دارند.
اللقیس در پایان تأکید میکند که مسئولیت آینده سنگین است و نبرد هنوز در اوج خود قرار دارد؛ این امر مستلزم پر کردن شکاف در حوزه فناوری و تقویت گفتمان جهانی است که بتواند همدلی مردمی را به موضعگیری سیاسی عملی تبدیل کند تا در انزوای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا سهیم باشد. او با صراحت اعتراف میکند: «همچنان بیم آن دارم که ما در حد این چالش نباشیم، خصوصاً در نبرد رسانهای و در ساخت نخبگان با اعتماد به نفس.»
گفتوگو کننده: دکتر معصومه فروزان