آسیای مرکزی؛ گستره رقابت قدرتها پس از فروپاشی شوروی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوریهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک و منابع عظیم انرژی و ترانزیتی، به سرعت تبدیل به کانون رقابت میان بازیگران منطقهای و بینالمللی (شامل چین، روسیه و غرب) شدند. در این میان، رژیم صهیونیستی نیز با هدف شکستن انزوای دیپلماتیک خود در جهان اسلام و برقراری کانال ارتباطی با ایالات متحده، به طور فزایندهای به دنبال گسترش حضور و نفوذ در این منطقه بوده است. اگرچه در ابتدا به دلیل ذهنیتهای تاریخی (مانند حمایت شوروی از اعراب)، این روند کند بود، اما تغییر اولویتها، بهویژه نگرانی از نفوذ فزاینده ایران، رژیم صهیونی را وادار به تجدیدنظر اساسی در رویکرد خود نمود.
بازتعریف استراتژی رژیم صهیونی: تغییر تمرکز از دیپلماسی به امنیت
مهمترین محرک برای رژیم صهیونی در تمرکز بر آسیای مرکزی، تقابل با «محور مقاومت» به رهبری جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است. نگرانی تلآویو از گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی و نفوذ فرهنگی و تجاری ایران در کشورهایی چون تاجیکستان و ترکمنستان، این رژیم را به سمت یک تغییر بنیادین سوق داد. این تغییر با افتتاح سفارت در عشقآباد پایتخت ترکمنستان به اوج رسید و نشان داد که بازی رژیم صهیونی از حوزههای صرفاً دیپلماتیک و اقتصادی به قلمروهای ژئوپلیتیک و امنیتی گسترش یافته است. این اقدام، تلویحاً به معنای تلاش برای ایجاد پایگاههایی در نزدیکی مرزهای شرقی ایران برای رصد و عملیات اطلاعاتی علیه منافع جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود.
بیشتر بدانید
خط قرمز ایران در مذاکرات هستهای: مذاکره بر سر استقلال! زیر بار نمیرویم| قضیة ساخنة
تأکید دبیر کل حزب الله: پروژه آمریکا اشغالگری است و ما تسلیم نخواهیم شد| مع المراسلین
پیامدهای جنگ غزه و واکنشهای مردمی در برابر منافع اسرائیل
جنگ غزه اهمیت استراتژیک اقدامات رژیم صهیونی در آسیای مرکزی را دوچندان کرده است. این رژیم با وجود تلاش دولتها برای سرکوب هرگونه فعالیت خشونتآمیز یا غیررسمی، با شکوفایی روحیه مقاومت مردمی مواجه شده است. در قزاقستان، شاهد تلاش برای تحریم برندهای حامی رژیم صهیونی و کمپین توقف صادرات نفت به سرزمینهای اشغالی بودیم؛ کشوری که یکی از تأمینکنندگان مهم انرژی رژیم صهیونی است. این واکنشهای مردمی در قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان، در تضاد آشکار با سیاستهای دولتهای منطقه مبنی بر حفظ توازن با قدرتهای بزرگ (روسیه و چین) و نزدیکی به غرب قرار میگیرد و یک چالش داخلی برای حفظ روابط با تلآویو ایجاد میکند.
نگرانی از تبدیل آسیای مرکزی به کانون تهدیدهای ضدصهیونیستی
یکی از جدیترین نگرانیهای امنیتی رژیم صهیونی در آسیای مرکزی، پتانسیل جذب جنگجویان از تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان به ایدئولوژیهای ضدصهیونیستی و تکفیری و احتمال گسیل آنها به مرزهای اراضی اشغالی است. افزایش نفوذ ایران در میان تاجیکها به دلیل ضعف اقتصادی افغانستان و تاجیکستان، این رژیم را به شدت نگران کرده و آن را کانون بالقوه برای شکلگیری جریانهای تند ضدصهیونیستی میداند. در کنار این محور امنیتی، همکاریهای اقتصادی رژیم صهیونی با قزاقستان (تبادل نفت در برابر فناوری نظامی) و ازبکستان (در زمینه تجارت و فناوری پزشکی) نشاندهنده تلاشی همهجانبه برای تثبیت حضور خود در منطقه است.
شباهت به سیاست پیرامونی و تشدید محاصره امنیتی ایران
تحرکات اخیر رژیم صهیونی در آسیای مرکزی یادآور سیاست پیرامونی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی است که هدف آن ایجاد کمربند فشار استراتژیک در محیط امنیتی ایران بود. با توجه به گزارشهای تأییدنشده از فعالیتهای موساد در آذربایجان و کردستان عراق، تصمیم کنونی برای تشدید فعالیتهای نظامی و امنیتی در شرق ایران، نشان از تلاش رژیم برای تنگتر کردن حلقه محاصره امنیتی دارد. در نهایت، آسیای مرکزی به میدان جدیدی برای تقابل استراتژیک میان ایران و رژیم صهیونی تبدیل شده است و توازن قوا در این منطقه به طور مستقیم بر آینده سیاستهای منطقهای هر دو بازیگر تأثیر خواهد گذاشت.