به اشتراک بگذارید

نگرانی امنیتی رژیم صهیونی؛ ناتوانی در شناسایی زنجیره فرماندهی جایگزین حزب‌الله

تشدید حملات اسرائیل علیه لبنان، ناشی از نگرانی عمیق تل‌آویو از «ابهام راهبردی» ایجاد شده پس از ترمیم موفقیت‌آمیز ظرفیت‌های عملیاتی و معرفی فرماندهان جدید حزب‌الله است؛ عاملی که توانایی اسرائیل برای پیش‌بینی و مدیریت تهدید را به شدت کاهش داده و تل‌آویو را وادار به اقدامات تهاجمی‌تر برای توقف این روند ترمیم قدرت نموده است.

نگرانی امنیتی رژیم صهیونی؛ ناتوانی در شناسایی زنجیره فرماندهی جایگزین حزب‌الله

تحولات اخیر در مرز لبنان و فلسطین اشغالی، با افزایش چشمگیر ترور فرماندهان و حملات هوایی سنگین اسرائیل به جنوب لبنان، تحلیلگران را به این نتیجه رسانده است که احتمال وقوع یک جنگ تمام‌عیار جدید بسیار بالاست؛ تا حدی که برخی منابع دیپلماتیک اسرائیلی وقوع جنگ را «قطعی» و تنها مسئله زمان می‌دانند. این اوج‌گیری تنش‌ها به سادگی یک اقدام واکنشی نیست، بلکه محصول یک استراتژی چندلایه است که اسرائیل برای مقابله با تحولات میدانی و سیاسی به کار می‌گیرد. برای درک چرایی این روند تهاجمی، باید به سه مؤلفه کلیدی که اسرائیل را به سمت این اقدامات «جنون‌آمیز» سوق می‌دهد، عمیقاً توجه کرد. این مؤلفه‌ها نه تنها بر حوزه نظامی، بلکه بر حوزه‌های اطلاعاتی، دیپلماتیک و اجتماعی داخلی لبنان نیز متمرکز هستند تا از هر جهت، حزب‌الله را تحت فشار قرار دهند.

ابهام راهبردی ناشی از ترمیم ساختاری حزب‌الله

نخستین و مهم‌ترین محرک، موفقیت استراتژیک حزب‌الله در بازیابی ظرفیت‌های عملیاتی و ساماندهی کادرهای جدید پس از ترور فرماندهان ارشد است؛ مسئله‌ای که حتی توسط محافل نظامی و اطلاعاتی اسرائیل نیز اذعان شده است. نگرانی اصلی تل‌آویو در این است که هویت و ساختار رهبران جدید حزب‌الله برای دستگاه‌های اطلاعاتی آن‌ها کاملاً ناشناخته باقی مانده است، که این امر آن‌ها را در «نوعی ابهام راهبردی» قرار می‌دهد. این ناشناختگی، قابلیت‌های پیش‌بینی اقدامات مقاومت را به شدت کاهش داده و اعتماد به نفس اسرائیل را مخدوش کرده است. در نتیجه، اسرائیل با افزایش حملات تروریستی و هوایی، در تلاش است تا این روند سریع و موفقیت‌آمیز جایگزینی فرماندهان را متوقف سازد و از تثبیت کامل ساختار جدید مقاومت پیش از آغاز یک درگیری بزرگ جلوگیری کند.

شکست استراتژی خلع سلاح از طریق اهرم‌های دیپلماتیک و جنگ ترکیبی

دومین عامل محرک، شکست فاحش اسرائیل در تحقق هدف اصلی خود طی ماه‌های گذشته یعنی «خلع سلاح حزب‌الله» است. این رژیم تلاش کرد تا با استفاده از تمام اهرم‌های در دسترس، از جمله اعمال فشار شدید از طریق دولت لبنان و تحریک گروه‌های سیاسی مخالف حزب‌الله، به این هدف دست یابد. همچنین، استفاده از نفوذ دولت ایالات متحده به عنوان یک فشار دیپلماتیک و اقتصادی بر دولت بیروت در دستور کار بود. با این وجود، نه تنها این اقدامات به خلع سلاح منجر نشد، بلکه به شکلی معکوس، حمایت مردمی از «سلاح مقاومت» در لبنان بیش از هر زمان دیگری آشکار شد. این ناکامی، اسرائیل را به این نتیجه رسانده که تنها راه برای پیشبرد دستور کار خلع سلاح، توسل به زور نظامی و «تحمیل جنگ» است، هرچند تاریخ نشان داده که این روش در برابر مقاومت لبنان کارایی ندارد.

بیشتر بدانید

حملات مداوم رژیم صهیونیستی و افزایش تلفات غیرنظامیان در لبنان| مع المراسلین

خشم سازمان ملل از تصمیم ترامپ برای ازسرگیری آزمایش‌های هسته‌ای| قضیة ساخنة

باور نداشتن به پیروزی قاطع و استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن»

مؤلفه سوم، که به نوعی ریشه در دو عامل قبلی دارد، آگاهی نسبی اسرائیل از ناتوانی خود در کسب پیروزی قاطع در یک جنگ مستقیم و تمام‌عیار با حزب‌الله است. اگر اسرائیل اطمینان کامل به موفقیت حملات خود و توانایی ضربه زدن نهایی به حزب‌الله داشت، در توسل به تجاوز تردید نمی‌کرد. این عدم اطمینان، آن‌ها را به سمت یک «جنگ ترکیبی پیچیده» سوق داده است که هدف اصلی آن، ایجاد شکاف در جامعه داخلی لبنان است. این تاکتیک بر پایه سیاست قدیمی «تفرقه بینداز و حکومت کن» بنا شده است؛ اسرائیل می‌خواهد به مردم لبنان این پیام را القا کند که حزب‌الله عامل اصلی قرار گرفتن کشور در آستانه یک جنگ ویرانگر و جدید است.

بسیج جامعه داخلی لبنان علیه حزب‌الله به مثابه هدف اصلی

تلاش برای ایجاد شکاف‌های داخلی در لبنان، هسته اصلی استراتژی جنگ ترکیبی اسرائیل در جبهه داخلی است. با القای این روایت که حزب‌الله مسئول اصلی تهدید و ویرانی مجدد کشور است، اسرائیل به دنبال بسیج کردن بخش‌های بزرگی از جامعه لبنان علیه مقاومت است. هدف نهایی این القائات، تضعیف پایه حمایتی حزب‌الله و از بین بردن انسجام ملی است که لازمه یک دفاع قدرتمند در برابر تجاوزات خارجی است. این اقدامات تلاشی است برای فلج کردن توان مقاومت از درون، به جای شکست دادن آن در میدان نبرد مستقیم.

هشدار مقاومت و آگاهی از دام‌های اطلاعاتی اسرائیل

نکته قابل توجه این است که جریان مقاومت و مقامات ارشد حزب‌الله نسبت به این تله‌های فریب اسرائیل کاملاً آگاه هستند و بارها به مردم لبنان در خصوص این پروژه‌های اطلاعاتی و سیاسی هشدار داده‌اند. آن‌ها به خوبی درک کرده‌اند که هدف اسرائیل فقط از بین بردن تأسیسات یا افراد نیست، بلکه تضعیف پیوند میان حزب‌الله و شهروندان لبنانی است تا در صورت وقوع جنگ، دولت مرکزی لبنان یا مردم، از پشتیبانی کامل از مقاومت سرباز زنند. این آگاهی متقابل، نشان می‌دهد که بازی اسرائیل در حوزه جنگ روانی و اجتماعی تا چه حد پیچیده و حیاتی برای هر دو طرف در نظر گرفته شده است.

نقش عملیات‌های ترور در مقابله با جایگزینی فرماندهی

حملات اخیر رژیم صهیونیستی به طور خاص بر روی ترور هدفمند فرماندهان تمرکز دارد، که این نشان‌دهنده تلاش برای اختلال فوری در زنجیره فرماندهی و کنترل است، نه صرفاً تخریب زیرساخت‌ها. این تاکتیک، تلاش مستقیم برای جلوگیری از تثبیت هرگونه ساختار فرماندهی جدیدی است که حزب‌الله پس از ضربات پیشین ایجاد کرده است. اسرائیل امیدوار است با حذف پیوسته سلسله مراتب جدید، حزب‌الله را وادار به اتخاذ ساختارهای کندتر و سنتی‌تر کند و از بهره‌وری عملیاتی‌ای که در نتیجه جایگزینی سریع فرماندهان به دست آمده است، جلوگیری نماید.

ابعاد گسترده‌تر حملات به دره بقاع و فراتر از مرزهای عملیاتی

گسترش حملات هوایی اسرائیل به مناطقی مانند دره بقاع، فراتر از عملیات‌های معمول در جنوب لبنان تلقی می‌شود و حامل پیامی روشن است: هیچ منطقه امنی برای حزب‌الله وجود ندارد. این گسترش جغرافیایی، تلاشی است برای پراکنده ساختن منابع دفاعی و تدارکاتی حزب‌الله و افزایش هزینه‌های لجستیکی برای مقاومت. این اقدام همچنین می‌تواند تلاشی برای برهم زدن موازنه قدرت با سایر بازیگران منطقه‌ای باشد و به شرکای حزب‌الله در داخل لبنان پیام دهد که دامنه عملیات اسرائیل می‌تواند به آسانی کل کشور را درگیر کند.

بهره سخن: تقاطع سه‌گانه اهداف نظامی، اطلاعاتی و اجتماعی

در نهایت، افزایش تحریکات اسرائیل علیه لبنان و حزب‌الله یک تصمیم یک‌بعدی نظامی نیست، بلکه تقاطع سه‌گانه اهداف استراتژیک است: خنثی‌سازی تهدید اطلاعاتی ناشی از ترمیم ساختاری (بازسازی فرماندهی)، اجبار به پذیرش خلع سلاح از طریق فشار مستقیم، و ایجاد شکاف اجتماعی داخلی برای تضعیف انسجام ملی. اسرائیل به خوبی می‌داند که شکست در اهداف اول و دوم، راهی جز توسل به گزینه سوم (فشار داخلی) باقی نمی‌گذارد، و این چرخه تشدید تنش، لبنان را بیش از هر زمان دیگری به لبه پرتگاه یک جنگ ویرانگر جدید نزدیک کرده است.

پربازدیدترین