شب از نیمه گذشته و چراغهای خانه یکییکی خاموش شدهاند؛ جز نوری لرزان که از زیر در اتاق به بیرون میتابد. مادر از پشت در صدایش میزند: «دیگه بسه پسرم، فردا باید بری مدرسه!» اما صدای تایپ و کلیک همچنان ادامه دارد. چند دقیقه بعد، همان صدا در اتاق کناری تکرار میشود؛ این بار پدر است که تا نیمهشب غرق در صفحه گوشیاش، کانالها را دنبال میکند. در گوشهی دیگر خانه، دخترک کوچک با تبلت روی تخت خوابیده، صفحه هنوز روشن است.
خانه آرام است، اما نه از آن نوع آرامشی که از رضایت میآید؛ سکوتی است پر از اتصالهای بیوقفه، سکوتی که جای گفتوگو را گرفته و رابطهها را در پس صفحههای نورانی پنهان کرده است. انگار خانوادهها دیگر زیر یک سقف زندگی نمیکنند، هرکدام در جهان کوچک دیجیتال خود ساکناند.
بیشتر بدانید
حزبالله قاطعانه هرگونه مذاکره صلح با دشمن صهیونیستی را رد کرد| مع المراسلین
دکتر مهدی عزیزی: سخنان رهبر انقلاب بازتاب ثبات ایران در حمایت از مقاومت| قضیة ساخنة
در این میان، زمان دیگر معنا ندارد. ساعتها در چرخزدنهای بیپایان در شبکهها میگذرد؛ از ویدیو به پست، از پیام به بازی. جهان واقعی آرامآرام کمرنگ میشود و ذهن، در دنیایی از تصاویر، مقایسهها و اضطرابها غرق میگردد. همینجاست که «وابستگی» متولد میشود — وابستگی به صفحهای که نه بوی خاک دارد و نه صدای انسان، اما بیرحمانه زمان، تمرکز و حتی احساسات را میبلعد.
«اعتیاد به اینترنت» زنگ خطری است که حالا امروز در درون خانهها به صدا در آمده است. در چشمان خسته نوجوانان، در مکالمههای ناتمام خانوادهها و در اتاقهایی که سکوتشان بوی اتصال میدهد.

مرز باریک بین استفاده و وابستگی
مهدی نعمایی، مشاور و کارشناس اجتماعی، از همین واقعیت سخن میگوید و هشدار میدهد: «اعتیاد به اینترنت یعنی گذراندن زمان زیاد در فضای آنلاین، غفلت از مسئولیتهای روزمره و بروز اختلال در روابط اجتماعی. این نوع وابستگی معمولاً پنهان آغاز میشود و وقتی خانواده متوجه آن میشود که دیگر گفتوگوها کمرمق شدهاند و نوجوان ترجیح میدهد با گوشی حرف بزند تا با انسان.»
به گفتهی او، این وضعیت اگر ادامه یابد، علاوه بر تهدید سلامت روان افراد، بنیان روابط خانوادگی را نیز تحتتأثیر قرار میدهد.
نعمایی، در گفتوگو با ما میگوید: «وقتی زمان استفاده از فضای مجازی از حد معمول میگذرد و جایگزین کار، تحصیل، تفریح و ارتباط واقعی میشود، در واقع با نوعی وابستگی رفتاری مواجهیم که همان اعتیاد به اینترنت است. این پدیده آرام و بیصدا وارد زندگی افراد میشود، اما تبعات اجتماعی و روانی گستردهای دارد.»
به گفتهی او، نخستین نشانهها معمولاً در تحصیل نوجوانان دیده میشود: افت نمرات، بیحوصلگی در کلاس، و ترجیح ارتباط مجازی بر حضور در جمعهای واقعی. اما آسیب به همینجا ختم نمیشود. «وقتی استفاده بیرویه از اینترنت ادامه پیدا کند، شخص کمکم از خانواده فاصله میگیرد، احساس تنهایی بیشتر میشود و مهارتهای اجتماعیاش تضعیف میشود. این همان حلقهای است که باعث انزوا و اضطراب میگردد.»
وقتی واقعیت به حاشیه میرود
پژوهشها نشان میدهد نوجوانان ایرانی بهطور میانگین روزانه بیش از ۵ ساعت در فضای مجازی سپری میکنند. این رقم در روزهای تعطیل یا تابستان، به دو برابر میرسد. نعمایی میگوید: «این حجم از حضور آنلاین، اگر بدون هدف باشد، نهتنها زمان فرد را میبلعد بلکه ذهن او را درگیر مقایسههای بیپایه و اضطرابهای اجتماعی میکند. افسردگی، اختلال خواب و کاهش تمرکز از پیامدهای شایع آن است.»

اما آیا راه رهایی وجود دارد؟ پاسخ این کارشناس، مثبت است. او معتقد است: «قدم اول، آگاهی و پذیرش مشکل است. بسیاری از خانوادهها هنوز باور ندارند که استفاده افراطی از اینترنت، همانند دیگر انواع اعتیاد، نیاز به اصلاح رفتاری دارد.»
او ادامه میدهد: «باید برنامه مشخصی برای استفاده از فضای مجازی تعیین شود. مثلا ساعت خاصی برای کار یا مطالعه آنلاین، و زمانهایی بدون موبایل برای گفتوگو و تعامل خانوادگی. تجربه نشان داده همین تغییرات کوچک میتواند تأثیر بزرگی در سلامت روان و روابط خانوادگی داشته باشد.»
از محدودیت تا بازسازی رابطه
از نگاه این کارشناس اجتماعی، نقش والدین در این میان تعیینکننده است. نعمایی تأکید میکند: «والدین، خط مقدم دفاع از امنیت دیجیتال فرزندان هستند. باید یاد بگیرند چگونه بر استفاده فرزندان نظارت کنند، بدون آنکه حس کنترلگری یا بیاعتمادی ایجاد شود. آشنایی با مفاهیم سواد رسانهای، گفتوگو درباره خطرات فضای مجازی و همراهی در انتخاب محتوا، سه اصل کلیدی برای پیشگیری است.»
او از آسیبهای پنهان نیز میگوید: «آزار و سوءاستفاده آنلاین، مواجهه با محتوای نامناسب، افت تحصیلی، وابستگی رفتاری و حتی فریبهای مالی در کمین کاربران کمتجربه است. بسیاری از این موارد قابل پیشگیری است اگر والدین حضور فعال و آگاهانه در کنار فرزندان داشته باشند.»

در پایان گفتوگو، نعمایی یادآور میشود که «فضای مجازی دشمن نیست، اما باید ابزار بماند، نه مقصد». او میافزاید: «اگر اینترنت بهجای وسیلهای برای رشد و آموزش، تبدیل به پناهگاهی برای فرار از واقعیت شود، همانجا نقطه آغاز بحران است.»
خانهای که از آن آغاز کردیم، شاید با یک گفتوگوی ساده دوباره گرم شود. مادری که گوشی را کنار میگذارد تا با فرزندش شام بخورد، پدری که آخر هفته را بدون اینترنت سپری میکند، یا نوجوانی که یاد میگیرد گوشی را زمین بگذارد و قدمی بیرون بزند. در نهایت، نجات از اعتیاد دیجیتال نه در خاموشی اینترنت، که در روشن شدن رابطههاست.