به اشتراک بگذارید

تنش‌هاي فزاينده تهران و تل‌آويو؛ چشم‌انداز جنگ يا صلح؟

تحلیلگران معتقدند که شروع جنگ جدید میان ایران و اسرائیل قطعی نیست، اما در صورت درک تهران از تحرکات تل‌آویو به عنوان مقدمه‌ای برای حمله، ممکن است ایران به شکل پیش‌دستانه اقدام کند تا از تجربه غافلگیری در گذشته جلوگیری کند. تنش‌ها بین این دو کشور در سال‌های اخیر شدت یافته و سناریوهای مختلفی برای آینده روابط آن‌ها مطرح است، از تشدید درگیری گرفته تا آتش‌بس یا مذاکره.

تنش‌هاي فزاينده تهران و تل‌آويو؛ چشم‌انداز جنگ يا صلح؟

روزنامه اینترنتی الاخبار چاپ بیروت با انتشار مقاله ای به قلم یحیی دبوق با اشاره به میزان احتمال وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل نوشت: "دیگر پرسش این نیست که آیا اسرائیل یا ایران انتظار جنگ دارند، بلکه میزان نگرانی هر یک از ابتکار عمل طرف مقابل برای حمله نخست است. به همین دلیل، هر دو طرف خود را برای واکنش، و حتی حمله پیش‌دستانه آماده می‌کنند.

اگرچه هیچ‌کس در تهران یا تل‌آویو قصد جدی برای آغاز جنگ تمام‌عیار را اعلام نمی‌کند، اما در شرایط فقدان اعتماد، سوءتفاهم، نبود کانال‌های مذاکره و افزایش توان نظامی و آمادگی‌ها، احتمال دارد هر حرکت دفاعی از سوی یکی به عنوان مقدمه حمله از سوی دیگری تفسیر شود و بدین ترتیب رقابت برای رویارویی آغاز گردد؛ رویارویی‌ای که نه به دلیل تمایل، بلکه برای جلوگیری از غافلگیر شدن شکل می‌گیرد.

پس از پایان آخرین مرحله تشدید تنش، ایران نه تنها به بازسازی خسارات بسنده نکرده بلکه توانمندی‌های موشکی خود را در کیفیت، کمیت و برد موشکی ارتقا داده و همچنین فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را از سر گرفته و ساخت تأسیسات جدید را اعلام کرده است. مهم‌تر اینکه ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران تقریبا دست‌نخورده باقی مانده در حدی که حتی دشمنان ایران نیز به آن اذعان دارند.

بیشتر بدانید

مخالفت قاطع فلسطينيان با اداره نوار غزه توسط افراد غير فلسطيني| فلسطين الصمود

پيوندي ناگسستني ميان مردم مقاومت و ميراث جاودان شهداي مقاومت لبنان| مع المراسلين

در همین حال، ایران از روسیه و چین خواستار دریافت سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته و جنگنده‌های جدید برای بازسازی توان هوایی خود شده است تا درس‌های دور قبلی مانند پراکندگی مراکز قدرت و پنهان‌کاری را اجرا و از غافلگیری مجدد خود جلوگیری کند.

از نگاه اسرائیل، اقدامات ایران تلاشی برای بازگشت به وضعیت عادی نیست بلکه ادامه روند تسلیحاتی است که هدفش ساخت زیرساخت‌هایی برای امکان دستیابی به سلاح هسته‌ای یا توان موشکی غیرقابل مقابله در آینده است. اسرائیل که به هیچ توافق بین‌المللی پایبند نیست، گزینه ترجیحی‌اش حمله پیشگیرانه قبل از نهایی شدن تهدید از سمت طرف مقابل است.

اما مشکل این است که حملات هوایی، هرچند دقیق، نمی‌توانند علم وفناوری را نابود کنند و کارخانه‌های ساخت موشکی را منهدم سازند؛ و هزاران دانشمند هسته ای و مهندسان آن را ترور کنند حال چه رسد به آنکه سخن از ایران در میان باشد؛ چرا که ایران کشوری بزرگ با عمق صنعتی و نیروی انسانی است و تجربه ثابت کرده است که هر ضربه‌ای که امروز بدان وارد شود را فردا با سرعت و عمق بیشتری پاسخ داده و مکان های حساس خود را در محل‌هایی امن‌تر و غیر قابل دسترسی تر بازسازی می‌کند.

"اگر تهران تحرکات تل‌آویو را به مثابه مقدمه حمله ببیند، ممکن است به صورت پیش‌دستانه وارد عمل شود تا غافلگیر نشود؛ همان‌طور که در گذشته نیز چنین بوده است".

"اسرائیل" در این شرایط،با سه گزینه روبروست که هر سه برایش مشکل‌زا هستند:

  • اولین آن حمله نظامی است که ثابت شده گزینه نظامی نه تنها توان از بین بردن تهدید را ندارد بلکه باعث سرعت بخشیدن به بازسازی و رشد تواناییهای ایران می‌شود و پوشش داخلی ملی برای ارتقای این توانمندی ها برای ایران فراهم می‌کند.
  • دومین گزینه سیاسی و دیپلماتیک است که شامل حمایت از توافق هسته‌ای جدید است، امری که اسرائیل آن را از همان ابتدا اگر مشروط به تسلیم کامل بی قید و شرط ایران نباشد؛ رد می‌کند.
  • و اما گزینه سوم؛ گزینه منفی، یعنی پذیرش خاموش تهدید فزاینده ایران است، چیزی که تل آویو نمی‌تواند با آن کنار بیاید.

از مطالب فوق، به نظر می‌رسد که هیچ «طرح خروج» روشنی از این رویارویی آشکار وجود ندارد... نه اسرائیل توان بازدارندگی نظامی دارد، و نه آمادگی حل دیپلماتیک را و نه تحمل تاوان نادیده گرفتن آن را.

تنها نتیجه‌ی موجود، گزینه‌های نظری در چرخه‌ی تکرار بی‌پایان "بزن و منتظر بمان" است، یعنی زمانی تهدید به آستانه ی خطر نزدیک می‌شود و سپس انتظار برای بازگشت دوباره تهدید به خطر!. اما این چرخه معیوب نمی‌تواند ادامه یابد زیرا در هر بار آن ، هزینه‌ها افزایش می‌یابد و فرصت‌ها محدودتر می‌شود و امکان دوری از یک درگیری گسترده‌تر کاهش می یابد.

آیا همه اینها به این معنی است که دور جدیدی از تشدید تنش دور از واقع است ، یا ما در آستانه آن هستیم؟ البته که پاسخ قطعی آره یا نه وجود ندارد. قصد اسرائیل برای انجام یک حمله جدید با توجه به عدم توانایی ایجاد یک تأثیر پایدار، که یکی از درس‌های رویارویی قبلی است، معنای چندانی ندارد؛ و چنانچه پاسخ ایران گسترده‌تر باشد، نتیجه مورد توجه قرار خواهد گرفت و ممکن است حتی به عقب‌نشینی طرف مقابل منجر شود.

از سوی دیگر، تمایل ایران به تقویت بازدارندگی برای جلوگیری از درگیری کافی نیست، اگر تهران تحرکات تل‌آویو را به‌عنوان مقدمه‌ای برای حمله ببیند، ممکن است به‌صورت پیش‌دستانه اقدام کند تا از غافلگیر شدن خود همان طور که در گذشته چنین شد، جلوگیری نماید.

با توجه به نقش تعیین‌کننده آمریکا در این زمینه، به ویژه در نقشه ها وتصمیمات اسرائیل، آیا می‌توان به مدیریت فعلی آمریکا به عنوان عاملی برای مهار تنش‌ها اعتماد کرد؟ با توجه به ویژگی‌های دولت دونالد ترامپ در آمریکا، احتمال مهار تنش‌ها و نیز تشدید آن تقریبا برابر است، اگر نگوییم که کفه‌ی تشدید درگیری‌ها سنگین‌تر است.

در چنین شرایطی، نقش ایالات متحده، وضعیت داخلی در تهران و تل‌آویو، محاسبه هزینه و فایده، و همچنین درس‌هایی که از درگیری قبلی آموخته شده، عواملی هستند که ممکن است در یک لحظه مانع از تشدید بحران شوند و در لحظه‌ای دیگر به تشدید آن دامن بزنند. این همان پارادوکس یا تناقض و پیچیدگی وضعیت کنونی میان ایران و اسرائیل است.

بنابراین، نمی‌توان گفت که ما در آستانه یک جنگ قریب‌الوقوع یا در مرحله غیرجنگی به سر می بریم بلکه ممکن است در یک منطقه خاکستری «نه جنگ نه صلح"باشیم، جایی که یک محاسبه اشتباه، یک تشدید نمادین که از کنترل خارج می‌شود، یا یک تغییر ناگهانی در موازنه قدرت می‌تواند برای سوق دادن یک یا هر دو طرف به سمت رویارویی که دائما برای آن آماده می‌شوند، کافی باشد.

پربازدیدترین