به اشتراک بگذارید

انواع شيعيان در لبنان: از شيعيان موتورسوار و پرچم‌دار خياباني تا نخبه‌ها و روحانيون انقلابي

شیعیان لبنان در طیف گسترده‌ای از طبقات و گروه‌ها حضور دارند که شامل شیعیان موتورسوار و پرچم‌دار خیابانی، بورژوازی قدیمی و جدید، گروه‌های وابسته به سفارت‌ها، شیعیان چپ قدیم، شبه‌نظامیان، روحانیون محافظه‌کار و انقلابی، و همچنین عموم مردم از روستاییان تا شهرنشینان می‌شود. این تنوع نشان‌دهنده پیچیدگی و گوناگونی هویت شیعی در لبنان است که از طیف‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مختلف تشکیل شده و هر گروه نسبت به مقاومت اسلامی و سیاست‌های منطقه‌ای واکنش‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی دارد.

انواع شيعيان در لبنان: از شيعيان موتورسوار و پرچم‌دار خياباني تا نخبه‌ها و روحانيون انقلابي

هشام صفی الدین؛ استاد دانشگاه الاخبار در گزارشی نوشت: برخی از شیعیانی که در خیابان‌ها پرچم‌های حزبی را بدون عضویت رسمی بالا می‌برند و با شعارهای تحریک‌آمیز «شیعه شیعه» فریاد می‌زنند، توسط رسانه‌هایی که با دشمن همدلی می‌کنند، به عنوان نمایندگان شیعه معرفی می‌شوند؛ در حالی که این گروه تنها بخشی از جامعه شیعی هستند و رسانه‌ها به دنبال کلیشه‌سازی و تحریک فتنه‌اند.

بیشتر بدانید:

پاسخ ایران به اقدام غیرقانونی اروپا در بازگشت تحریم‌ها| قضیة ساخنة

مقاومت لبنان، مانع اصلی تحقق طرح اسرائیل بزرگ در منطقه| مع المراسلین

اما شیعیان، مانند دیگر طوایف، تنوع زیادی دارند:

  • شیعیان شیک یا کلاسیک: بورژوازی قدیمی که کت و شلوارهای شیک می‌پوشند و به رستوران‌های لوکس می‌روند. آن‌ها فرانسوی صحبت می‌کنند و از مقاومت که تصویر اجتماعی‌شان را به عنوان طایفه‌ای مدرن و متمدن تحت تأثیر قرار داده، خجالت می‌کشند یا بی‌تابی می‌کنند. این افراد تلاش می‌کنند لبنانی بودن متمدن خود را نشان دهند، هویتی که از دوران مارونیسم سیاسی پیش از جنگ داخلی باقی مانده بود.
  • شیعیان بورژوازی جدید: ثروتمندان تازه‌ای که دارایی‌های عظیمی را در خارج جمع کرده‌اند. بعضی از آن‌ها بازگشته‌اند تا از مقاومت حمایت کنند یا به بهبود وضعیت شهر و خانواده‌شان کمک کنند، و برخی دیگر با نمایشی از عشق به مقاومت، قصرهای مجلل می‌سازند که محیط اطراف را تخریب می‌کند، و زمین‌ها و مراتع را برای فروش رها می‌کنند و باعث فساد شهری و آسیب‌های محیطی می‌شوند.
  • شیعیان سفارت: پس از جنگ اسناد غزه، این گروه تبدیل به «شیعیان چند سفارت» شده‌اند، نه فقط یک سفارت. آن‌ها وارث خانواده‌های فئودال شیعه‌ای هستند که در گذشته با راست لبنانی فاشیست و حامی صهیونی-آمریکایی آن‌ها متحد شده بودند، هرچند اجدادشان بیشتر با منافع طبقه خود همسو بودند.
  • شیعیان سفارت: امروز عمدتاً از طبقه متوسط هستند و خود را لیبرال می‌دانند. روزنامه‌نگاران، نویسندگان و فعالانی که قلم و اندیشه‌شان را پس از معامله با وجدان، علیه هم‌وطنانشان به کار می‌گیرند و پشت شعارهایی مانند آزادی بیان، حقوق بشر، سکولاریسم و مبارزه با فساد پنهان می‌شوند، در خدمت رسانه‌ها و مؤسسات خلیج[فارس] و غرب هستند. آن‌ها بودجه دریافت می‌کنند و خود را با فرهنگ غربی «انسان‌گرایانه» هماهنگ می‌کنند، افکار داعش و مداخلات غرب را با توجیه روندهای «انقلابی» توجیه می‌کنند، و تأسف می‌خورند از تخریب شهری ضاحیه و پسرفت فکری و تعصب دینی جبل عامل. بخشی از گفته‌هایشان درست است، اما مقصود اصلی‌شان نادرست است.
  • شیعیان چپ قدیم: کسانی هستند که در کودکی هویت شیعی خود را کنار گذاشتند و به احزاب پیشرو و سکولار در زمان جنگ داخلی پیوستند، اما پس از فروکش کردن موج کمونیستی، دوباره این هویت شیعی را کشف کردند. با این حال، به طرز شگفت‌آوری در مخالفت با مقاومت اسلامی و حسادت به موفقیت‌هایش عمل می‌کنند، گویی موفقیت‌های مقاومت رقیب دستاوردهای احزابشان در میدان است. این افراد تنها از مارکس جمله معروف «دین افیون مردم است» را می‌فهمند.

آن‌ها از میراث عربی و اسلامی خود جدا شده‌اند و با تحولات فکری مارکسیسم که همگام با مطالعات استشراق و ضداستعمار پیش رفته، آشنایی ندارند.

  • شیعیان چماقدار یا شبه‌نظامی (شبّیحه): کسانی هستند که با هرگونه اصلاح یا تغییر مخالفت می‌کنند و حتی به آن افتخار می‌کنند که از استبداد حمایت کنند، حتی اگر این حمایت به فروپاشی دولت‌ها و جوامع منجر شود. آن‌ها به نام رهبر خود شعار می‌دهند، حتی اگر کرامت مردم پایمال شود، و هر منتقدی را با خشونت و زور سرکوب می‌کنند. این افراد مزایا و امتیازات خود را دریافت می‌کنند و ثروت‌ها و منابعی را که رهبر و نزدیکانش انباشته‌اند، محافظت می‌کنند و آن‌ها را از چشم مردم پنهان نگه می‌دارند.

در میان این گروه، شیعیان قدرتمندی نیز هستند که به دلایل طایفه‌ای با مقاومت همراهی می‌کنند، اما با اکراه، و در دل آرزو می‌کنند که مقاومت هرچه زودتر از بین برود.

  • و همچنین شیعیان روحانی (معمّم)، چه سفید و چه سیاه، کسانی هستند که در زمینه عفت، ساده‌زیستی، جهاد در راه حق و کمک به نیازمندان سخنرانی می‌کنند، اما در همان حال، مردم را بر سر منابر به اطاعت از حاکم در خوشی و ناخوشی وادار می‌کنند و در مسائل طلاق، حضانت و میراث قضاوت‌های ناعادلانه دارند. آن‌ها هیچ دعوتی به میز غذا را رد نمی‌کنند و هیچ هدیه‌ای از کسی که طلب شفاعت دنیوی دارد، رد نمی‌کنند و با سبک‌سری آن را می‌پذیرند.

شیعیان روحانی (معمّم)، چه سفید و چه سیاه، کسانی هستند که شیعیّت آن‌ها پایبندی واقعی به سنت علی و مسیر حسین است. آن‌ها ذاتاً انقلابی‌اند و همواره در کنار مردم خود هستند؛ همان می‌خورند و همان می‌نوشند که مردمشان. آن‌ها به خیر دعوت می‌کنند و خود اهل آن هستند، و از بدی بازمی‌دارند و خود دشمن آن بدی‌ها هستند. برخی جهاد در برابر اشغالگر را انتخاب کرده‌اند و دین را به پیامی جهانی تبدیل کرده‌اند، نه فقط شعائر آخرت. برخی دیگر رهبری کرده، پیروز شده، حمایت کرده و در راه هدف شهید شده‌اند، و محبوبیت و شکوه آن‌ها باعث افتخار جامعه شده است.

در میان عامه شیعیان، افرادی از روستاها، شهرها و محلات فقیر و متوسط هستند که با تلاش و پشتکار بر مشکلات غلبه کرده و در علم و کار خود موفق شده‌اند. برخی در وطن مانده‌اند، برخی مهاجرت کرده‌اند، برخی بازگشته‌اند و برخی هنوز در انتظار فرصت هستند. همچنین، شیعیان زحمتکش که شانس با آن‌ها یار نبوده یا حمایت کافی از خانواده و شبکه قبیله‌ای دریافت نکرده‌اند، در چرخه‌ای سخت و طاقت‌فرسا در بازار کار تلاش کرده‌اند. در میان همه این‌ها، اکثریت از مقاومت حمایت می‌کنند و اقلیت مخالف آن هستند، هر کس بسته به تربیت، تجربه و گرایش فکری و اعتقادی خود.

در میان نخبه‌های شیعه از طبقات مختلف، کسانی هستند که از زمان تجاوز صهیونیست‌ها به فلسطین و جبل عامل، داوطلبانه از زندگی مادی دست کشیده و جان، روح و جسم خود را برای آزادی سرزمین و حفاظت از مردم فدا کرده‌اند. این افراد، همان‌طور که شاعر گفته، مانند گل بلسان‌اند. در میان آن‌ها مؤمن، ملحد و حتی کسانی که شک دارند، وجود دارد، اما همه نسل‌ها را پشت مقاومت گرد هم آورده‌اند. با وجود اختلاف نظر طایفه‌گرایان، مغرضان و مکاران، در نهایت، تلاش آن‌ها باعث پیروزی حق شد… حتی اگر این پیروزی سال‌ها یا یک نسل طول کشیده باشد.

پربازدیدترین