پروژه اسرائیل بزرگ نمونهای از رهیافت دولتمحور است که ادعاهای منطقهای و تاریخی خود را با گفتمانهای دینی و امنیتی توجیه میکند. این پروژه با اتکا به مفهوم «فضای حیاتی» که یکی از سیاستمداران صهیونیستی، یوسی سارید، به آن اشاره کرده، شباهتهایی با رویکردهای توسعهطلبانه تاریخی همچون آلمان نازی دارد که با مقاومت جهانی روبرو شده است. این دیدگاه باعث شده تا پروژه اسرائیل بزرگ، بهعنوان طرحی جنجالی و بحثبرانگیز در عرصه جهانی شناخته شود.
بیشتر بدانید:
سرزمينهاي هدف صهيونيستها در نقش اسرائيل بزرگ كدامند؟
چرا تروئیکای اروپایی از منظر حقوق بین الملل نمیتواند اسنپ بک را فعال کند؟
ظهور نظام چندقطبی در جهان و قدرتهای جدید اقتصادی مانند چین و هند که مسیرهای تجاری مهمی مانند کانال سوئز را در اختیار دارند، توانایی اسرائیل را در تبدیل شدن به مرکز تجاری منطقه محدود کرده است. علاوه بر این، ترکیه با توسعه خطوط لوله گاز و نفت و پروژه کریدور میانی بهعنوان رقیبی قدرتمند در منطقه مطرح شده است که مانع از تحقق کامل اهداف توسعهطلبانه اسرائیل میشود.
مقاومت مردمی و تحولات سیاسی منطقه، از جمله جنبشهای مشابه بهار عربی، نشاندهنده بیداری ملتهای منطقه و مخالفت آنان با پروژههای توسعهطلبانه است. این مسئله به همراه هوشیاری و نقش فعال کشورهایی مانند ایران، ترکیه و مصر در منطقه، توانایی اسرائیل برای گسترش قلمرو خود را کاهش داده است و عرصه را برای سلطه یکجانبه سختتر کرده است.
یکی دیگر از عوامل مهم محدودکننده پروژه اسرائیل بزرگ، ظهور عراق بهعنوان قدرتی اقتصادی در منطقه است که توانسته با استفاده از منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی خود، نقش مؤثری در تحولات غرب آسیا ایفا کند. بنابراین، مجموعه این عوامل ژئوپلیتیکی و مردمی، چشمانداز تحقق کامل پروژه اسرائیل بزرگ را تیره و نامشخص کرده است و نشان میدهد که آینده منطقه در گرو تعاملات چندجانبه و مقاومت جمعی است.
#پژوهش_بینالملل
(منبع: خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران)