یکی از محورهای همیشگی حملات و تهدیدهای مقامات غربی، به ویژه رژیم صهیونیستی پس از جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران، تلاش برای نابودی توان هستهای و موشکی کشورمان است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به صراحت اعلام کرده ایران باید نه تنها توان هستهای خود را از دست بدهد بلکه قدرت موشکیاش نیز به شدت محدود گردد. اما مروری بر تحولات سالهای اخیر گواه آن است که چنین سناریویی تا چه حد از واقعیت فاصله دارد. حقیقت این است که توانمندیهای هستهای و موشکی ایران نه تنها نابودشدنی نیستند، بلکه روزبهروز توسعه یافتهاند و این روند قابل توقف نیست.
بیشتر بدانید:
بررسي راهكارهاي ايران در مواجهه با فعالسازي مكانيسم ماشه
طرح مرموز مثلث مرزي؛ نتانياهو اين بار چه توطئهاي را دنبال ميكند؟
- نخستین دلیل این ماندگاری و اقتدار، ماهیت کاملاً درونزای قدرت هستهای و موشکی ایران است. زیرساختها و فناوریهای این دو حوزه صرفاً مبتنی بر واردات یا اتکای خارجی نیست بلکه بر پایه دانش بومی، تخصص هزاران دانشمند و تکنسین ایرانی توسعه یافته است. حتی شهادت چند تن از دانشمندان و فرماندهان نخبه کشورمان در جریان اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی و متحدانش، نتوانسته روند پیشرفت در این عرصهها را متوقف کند. تجربه جنگ 12 روزه نیز نشان داد که ایران بخش عمده ظرفیتهای موشکی خود را همچنان محفوظ نگه داشته و بخش اعظم ضربات به دشمنان را با موشکهای تازه تولید وارد کرده است.
- نکته دوم که تضمینکننده پایداری این قدرت است، حمایت گسترده و مستمر مردمی از توسعه توان هستهای و موشکی است. برخلاف تصور دول غربی، این حوزهها نه پروژههایی صرفاً حکومتی بلکه مطالبهای ملی و مورد حمایت اکثریت مردم هستند. در جریان جنگ 12 روزه مشاهده شد که همبستگی و حمایت افکار عمومی داخلی از تواناییهای دفاعی کشور به اوج رسیده است. این پشتیبانی مردمی، بزرگترین ضامن استمرار، پیشرفت و مصونیت چنین ظرفیتهایی در برابر فشارها و تهدیدهای خارجی تلقی میشود.
- در سومین سطح تحلیل، باید به پشتوانه علمی و صنعتی ایران اشاره کرد. کشور ما با وجود سالها تحریم و فشار اقتصادی توانسته بر مبنای توان علمی و فنی جامعه خود، ظرفیتهای چشمگیری در حوزههای حساس راهبردی کسب کند. دانش و فناوری، دستاورد سالها تلاش و سرمایهگذاری نسلهایی از دانشمندان و مهندسان ایرانی است؛ به همین دلیل، هرگونه هدفگیری و تهدید نظامی علیه این زیرساختها، به معنای نابودسازی یک فرهنگ فناورانه و ریشهدار نخواهد بود. این بنیان علمی نهتنها در عرصههای موشکی و هستهای، بلکه در حوزههای دیگر هم به تقویت عمق و ثبات راهبردی ایران کمک کرده است.
در نهایت، آنچه از مجموع این سه مؤلفه برمیآید این است که استراتژیهای غرب و رژیم صهیونیستی برای تضعیف یا حذف قدرت هستهای و موشکی ایران، در سطح عملی بسیار شکستخورده است. این ظرفیتها به پژواکی از قدرت ملی و بازدارندگی راهبردی بدل شده که برگرفته از دانش بومی، حمایت اجتماعی و عمق علمی صنعتی است. تداوم فشارها و تهدیدات خارجی نهتنها این حوزهها را تضعیف نمیکند بلکه بر عزم ملی برای توسعه آنها میافزاید و مشروعیت بیشتری به آنها میبخشد.
در چنین شرایطی، تاکید بر مذاکره یا تهدید نظامی از سوی غرب تنها نشاندهنده ناتوانی آنها در مواجهه با واقعیات جدید ژئوپلیتیکی منطقه است. آنها به خوبی دریافتهاند که قدرت موشکی و هستهای ایران بر پایههایی بنا شده که با حمله و ترور از بین نخواهد رفت. این واقعیتها ایجاب میکند که تحلیلگران و تصمیمگیران غربی بازنگری جدی در انگارههای راهبردی خود درباره ایران داشته باشند و بیش از پیش به قدرت علمی، دانش بومی و اراده مردمی داخل ایران توجه کنند.