تهران- الکوثر: سید علی قاضی طباطبائی در ۱۳ ذیحجه ۱۲۸۲ یا در ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. خاندان وی از سادات طباطبائی و مشهور به فضل و تقوا و اغلب در کسوت روحانیت بودند و نسبشان به ابراهیم طباطبا، نواده امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، میرسید.
پدرش، سیدحسین قاضی (متوفی ۱۳۱۴)، از شاگردان میرزای شیرازی در سامرا بود که سپس به تبریز بازگشت و به تهذیب نفس پرداخت. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر قرآن، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود. پدر مادر سیدعلی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶)، نیز از عالمان و عابدان بود و با ملاهادی سبزواری مصاحبت داشت.
دوره علمی
قاضی طباطبائی مبادی علوم دینی و ادبی را در زادگاهش تبریز آموخت. نزد پدرش تفسیر کشاف را خواند. علاوه بر پدرش، استادان دیگر وی موسی تبریزی (مؤلف حاشیه رسائل شیخ انصاری) و محمدعلی قراچهداغی (مؤلف حاشیهای بر شرح لمعه) بودند. او ادبیات فارسی و عربی را نیز از شاعر نامی، محمدتقی نیر تبریزی، مشهور به حجت الاسلام، فرا گرفت و مدتی نیز، به توصیه پدرش، برای تهذیب نفس نزد امام قلی نخجوانی شاگردی کرد.
هجرت به نجف
سیدعلی در سال ۱۳۰۸، برای کسب علم به نجف هجرت نمود و در آنجا فقه و اصول و حدیث و تفسیر و دیگر علوم را فرا گرفت.
قبل از سفر به نجف اشرف؛ ابتدا پدر را از این تصمیم آگاه میسازد، پدر از احساس عطش و شوق نونهالش در راه تحصیل و تهذیب، شادمان گشته و وی را با گروهی از اهالی تبریز روانه نجف اشرف میسازد. زمانی که قاضی به شهر نجف میرسد، به حرم علوی مشرف شده و از آن حضرت برای رشد و شکوفایی کمک میخواهد و خود را به آن امام همام میسپارد تا راهی را که رضایت خداوند در آن است، به وی نشان دهد و همیشه در تمام مراحل زندگی همراهیاش نماید. این درخواست قاضی مورد قبول امیرالمومنین (علیهالسلام) واقع شده و آن حضرت، راه سعادت و خوشبختی را به وی نشان میدهد؛ بهگونهای که از اساتید بزرگواری استفاده نموده و صاحب کرامات و فضایل عرفانی میشود.
اساتید
قاضی در مورد استاد و تاثیر آن در تعالی و رشد شاگرد، میگوید:
اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جستوجو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است.
بر اساس این اعتقاد، وی در پی یافتن اساتید شایسته و استفاده کامل از آنان رفت تا اینکه به یاری حضرت امیر (علیهالسلام)، گمگشتههایش را یافت. در این مسیر (علاوه بر اساتیدی که در تبریز از محضرشان استفاده کرده بود) در نجف اشرف نیز از محضر اساتید مبارز و زبدهای بهرهمند شد؛ همانند آیات عظام:
۱. ملامحمدکاظم خراسانی (آخوند خراسانی)؛ نویسنده کفایة الاصول.
۲. میرزا فتحالله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه).
۳. میرزا حسین تهرانی، که استاد اخلاق وی نیز بود.
۴. شیخ محمدحسن مامقانی؛ ایشان از اساتید برجسته و متبحر علم رجال، درایه، تراجم و نسب بهشمار میآیند.
۵. سیدمحمدکاظم یزدی؛ نویسنده «عروة الوثقی».
۶. فاضل شربیانی؛ وی در مکارم اخلاق و صفات پسندیده و دلسوزی به بینوایان، زبانزد مردم کربلا و نجف بود.
۷. شیخ محمد بهاری؛ معظم له همان عارف، سالک و عالم فرزانهای است که در سن ۳۲ سالگی به اجتهاد رسید و از اوتاد شاگردان عارف نامدار، ملاحسینقلی همدانی محسوب میشود.
۸. سیداحمد کربلایی؛ وی نیز از شاگردان ممتاز ملاحسینقلی همدانی بهشمار میآید که در تهذیب نفس و عرفان، از کمالات والایی برخوردار بود.
جامعیت علمی و اجتهاد
کوششهای خستگی ناپذیر سیدعلی قاضی در راه کسب کمال و دانش، به ثمر نشست و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد گرچه افراد بسیاری از خانوادهها و علمای سرشناس در این راه قدم برداشتهاند ولی عده اندکی به درجه اجتهاد، آن هم در سنین جوانی، موفق شدهاند. ویژگیهایی که در قاضی (مثل پشتکار و جدیت در بحث، انس با بزرگان، مراقبتهای خانواده، تهذیب نفس و ارتباط با خدای متعال) وجود داشت، از وی عالمی عارف و مجتهدی توانمند ساخت.
وی در زبان عربی نیز کمنظیر بود؛ بهطوری که چهل هزار لغت عربی را از حفظ داشت و شعر عربی را چنان میسرود که عربها از تشخیص آن عاجز میماندند و نمیفهمیدند که شعر، از یک شاعر عجم است. روزی در بین مذاکرات، آیتالله شیخ عبدالله مامقانی به ایشان میگوید: من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخص غیرعرب، شعر عربی بگوید، تشخیص میدهم؛ گرچه آن شعر در اعلی درجه فصاحت و بلاغت باشد.
آیتالله قاضی یکی از قصاید عربی را که سرایندهاش عرب بود، شروع به خواندن کرد، و در بین آن چند بیت از اشعار خود را اضافه و سپس از آیتالله مامقانی پرسید: کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشیخص دهند.

شخصیت عرفانی و الهی
نوشتن و بیان شخصیت افرادی چون مرحوم سیدعلی آقا قاضی، که بیشک از اولیای خاص الهی میباشد، بسیار دشوار، و قلم از بیان وجوه مختلف زندگی او، ناتوان است؛ به همینجهت فقط به گوشههایی از شخصیت عرفانی و الهی استاد اشاره میشود. علامه طباطبایی در این مورد میگوید: «معمولا ایشان در حال عادی یک ده بیست روزی در دسترس بودند، و رفقا میآمدند و میرفتند و مذاکراتی داشتند، و صحبتهایی میشد و آن وقت یکباره ایشان ناپدید میشدند و چند روزی اصلا خبری نبود؛ نه در خانه، نه در مدرسه، نه مسجد، نه کوفه، و نه در سهله از ایشان خبری نبود. رفقا در این روزها به هرجا که احتمال میدادند، سر میزدند ولی پیدا نمیکردند. چند روز بعد، دوباره پیدا میشد، و درس و جلسههای خصوصی را در منزل و مدرسه دائر میکردند و همینجور حالات غریب و عجیب داشتند».
نماز شب
سید علی آقا همه چیز را در نماز شب و تهجد شبانه میدید و سفارشهای اکیدی بر شاگردان خود داشت که نماز شب را اقامه کنند. علامه طباطبایی میگوید:
«چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم بهخاطر قرابت و خویشاوندی به محضر قاضی رفتم، روزی کنار در مدرسهای ایستاده بودم که قاضی از آنجا عبور میکرد؛ چون به من رسید، دست خود را بر روی شانه من گذاشته و فرمود: «ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان و آخرت میخواهی، نماز شب بخوان»
استاد خود نیز اهل تهجد بود و از راه نماز شب به این مقام والا رسیده بود و آنقدر مواظب اعمال و رفتار خود بود که حتی حاضر نبود عبادت و نمازش برای دیگران و حتی خانواده و فرزندانش ذرهای مزاحمت ایجاد کند. به همینجهت، در مدرسه قوام حجرهای برای اینکار گرفته بود.
شاگردان
بسیاری از علما و فقها و مراجع تقلید از شاگردان مکتب اخلاقی قاضی بودهاند. برخی از مهمترین شاگردان او عبارت بودهاند از:
۱. شیخ محمدتقی آملی.
۲. علامه سیدمحمدحسین طباطبایی.
۳. سیدمحمدحسن الهی طباطبایی.
۴. محمدتقی بهجت.
۵. سیدیوسف حکیم.
۶. سیدمحمد حسینی همدانی.
۷. شهید محراب، سیدعبدالحسین دستغیب شیرازی.
۸. شیخ حسنعلی نجابت شیرازی.
۹. سیدمحمدهادی میلانی.
۱۰. محمدرضا مظفر.
۱۱. سیدعبدالاعلی سبزواری.
۱۲. میرزا علی غروی علیاری.
۱۳. سیدشهابالدین مرعشی نجفی.
۱۴. سیدابوالقاسم خوئی.
۱۵. حاج شیخ ابوالفضل خوانساری.
۱۶. عبدالحسین حجت انصاری.
۱۷. محمدابراهیم شریفی زابلی.
۱۸. عباس قوچانی.
۱۹. شیخ علیاکبر مرندی.
۲۰. سیدحسن مسقطی.
۲۱. سیدهاشم حداد.
۲۲. سیدعبدالکریم کشمیری.
وصیتنامه
مرحوم قاضی در وصیت نامه خودشان (که در دوازده صفر ۱۳۶۵ نوشته است) به دو فصل اشاره نموده؛ که یک فصل آن در امور دنیا و دیگری در امور آخرت است. قسمتی از وصیت نامه را بهعنوان تبرک میآوریم:
«و فصل دوم در امور آخرت و عمده آنها، توحید است. خدای تعالی میفرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء؛
همانا خداوند شرک به خود را نمیبخشد و جز آن را برای هرکه بخواهد میبخشد.» و اینمطلب حقیقتش به سهولت بهدست نمیآید و از اولادهای بنده کسی را تا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام...
اما وصیتهای دیگر، عمده آنها نماز است، نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت بهجا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند، و تسبیح صدیقه کبری (علیهاالسّلام) و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود...
و در مستحبات تعزیهداری و زیارت حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) مسامحه ننمایید. و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما بهجا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود. و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.
دیگر آنکه، گرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم؛ اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید! الله الله که دل هیچکس را نرنجانید.
تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمیباشد».
وفات
قاضی در سالهای آخر عمر به بیماری استسقا مبتلا شد و در ۶ ربیع الاول ۱۳۶۶/۹ بهمن ۱۳۲۵ ش درگذشت و سیدجمال گلپایگانی بر وی نماز خواند و در وادی السلام، نزدیک مقام صاحب الزمان (جلاللهتعالیفرجهالشریف) در کنار پدرش به خاک سپرده شد. محمد سماوی مادّه تاریخ وفات وی را «قضی علی العلم بالاعمال» استخراج کرده است.
برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید
از صفحه ندای نور الکوثر فارسی هم دیدن کنید
سه شنبه 7 بهمن 1399 - 17:23:33