تهران- الکوثر: اندیشکده «موسسه هوور» که مقر اصلی آن در دانشگاه استنفورد آمریکا است مقالهای به قلم «وس میچل» دستیار سابق وزیر خارجه آمریکا در امور اروپا و اورآسیا با موضوع «اوضاع خاورمیانه در عصر رقابت میان قدرتهای بزرگ» منتشر کرده که ضمن آن به تشریح جایگاه آمریکا در اثرگذاری بر تحولات منطقه میپردازد.
در این مقاله با اشاره به تجربه مشابه تاریخی آمده است: در سالهای بعد از جنگ جهانی اول، بریتانیا به نقطهای رسید که کمکم جایگاهش را در میان متحدانش از دست داده بود و هر یک از آنها به دنبال متحد جدیدی بودند که بتواند جای این کشور را برایشان پر کند. حالا یک قرن از آن سالها گذشته و به نظر میرسد که آمریکا نیز در موقعیت مشابهی قرار گرفته است.کردها در سوریه از یک سو، ترکیه که متحد ناتو است از سوی دیگر تلاش میکنند تا جای آمریکا را با متحدی جدید پر کنند. روسیه در حال گسترش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه است و حتی روابط آمریکا با بازیگران اصلی منطقه نیز شکننده شده است؛ روابط واشنگتن با عربستان سعودی بعد از ماجرای قتل خاشقچی و جنگ یمن از یک سو و نگرانی رژیم صهیونیستی درباره نقش آینده آمریکا در منطقه از سوی دیگر باعث شده تا هم سعودیها و هم اسرائیلیها زمان بیشتری را برای گفتوگو با مسکو سپری کنند.
کمتر از دو دهه قبل، آمریکا نقش پررنگی را برای خود در خاورمیانه ترسیم کرده بود و پس از یازده سپتامبر سال 2001، تمرکز اصلی سیاست خارجی خود را روی این منطقه متمرکز کرد و برای مواجهه قاطع با تهدیدات منطقه و حتی تغییر دولتهای آن از داخل درست همانند تغییر کشورهای اروپا و آسیا بعد از جنگ جهانی دوم، خیز برداشته بود. اما چند سالی بیشتر از اجرای این سیاستها نگذشته که مردم آمریکا احساسی سرشار از خستگی و بیرغبتی به این حجم از حضور در منطقه خاورمیانه را تجربه میکنند. جنگهای عراق و افغانستان و هزینههایی که مردم آمریکا مجبور به پرداخت آن شدند، آنها را به ستوه آورده است. حتی آنچه با نام «بهار عربی» از آن یاد میشود و تحولات بعد از آن نیز محدودیتهای بیشتری از الگوهای تغییر بر اساس تئوریهای غربی را مشخص کرد.
این تحولات ریشههای ژئواستراتژیک دارد. بازگشت به دوران رقابت میان قدرتهای بزرگ باعث شده تا نیز به ارزیابی مجدد توجه و منابع استراتژیک خود بیفتد. در این رقابت از یک سو چین از توان کامل در تمام زمینهها برای به چالش کشیدن آمریکا برخوردار است و از سوی دیگر روسیه نیز به بازیگری تبدیل شده که با قدرت نظامی قابل توجه میتواند در منطقه آفریقا، شام و آمریکای لاتین اعمال نفوذ کند و هر دو کشور استراتژیهایی را دنبال میکنند که هدف نهایی آن کاستن از قدرت آمریکا، از بین بردن نفوذ آن و تضعیف کردن اتحادهایی است که آمریکا ایجاد کرده است.
این اندیشکده میافزاید: تمام این تحولات باعث شده تا سیاست آمریکا در خاورمیانه نیز دستخوش تغییرات محسوسی شود. همزمان با قدرت گرفتن چین و روسیه، آمریکا مجبور خواهد بود تا توجه بیشتری به آسیا و اروپا داشته باشد چه به لحاظ نظامی و چه به لحاظ دیپلماتیک. در شرایط فعلی، آمریکا مجبور است تا اقدامات و گامهای بعدی خود در خاورمیانه را بر اساس اقدامات و منافع دیگر بازیگران بزرگ منطقهای در نظر بگیرد.
این اندیشکده آمریکایی با اشاره به هزینههای سنگین مالی و جانی که جنگهای عراق و افغانستان برای کشور و مردم آمریکا به همراه داشته، تأکید میکند که ادامه سیاستهایی که آمریکا در خاورمیانه طی دستکم دو دهه گذشته در پیش گرفته بود، از جمله ایجاد تغییر در دولتها و جوامع خاورمیانه، چه موفقیتآمیز باشد چه ناامیدکننده، دیگر در ظرفیت فیزیکی و سیاسی واشنگتن نیست و ضرورت تغییر آنها بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
و در نهایت با شدت گرفتن رقابت میان قدرتهای بزرگ، آمریکا مجبور خواهد شد تا چشمانداز منطقهای خود را به لحاظ جغرافیایی وسعت بخشد و بیش از این بر تحقق خواستههایش، آنطور که از پیش طراحی کرده، تأکید نداشته باشد. اجرای راهبردی مبتنی بر توازن قوا بهترین راهحل برای حفظ خاورمیانه است که تمرکز بیش از حد روی برخی مناطق آن مانع از اجرای درست چنین راهبردی میشود.
دو شنبه 25 آذر 1398 - 9:29:53