به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه در گفتوگو با شبکه تلویزیون «راشا تودی» به گفتوگو درباره پروندههای اتهامات غرب علیه ارتش سوریه مبنی بر استفاده از تسلیحات شیمیایی و ادعاهای گمراهکننده مبنی بر کشتار غیرنظامیان از سوی ارتش سوریه پرداخته است.
اسد در این مصاحبه در پاسخ به سوالی درباره موضوع کودک «حمزه الخطیب» به آغاز بحران در سوریه پرداخت و سپس به آخرین تحولات در این راستا، از جمله توقیف نفتکش ایرانی از سوی انگلیس اشاره کرد و این اقدام طرف انگلیسی را «دزدی دریایی» و با هدف تلاش برای ضرر رساندن به مردم سوریه و مجبور کردن آن ها به پرداخت بهای حمایت از دولتشان ارزیابی کرد.
رئیسجمهوری سوریه مشکل درخصوص دشمنی آمریکا با نظام دمشق اظهار داشت که آمریکا وارد جنگ بقا شده است؛ چرا که هژمونی خود را از دست میدهد.
متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:
من «افشین راتانسی» در کاخ ریاستجمهوری در دمشق هستم. به این مصاحبه اختصاصی «International world» خوش آمدید. من مهمان بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه هستم.
جناب آقای رئیسجمهوری، متشکرم که به ما وقت این مصاحبه را دادید، من میخواهیم با این سوال شروع کنم که چرا بعد از یک سال و نیم، شما حالا مصاحبه میکنید؟
بشار اسد: به سوریه خوش آمدید. وقایع جهان، به طور کلی، و اتفاقات منطقه و سوریه بعد از حمله ترکیه، سوریه را بار دیگر در صدر قرار داده است. یک دلیل، این است. دلیل دوم، این است که فکر میکنم افکار عمومی جهان، به ویژه در عرب، طی چند سال گذشته شاهد تغییر و دگرگونی است. دروغهای زیادی درباره اینکه چه اتفاقی در این منطقه، در خاورمیانه، در سوریه و یمن میافتد، به آنها گفتهاند. آنها میدانند که این یک دروغ است، اما آنها واقعیت را نمیدانند. از اینرو معتقدم که زمان آن رسیده است که در مورد حقیقت صحبت کنم. سومین دلیل این است که با بسیاری از رسانههای غربی مصاحبه کردهام و متوجه شدهاند که آنها تلاش نمیکنند اطلاعاتی بهدست بیاورند بلکه میخواهند یک نوع رقابت رسانهای به راه بیندازند. آنها سعی نمیکنند واقعگرا باشند و اتفاقات جهان را ملتهایشان انتقال دهند. لذا، به مدت چندین سال مصاحبه را متوقف کردم.
در مسیر پرواز از فرودگاه دمشق مشاهده کردم که اقدامات بازسازی صورت گرفته است. طی چند سال اخیر یعنی از سال 2011، چه تعداد سرباز کشته و یا زخمی شدهاند و چه تعداد آواره؟
ثباتی که ما طی 24 ساعت گذشته از زمان ورودتان به دمشق شاهد هستید نتیجه فداکاریهای بیش از 100 هزار سرباز سوری است که شهید یا زخمی شدهاند. ما کشتههای زیادی دادهایم افزون بر این، هزاران و شاید دهها هزار غیرنظامی یا بیگناه در نتیجه حملات خمپارهای یا از طریق اعدامها کشته شده یا ربوده و سپس کشته شدهاند در حالیکه خانوادههایشان همچنان منتظر آنها ماندهاند. فداکاریهای بسیاری در رویارویی با این تروریستها انجام شده است. به همین دلیل است که این ثبات و بازسازی را میبینید.
کشورهایی که از شما حمایت کردهاند در واقع شامل ایران و روسیه هستند. قبل از اینکه درباره حمایت واقعی انگلیس و آمریکا از داعش و القاعده در سوریه سخن بگویم، چه چیزی میتوانید به خانوادههای روسیه بگویید که سربازان روسیشان را فدای «دیکتاتور» یا به خاطر «دیکتاتور خاورمیانه» کردهاند؟ چه حرفی میتوانید به آنها بزنید، به این معنا که چه چیزی باعث شد که «ولادیمیر پوتین» سربازان روسی را برای کمک به دولت شما اعزام کند؟
به نقطه بسیار مهمی اشاره کردید، حتی در سوریه نیز ممکن نیست که کسی به خاطر شخصی بمیرد، مردم میتوانند به دلیل مسئلهای جانشان را از دست بدهند که آن مسئله، دفاع از کشورشان، دفاع از موجودیتشان و از آیندهشان باشد. چه برسد به اینکه یک شخصی از کشوری دیگر بیاید و به خاطر شخصی دیگر، خواه یک دیکتاتور یا هر چه که مینامند، بمیرد. بنابراین منطقی نیست که شخصی بیاید، صرفا به این دلیل که پوتین او را اعزام کرده است، تا به خاطر شخصی دیگر جانش را از دست بدهد، یا اینکه پوتین تمامی منافع کشورش را فدای یک شخص میکند. این غیرمنطقی است. در واقع، روسیه، آنطور که مسئولان آن میگویند منظورم رئیسجمهوری آن و وزیر خارجهاش «سرگئی لاوروف» و دیگران، به شیوههایی از منافعشان دفاع میکند. یکی از شکلهای این دفاع، مبارزه با تروریسم در کشوری، خواه سوریه یا هر کشور دیگری در منطقه، است که دفاع از ملت سوریه تعبیر میشود؛ چرا که تروریسم و ایدئولوژی آن حد و مرزی ندارد و مرزهای سیاسی را نمیشناسد. باید بگوییم جهان امر به عرصهای برای تروریسم تبدیل شده است. دوم: آنها قوانین بینالمللی را تصویب و سپس اجرا میکنند. از دیدگاه آنها، قوانین بینالمللی، در صورتیکه اجرا شود، با منافع ملیشان مطابقت دارد. از اینرو، اجرای این قوانین در سرتاسر جهان، به منافع مردم روسیه کمک خواهد کرد. بنابراین، آنها آنچه را که انجام میدهند مطابق با منافع ملی خود، ثبات جهانی و در راستای منافع و ثبات سوریه نیز است.
اکنون، میدانید که در رسانههای کشورهای عضو ناتو، کشور شما و دولت شما و شخص شما با حملات شیمیایی مرتبط هستید. به 21 آگوست 2013 در «الغوطه» برمیگردیم. آیا دولت شما در آن تاریخ سلاحهای شیمیایی را در الغوطه شلیک کرد؟
نکته خندهدار، درباره زمان وقوع چنین حمله است که این حمله درست در روزی اتفاق افتاد که اولین هیئت بینالمللی برای تحقیق وارد دمشق شد و تنها چند کیلومتر با مکان حمله فاصله داشت. اولین نکته این است که به لحاظ منطقی، اگر ارتش سوریه تصمیمی داشت که از تسلیحات شیمیایی استفاده کند، در آن روز دست به چنین اقدامی نمیزد. نکته دوم اینکه، آنها درباره کشته شدن 200 غیرنظامی صحبت میکردند. اگر شما از تسلیحات شیمیایی استفاده کنید، در چنین منطقهای که شاهد تراکم جمعیتی است، دهها هزار نفر کشته میشوند. منظور من این است که آنجا یک منطقه پرجمعیت است. این حوادث و ارزیابی غرب، روایتی بود که بهانهای برای حمله به سوریه شد. آنها هیچ مدرک معتبری که اثبات کند چنین حملهای بوده است، ارائه نکردند و گزارشهای زیادی بود که این گزارش و دیگر ادعاها را رد میکرد. بنابراین، اینها صرفا اتهام و ادعاهایی بودند؛ ارتش سوریه به هیچوجه پیش از آنکه تمام زرادخانه شیمیایی کشورمان تحویل یک کمیته بینالمللی شود، از تسلیحات شیمیایی استفاده نکرد.
البته،به درخواست سازمان منع اشاعه سلاحهای شیمیایی تصمیم به خلاص شدن از سلاحهای شیمیایی سوریه گرفته شد.
در واقع، ما از آنها چنین دعوتی کردیم که بیایند؛ زیرا فکر میکردیم که آنها باید بیایند و تحقیق کنند و برای اینکه ما صد در صد مطمئن بودیم که آنها صرفا اتهاماتی هستند. ولی این هیئتها همیشه بیطرف نبودند بلکه اغلب جانبداری میکردند.
هیچ حقیقتی در این شایعات وجود ندارد... آیا نمیتوان از جانب شما گفت که شواهد موجود در ویدئوهای( منتشر شده از صحنههای حملات) توسط شورشیانی که از تسلیحات شیمیایی ارسال شدن از سوی حکومت سعودی استفاده میکردند، جعل شده است... و آیا تسلیحات شیمیایی واقعا به کار برده شده است ولی از سوی «شورشیان»؟
بله، در «یوتیوب» وجود دارد و میتوان آنها را مشاهده کرد. آنها صحنهگردانی کاملی را آغاز کردهاند تا جایی که نه تنها در زمینه ادعاهایی که درباره سلاح شیمایی میشود بلکه در بسیاری از حوادث، حتی در بمبارانها هم شاهدیم که یک فرد خاص، نقش قربانی را بازی میکند.
تلویزیون «بیبیسی» وابسته به دولت انگلیس و سازمان عفو بینالملل ادعا میکنند که دولت سوریه از سال 2012 یازده هزار نفر را با استفاده از «بشکههای انفجاری» کشته است که نقض قطعنامه 2139 شورای امنیت تلقی میشود. در واقع، دیدهبان حقوق بشر نیز به تصاویر ماهوارهای اشاره میکند. شما نیز از فایلهای ویدئویی صحبت میکنید که در یوتیوب منتشر شدهاند و شما میگویید آنها ساختگی و جعلی هستند. اینها بزرگترین رسانههای در کشورهای ناتو و بزرگترین نهادهای غیردولتی هستند.
جنگ خوبی وجود ندارد. این یک واقعیت بدیهی است. همیشه در هر جنگ قربانیانی وجود دارد یا دولتی که غیرنظامیان را میکُشد و ملتش را میکُشد. ولی این به یک دلیل ساده، واقعگرایانه نیست؛ چرا که جنگ در سوریه برای به دست آوردن دلهای مردم بود و نمیتوان دلهای مردم را با بمباران به دست آورد. ارتش سوریه با تروریستها میجنگد و ممکن است برخی بمبارانها به برخی غیرنظامیان خساراتی زده باشد که البته در صورت وقوع چنین امری، درباره آن تحقیقات صورت میگیرد. ولی چگونه ملت سوریه میتوانند از دولت، رئیسجمهور و ارتششان حمایت میکنند اگر آنها را بکُشند؟
آیا بمباران تنها راه برای بازپسگیری حلب بود... آیا فرماندهان شما یا شخص شما به استفاده از این شیوه برای خلاص شدن از القاعده و داعش، که میتوان گفت هر دویشان تحت حمایت انگلیس و آمریکا هستند، دستور دادید، آیا تنها راه برای خلاصی شدن از این دو گروه، حملات هوایی بود؟
مطمئنا، موفق شدهایم. مناطق دیگری وجود دارد که بدون جنگ آنها را بازپس گرفتهایم. مذاکراتی با آن گروهها انجام دادهایم که از آن مناطق عقبنشینی کردهاند و سپس ما وارد آنجا شدیم. ولی شما تصاویری را میبینید که گمان میکنید آنها واقعی هستند و در آنها، ویرانی در شرق حلب به تصویر کشیده شده است. آیا واقعا، این تنها راه برای شکست گروههای وابسته به داعش و القاعده بود؟ آن گروههایی که شما از آنها در شرق حلب سخن میگویید، غیرنظامیان را روزانه بمباران میکردند و صدها هزار نفر را در حلب کشتند. وظیفه ارتش و ماموریت دولت حمایت از این غیرنظامیان در برابر آن تروریستها بود. پس چگونه میتوانیم بدون حمله به تروریستها، این ماموریت را به سرانجام برسانیم؟
بسیار خب، این مسائل در رسانههای کشورهای عضو ناتو، در دفاع از شما ارائه نشده است. درباره حملات نیروهای هوایی سوریه و روسیه به بخشی از شرق حلب چه میگویید؟
بشار اسد: روایتهای گمراهکنندهای در غرب مطرح شده است صرفا با این هدف که وانمود شود که ارتش سوریه اقدام به کشتار عمدی و غیر قابل توجیه غیرنظامیان کرده است. همچنین تصاویری منتشر شده است که طی آنها کسانیکه «کلاهسفیدها» خوانده میشوند و همچنین بیمارستانها هدف حملات قرار میگیرد. آنها میگویند ارتش سوریه تاسیسات بشردوستانه را هدف حملات قرار میدهد. در واقع، به سادگی میتوان چهره برخی از افراد را که در قالب کلاهسفیدها فعالیت میکنند شناخت؛ آنهایی که تحت نام کلاه سفیدها فعالیت میکنند در واقع ستیزهجویان القاعده بودند. در حالیکه غیرنظامیان از آن مناطق فرار کرده و به تمام مناطق تحت کنترل دولت منتقل شدهاند.
من میخواهم کمی به اولین تظاهراتها در درعا و در دمشق برگردم و به یک برنامه محبوب «بیبیسی» اشاره کنم که در آن، «ولید جنبلاط» رهبر دروزی در بیروت مقابل دوربینها گفت که شما دستور قتل «حمزه الخطیب» کودک 13 ساله را دادهاید. آیا این درست است؟
در ابتدا، طی تظاهراتی که در روزهای نخست برگزار میشد ما پنج نیروی پلیس خود را در اثر تیراندازیها از دست دادیم. چگونه میتوانیم از تظاهراتی مسالمتآمیزی سخن بگوییم که در آن، نیروهای پلیس کشته میشوند؟ درخصوص موضوع قتل الخطیب نیز میگویم که رسانهها اخبار دروغین منتشر کردهاند؛ چیزی که رسانههای غربی منتشر کردهاند عاری از صحت است. خانواده کودک حقیقت کشته شدن او را میدانند. تظاهرات آشوبآمیزی برگزار میشد که امکان دارد هر کسی در آن کشته شود.
چه کاری کردید زمانیکه دولت انگلیس ناوگان پادشاهی را برای رهگیری نفتکش ایرانی اعزام کرد.... آنها گفتند که ایران در واقع در حال انتقال سوخت به سوریه بود. آیا تحریمهای اتحادیه اروپا به طبقه فقیرتر جامعه سوریه در زمستان جاری بیشترین آسیب را خواهد رساند؟
دقیقا. اولا این اقدام انگلیس «دزدی دریایی» است. انگلیس میخواهد روی مردم سوریه اثر بگذارد و این آخرین تلاش آنها برای تحریک مردم علیه دولت ماست؛ چرا که آنها انتظار داشتند این مردم طی مراحل مختلف از جنگ علیه دولت متبوعشان شورش کنند. ولی آنها چنین کاری را نکردند. تصور میشود که آنها از تروریستها- «معارضان مسلح» و «کلاهسفیدها»- حمایت کنند ولی مردم چنین کاری نکردند و در کنار دولتشان ایستادند. از اینرو، به زعم انگلیس، این مردم سوریه باید رنج را تحمل کنند. آنها میخواهند به مردم بگویند که از دستوراتشان حمایت کنند.
آنها دیدند که در 11 سپتامبر چه اتفاقی افتاد، پس چرا دوباره همان اشتباه را تکرار میکنند؟
برای اینکه سیاست آمریکا عموما بر اقدام بر اساس اصل تجربه و خطا تکیه دارد. آنها به افغانستان حمله کردند، به هیچ چیزی نرسیدند. به عراق حمله کردند و دستاوردی نداشتند و بعد حمله به دیگر کشورها را آغاز کردند اما به شیوههای مختلف. اکنون مسئله ایالات متحده این است که آنها از دیدگاه خودشان برای جنگ بقا میجنگند، زیرا در حال از دست دادن هژمونی خود هستند. القاعده، عاملی علیه دولت سوریه، علیه دولت روسیه و علیه دولت ایران است. برای همین است که آنها از این استفاده میکنند، اما شما مدرک دارید. چطور داعش ناگهان در سال 2014 ظهور کرد؟ یک دفعه از آسمان! همزمان در عراق و سوریه با تسلیحات آمریکایی؟! چطور آنها با نظارت هواپیماهای آمریکا میلیونها بشکه نفت به ترکیه قاچاق کردند؟ چون آمریکاییها میخواستند از آنها علیه ارتش سوریه استفاده کنند. فراموش نکنید که جنگی میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان وجود دارد. شما قدرتهایی مانند روسیه، چین و هند و دیگر کشورها را دارید. آمریکا برای رهبری رهبری جهان هیچ شریکی را قبول نمیکند، حتی انگلیس، فرانسه و دیگر کشورهای بزرگ را. من آنها را ابرقدرت نمیدانم چون این معنای دیگری دارد؛ آنها دیگر قدرتهای بزرگ نیستند. آنها شریک نمیپذیرند. برای همین است که آنها اکنون میجنگند. از این رو، جنگ در سوریه، جنگ جهانی سوم در مقیاسی کوچک است ولی بدون ساز و برگ نظامی.
زمانیکه انگلیس، ایالات متحده و قدرتهای ارویایی کشور شما را برای ساقط کردن دولت هدف حملات هوایی میدادند، اخبار مهمی در رسانههای اعضای ناتو گزارش دادند که «ابوبکر البغدادی» رهبر داعش توسط نیروهای ویژه آمریکایی در استان ادلب کشته شد. فکر میکنید که البغدادی توسط آمریکا در زندان «ابو غریب» عراق آموزش دیده بود؟
البغدادی در زندان آمریکاییها و تحت نظر آنها بود و آمریکاییها بودند که البغدادی را آزاد کردند؛ بنابراین او را آزاد کردند تا به او نقشی بدهند. ناگهان البغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان جهان ظهور کرد و خود را با این عنوان نامید. آمریکاییها او را برای این نقش آماده کردند و ما داستان تازه آمریکا درباره قتل البغدادی را باور نمیکنیم. شاید او به قتل رسیده باشد ولی مسئله این نیست که آنها به چه چیزی اشاره کردهاند. کل داستان درباره لاپوشانی نقش آمریکا در همدستی با تروریستها، نه فقط در گذشته و در سالهای اخیر، بلکه در طول چندین دهه گذشته است. این شبیه به اتفاقاتی است که در فیلمهای فانتزی هنگام پاک کردن حافظه شما رخ میدهد. آنها می خواستند حافظه افکار عمومی خود را از رابطه مستقیمی که با این تروریستها، به ویژه القاعده، داعش و جبهه النصره دارند، پاک کنند. زمانی که صدام دستگیر شد، آنها او را نشان دادند. آنها حتی زمانی که او اعدام شد، مدرکی از اعدام نشان دادند. زمانی که فرزندان او کشته شدند، جسد آنها نشان داده شد. همین کار درباره «معمر القذافی» نیز انجام شد. چرا آنها جسد «اسامه بن لادن» را به ما نشان ندادند؟ چرا آنها جسد البغدادی را به ما نشان ندادند؟ فقط یک داستان ساختگی درباره اقدام علیه تروریستها و این عملیات بسیار پیچیده عنوان شد. شاید او کشته شده باشد چون تاریخ انقضای او رسیده بود و آنها به شخص دیگری نیاز داشتند. شاید هم آنها میخواستند تا نام گروه داعش را به چیز دیگری تغییر دهند تا داعش را یک سازمان میانهرو نشان داده و بتوانند دوباره از آن علیه دولت سوریه بهرهبرداری کنند.
ماهیت توافق شما با «نیروهای دموکراتیک سوریه»(قسد) چیست؟ آیا ساختاری برای تقسیم قدرت وجود دارد؟ «نیروهای دموکراتیک سوریه» کیستند؟
نه، توافق با «نیروهای دموکراتیک» با این هدف بوده است تا ارتش سوریه دولت سوریه حاکمیت کامل را بر مناطقی که پیشتر تحت کنترل کردها بوده، احیا کند و خدمات دولتی وارد این مناطق شود و همچنین کردها تا عمق 30 کیلومتری از مرز ترکیه عقبنشینی کنند تا بهانه ترکیه برای تهاجم به سوریه از بین برود. باید بگوییم که ما در مرحله گذار هستیم. برای اینکه آنها اسلحه خود را حفظ خواهند کرد ولی ما آنها را به پیوستن به ارتش سوریه دعوت کردهایم، که برخی از آنها این دعوت را رد کردهاند. ولی در روزهای اخیر برخی از آنها اعلام کردند که آماده پیوستن به ارتش سوریه هستند. نمیدانیم الان چه اتفاقی خواهد افتاد، ولی ما آنها را به پیوستن به ارتش دعوت کردهایم تا وضعیت به روال قبل از جنگ بازگردد؛ زمانیکه فقط حاکمیت قانون و حاکمیت دولت وجود داشت.
در مورد شبهنظامیان کُرد، آیا آنها بعد از این سالهای طولانی خسته شدهاند؟ شما فکر میکنید که آنها از ایالات متحده و سیا پول دریافت کردهاند ولی اکنون از بازگشت آنها استقبال میکنید.
اول، «نیروهای دموکراتیک سوریه» فقط متشکل از کُردها نیستند بلکه ترکیبی از کُردها و عربها و دیگران هستند. دوم، زمانیکه از «نیروهای دموکراتیک سوریه» سخن میگوییم کُردهای حاضر در آن نماینده بخشی از کُردها هستند. در حالیکه اکثریت کردها روابط خوبی با دولت دارند. اکثریت کُردها از دولت حمایت میکنند، اما بخشی موسوم به «حزب اتحاد دموکراتیک» عملا از سوی آمریکاییها و با تسلیحات آنها و پول آنها حمایت میشود و آنها با یکدیگر نفت را قاچاق میکنند. سیاست آنها در چند سال گذشته دعوت از آمریکاییها برای ماندن بوده است و زمانی که آمریکا تصمیم به رفتن میگیرد، آنها با حالتی خشمگین میگویند که قصد پیوستن به ارتش سوریه را ندارند.
در مورد بازسازی از شما سوال خواهم کرد. برخی میگویند که شما بیش از اندازه به چین و ایران اعتماد خواهید کرد. هزینه بازسازی 230 میلیارد دلار تخمین زده شده است. نمیدانم چگونه این رقم را محاسبه میکنید. آیا انتظار دارید روند بزرگ بازسازی اتفاق خواهد افتاد؟
نه خیلی زود، زیرا همانطور که میدانید سوریه تحت محاصره قرار دارد و آمریکاییها طی دو سال گذشته تلاش زیادی کردهاند که جلوی هر کسی را بگیرند چه برسد به شرکتهایی که میخواهند در سوریه سرمایهگذاری کنند. بسیاری از سرمایهگذاران از ورود به سوریه به دلیل محاصره میهراسند. ولی این، بزرگترین مشکل نیست. در مورد منابع انسانی، ما به اندازه کافی نیرو برای بازسازی کشور داریم. ما میتوانیم کشورمان را به صورت تدریجی آباد کنیم. از این رو نگران چنین محاصرهای نیستیم. ولی قطعا کشورهای دوست مانند چین، روسیه و ایران در بازسازی اولویت دارند. ولی انگلیس یا هر کشوری که مقابل سوریه ایستاده باشد، فرصتی برای شرکت در بازسازی سوریه پیدا نخواهد کرد.
درباره انتخابات چه میگویید؟ آیا انتخابات سراسری در سال 2021 در سوریه برگزار خواهد شد؟
مطمئنا. هر شخصی که بخواهد میتواند در این انتخابات شرکت کند و بدین ترتیب چالشهای بیشماری برای این ریاستجمهوری وجود خواهد داشت. در انتخابات اخیر، 3 رقیب بودیم و این بار قطعا هر فردی بخواهد میتواند نامزد انتخابات شود. نامزدهای زیادی خواهیم داشت.
سه شنبه 21 آبان 1398 - 9:11:34