تهران- الکوثر: به بهانه سالروز ازدواج پبامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س) نگاهی کوتاه به ازدواج این دو بزرگوار میاندازیم.
خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت. طبق برخی نقلها خدیجه پیش از پیامبر اسلام، دو بار ازدواج کرده بود (ابی هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی). اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیدهاند که خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر اسلام بود حضرت خدیجه بیشتر در خرید و فروش ابریشم بود.
ازدواج پبامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س) شباهتی به ازدواجهای شناخته شده نداشت، زیرا در نوع خود بی نظیر و ویژگیهای های خاصی داشت. ازدواج پبامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س) از سفر کاری پیامبر و همراه شدن با حضرت خدیجه آغاز شد.
هرچند فاصله زیادی میان سطح زندگی پیامبر و ثروتمندترین بانوی عرب بود، اما آن بانوی خردمند شنیده بود و خوب میدانست که آینده درخشان و بسیار امیدبخشی در انتظار پیامبر است. از همین رو بانو با قداست و هوشمندی موضوع ازدواج را پیامبر اکرم مطرح کرده و پیامبر از ایشان خواستند تا از طریق پدر خود «خویلد» یا عمویش از او خواستگاری کند.
از طرفی پیامبر اسلام آغاز زندگی مشترک خود را با همسری که از لحاظ ظاهری هم کفو نبودند به صلاح نمیدید و از این رو به درخواست ازدواج حضرت خدیجه (س) پاسخ منفی دادند.
اما از آنجایی که حضرت خدیجه بانویی آگاه و بافضیلت بود در برابر دلیل پاسخ منفی پیامبر به ازدواج با او گفت: «آیا کسی که تصمیم گرفته است خویشتن را به پیامبر ببخشد و جان ناقابل را فدای او کند، برای او مشکل است که ثروت و دارایی خویش را نیز بر او ببخشد و هر آنچه دارد همه را نثار قدم دوست کند؟»و با این دیدگاه بود که از پیامبر تقاضا کرد تا عموهای خویش را به خانه پدرش "خویلد" گسیل دارد و بطور رسمی از او خواستگاری کند.
عموهای پیامبر پس از شنیدن این خبر شادی بخش که در نوع خود بی نظیر بود، شگفت زده شدند و عمههای آن حضرت نیز با شنیدن خبر این پیشنهاد از سوی بانوی حجاز، در بهت و حیرت فرورفتند، چرا که براستی هم، رخداد شگرفی بود.
آنها به اقامتگاه بانوی حجاز شتافتند و او را از پدرش «خویلد» یا عمویش، برای پیامبر خواستگاری کردند. وقتی موضوع مهریه پیش آمد که باید مهریهای درخور مقام و موقعیت بانوی بزرگ حجاز از سوی پیامبر تقدیم شود.
در این لحظات بود که دگرباره بانوی حجاز به کار جالب و شگرفی دست زد و با هدیه نمودن چهار هزار دینار به پیامبر، از او تقاضا کرد که آن را به عنوان مهریه به پدرش «خویلد» بپردازد، گرچه در یک روایت آمده است که جناب «ابوطالب» مهریه را با سرفرازی و شادمانی از اموال خویش تقدیم داشت و پیمان زندگی مشترک به امضاء رسید.
ابوطالب در مراسم ازدواج پیامبر اسلام و خدیجه که در حضور خویلد (پدر خدیجه) و عمرو بن اسد (عموی خدیجه) برگزار شد، خطبه ازدواج را چنین خواند: «سپاس پروردگار کعبه؛ او که ما را از نسل ابراهیم و فرزندان اسماعیل قرار داد و در حرم امن خود ساکن ساخت. او ما را حاکمان خود قرار داد و به سرزمینی که در آن هستیم، برکت بخشید. فرزند برادر من (محمد بن عبدالله) کسی است که هیچ مردی از قریش همسان و همسنگ او نیست، از همگان برتر است و در بین آفریدگان خداوند همتایی ندارد.
او اگر چه مال و دارایی چندانی ندارد، ولی مال همچون سایهای گذرا و نابود شونده است. آنچه مهم است این است که او به خدیجه اشتیاق دارد و خدیجه نیز به او مشتاق است. پس او را به ازدواج محمد در آورید و مهریه او بر عهده من است؛ هر مقدار و هر وقت که درخواست کنید تقدیمتان میکنم و سوگند به پروردگار این خانه (کعبه) که محمد (از نعمتهای خداوند) بهرهای فراوان دارد؛ دین او همه جا گسترده شده و بینش (نظر) او کامل و بدون عیب است.»
بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۵ --- مناقب آل ابیطالب الصحیح من سیرة النبی، ج ۲، ص ۱۱۰
پیامبر (ص) ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (س) ازدواج کردند.
در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه (س) بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.
او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک، به عقل و کیاست نیز بر دیگران برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» مینامیدند. حضرت خدیجه (س) ۲۴ سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نکرد. همچنین حضرت خدیجه (س) جمیع اموال خود را به پیامبر (ص) واگذار کرد.
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر (ص) فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند و از میان زنان فقط ۴ زن به کمال رسیدند: آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد؛ و در حدیث دیگری فرمودند: خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه؛ و در تفسیر عیاشی از امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند: در شب معراج، چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی؛ و در کشف الغمة از علی (ع) روایت کرده که روزی رسول خدا (ص) در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت: این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد می کنی؟ حضرت با ناراحتی فرمودند: او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید: از آن پس هرگاه می خواستم به نزد رسول خدا (ص) تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب می جستم؛ و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را به خانهای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.
شنبه 18 آبان 1398 - 9:25:55