به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، پایگاه اینترنتی «الاخبار» لبنان در گزارشی نوشت: روابط دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان وارد دوران جدیدی شده است که نام این دوران را باید «رام کردن بن سلمان و بازنگری در هرم قدرت عربستان» گذاشت.
دولت آمریکا که به علت پیامدهای مساله «جمال خاشقجی» منتقد آل سعود در تنگنای سختی قرار گرفته است، خود را ناگزیر از مهار کردن شاهزادۀ دست پرورده اش (بن سلمان) می بیند شاهزاده ای که ماجراجوئی هایش منافع واشنگتن را به خطر انداخته است.
شاید ترامپ پس از آشتی دادن «برادران عرب» منطقه خلیج فارس از برخی از دوستان خلیجی خود دست بکشد و همچنین پای خود را از باتلاق جنگ یمن هم بیرون بکشد زیرا این جنگ برای آمریکا روز به روز مشکل سازتر شده است.
با این حال؛ آمریکا درپی دستیابی به منافع راهبردی بلند مدت خود در منطقه است و گویا بدون سر و سامان دادن به هرم قدرت عربستان نمی تواند راه دستیابی خود به منافع راهبردی اش را هموار کند و شاید کاستن اختیارات بی حد و حصر محمد بن سلمان یکی از راهکارهای واشنگتن برای ایجاد تغییرات در هرم قدرت آل سعود باشد.
ترامپ گفته بود: "اگر ما نباشیم، چه بسا عربستان بیش از دو هفته دوام نیاورد."
محمد بن سلمان در واکنش به این گفتۀ ترامپ گفت: "شاید عربستان 2 هزار سال دیگر با خطراتی مواجه شود."
بن سلمان به حدی متکبر شده است که خود را «ارباب» منطقه می داند و می تواند هر کاری بکند و هر کسی را سر جایش بنشاند و بحران هایی را ایجاد کند و آتش این بحران ها را فروزان نگه دارد.
آل سعود گرفتار در بحران سیاسی
مساله قتل جمال خاشقجی خبرنگار عربستانی پوچی ادعای اصلاح طلبی بن سلمان و ماهیت این شاهزاده را نشان داد، شاهزاده ای که خود را پرچمدار «دورۀ چهارم حکومت سعودی» معرفی می کند.
ولی عربستان در دورۀ چهارم حکومت خود با خطرات متعددی مواجه شده است و بعضی ها معتقدند که نظام حاکم سعودی هم اکنون با بحرانی سیاسی مواجه است که این بحران بدتر از بحران نزاع قدرت بین سعود بن عبدالعزیز و برادرش فیصل است.
مساله جالب اینکه آمریکایی ها بحران سیاسی کنونی عربستان را مدیریت می کنند و دولت ترامپ همیشه به سران سعودی می گوید که بقاء و دوام شما در دست ما است و این دولت هم اکنون تلاش می کند که بن سلمان جوان را مهار کند و پر و بالش را بچیند، زیرا می داند که اگر این شاهزادۀ جوان سعودی را به حال خودش رها کند، نَه تنها منافع عربستان بلکه منافع آمریکا را نیز به خطر خواهد انداخت.
تلاش واشنگتن برای تغییر هرم قدرت در ریاض
در همین راستا؛ وزارت امور خارجه آمریکا برای لغو ممنوعیت سفر «صلاح» پسر جمال خاشقجی دست به کار شد. اولین پیام به بن سلمان رسید: از امروز به بعد نباید بیش از حد مردم را زیر فشار بگذاری خصوصاً افرادی را که در جهان غرب شناخته و سرشناس هستند.
پس از این پیام اتفاق قابل توجهی افتاد و این اتفاق تعویق جلسۀ محاکمۀ «شیخ سلمان العوده» مبلّغ سعودی زندانی و «إسراء الغمغام» فعال حقوقی عربستانی بود که قرار بود آخر ماه اکتبر گذشته محاکمه شوند.
تعویق محاکمۀ این دو نفر شاید ناشی از فشارهای آمریکا برای تلطیف جو ارعاب در داخل عربستان بود تا بن سلمان بداند که نباید «کورکورانه» هر کاری بکند.
اتفاق دیگری که افتاد، این بود که شاهزاده «احمد بن عبدالعزیز» برادر کوچک ملک سلمان روز سه شنبه این هفته (30 اکتبر) از لندن پایتخت انگلیس به عربستان بازگشت.
رسانه های غربی می گویند، احمد بن عبدالعزیز پس از اینکه از آمریکا و انگلیس ضمانت هایی برای حفظ جانش دریافت کرد، به عربستان برگشت، زیرا بن سلمان از عمویش کینه به دل دارد و درپی انتقام گرفتن از وی است.
علت این کینه و انگیزۀ انتقام جویی آنست که احمد بن عبدالعزیز آشکارا از سیاست های ولیعهد سعودی انتقاد می کند.
به نوشتۀ پایگاه خبری انگلیسی «میدل ایست آی»، آمریکایی ها و انگلیسی ها از احمد بن عبدالعزیز خواسته اند که باید نقشی در هرم قدرت عربستان ایفاء کند.
این اطلاعات اگر درست باشد، نشان می دهد که آمریکا می خواهد به انحصار قدرت در دست بن سلمان پایان دهد و شاهزاده هایی را که بن سلمان از نهادهای سیاسی و امنیتی دور کرده بود، به این نهادهای تصمیم گیرنده برگرداند.
ولی تلاش های آمریکا برای تغییر هرم قدرت در عربستان شاید زمینه را برای انتقام گرفتن شاهزاده های رقیب از بن سلمان فراهم کند، شاهزاده هایی که از خیلی وقت پیش منتظر چنین فرصتی بودند ولی اگر بازی انتقام جویی آغاز شود، کشمکش ها بین شاهزادگان برای تصدی قدرت بالا خواهد گرفت و به اوج خود خواهد رسید.
بی شک دولت ترامپ در سیاست خارجی با دو مساله مواجه است:
بحران جنگ یمن و بحران اختلافات سران عرب خلیج فارس. اگر آمریکایی ها بتوانند به این دو بحران پایان بدهند، بن سلمان هیچگاه نخواهد توانست به رؤیای خود «تنها حاکم شبه جزیره عربستان» دست یابد.
ولیعهد ماجراجوی عربستان معتقد است که گستردن دامنۀ نفوذ خود در شبه جزیره عربستان مستلزم سرکوب جنبش انصار الله است، زیرا این جنبش که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر می دهد، می خواهد کشورش را از یوغ بندگی و بردگی عربستان برهاند.
بن سلمان بارها گفته است: "ما نمی خواهیم در شبه جزیره عربستان حزب الله جدید وجود داشته باشد. این خط قرمز ما است."
ولی دولت آمریکا نمی خواهد بیش از این از جنگ افروزی عربستان در یمن حمایت کند، زیرا این جنگ برای ریاض روز به روز هزینۀ بیشتری تحمیل می کند و دستاورد و پیروزی برای جنگ افروزان بجز کشتن کودکان به ارمغان نیاورده است.
بنابراین معلوم می شود که آمریکا به ناکامی خود در یمن اذعان کرده است و اگر حمایت های خود از عربستان را قطع کند، ریاض به تنهایی نمی تواند به این جنگ ادامه بدهد و سرانجام بن سلمان دست از یمن خواهد کشید و با واقعیت های سیاسی جدید این کشور همسایه که همیشه برای عربستان دردسرساز بوده است، کنار خواهد آمد و تن به خواسته های جنبش انصار الله خواهد داد.
آینده روابط قطر و عربستان
روابط عربستان با قطر هم چندان تعریفی ندارد. محمد بن سلمان که به همراه «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی روزگاری با قطر و ترکیه بر سر مساله اخوان المسلمین درافتاده بود، امروز چاره ای بجز کنار آمدن با دوحه و ابراز دوستی به قطری ها در برابر خود نمی بیند و شاید با این کارها می خواهد از درخواست های 13 گانۀ ریاض دست بکشد.
«بستن شبکه تلویزیونی الجزیره» و «تعطیلی پایگاه نظامی الریان ترکیه در قطر» جزء این درخواست ها بود.
آمریکا معتقد است که با واداشتن بن سلمان به آشتی کردن با قطر می تواند با یک سنگ چند گنجشک را بزند و به عبارت دیگر؛ اول اینکه می تواند دماغ بن سلمان را به خاک بمالد، زیرا بن سلمان بلند پروازی خود را به جایی رسانده است که درپی احداث «کانال سلوی» برای تبدیل قطر به یک جزیرۀ دورافتاده است.
دوم اینکه می خواهد هیاهوی ترکیه را فروبنشاند، زیرا آنکارا مدارکی درباره قتل خاشقجی دارد و تقریباً هر روز تهدید می کند که این مدارک را فاش خواهد کرد.
سوم اینکه می خواهد نقشۀ خاورمیانه را تغییر دهد و برای آنچه که مهار ایران می خواند، «ناتوی عربی» یا «ائتلاف راهبردی خاورمیانه» را تشکیل دهد.
هدف واشنگتن از همۀ این آرزوهایی که در سر می پروراند، فراتر از عقد قراردادهای تسلیحاتی میلیاردها دلاری و ایجاد اشتغال در آمریکا است، ولی به علل مختلف نمی تواند دستیابی به آرزوهایش را تضمین کند.
یک علت اینکه برای جنگیدن با ایران به مشکلات زیادی برخورد خواهد کرد زیرا کشورهایی مثل ترکیه که جزء بلوک غرب محسوب می شوند، در این جنگ مشارکت نخواهند کرد و علت دیگراینکه پایان دادن به جنگ یمن در این برهه به معنای آن خواهد بود که آمریکا باید به بقای «یک دشمن» در منطقۀ بسیار راهبردی خاورمیانه تن بدهد.
شنبه 12 آبان 1397 - 14:38:30