به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، واقعه مباهله در روز ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجری روی داد و آیه ۶۱ سوره آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» به آن اشاره دارد.
این پدیده در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام(ص) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند. با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند.
بنابر اعتقادات شیعی، جریان مباهله پیامبر(ص) نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر(ص) است، بلکه بر فضیلت ویژه همراهان او یعنی فاطمه(س) و حسنین(ع) در این ماجرا دلالت میکند. ما شیعیان بر این اساس، معتقدیم امام علی(ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر است.
اگرچه اساس مباهله و چرایی و نتیجه آن همین است که در سطور فوق سخن از آن به میان آمد ولی نباید این واقعه تاریخی عظیم را منحصر در آن زمان و مکان بدانیم؛ زیرا مباهله کاربستهایی فراتر از زمان و مکان خود دارد. امروز در دنیای معاصر گروهها و فرقههای متعددی با چهرههایی بزک کرده خود را نماد اسلام و اسلامخواهی میدانند؛ داعش با پرچم «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» بوکوحرام با نمادی دیگر و اسلام وهابیت آل سعود هم با نماد مبارزه با توسل و به زعم آنان شرک خود را پرچمدار میدان دینمداری و اسلامخواهی در دوره معاصر میدانند و در چنین فضایی معرفی چهره ناب و دست نخورده از اسلام کاری بس دشوار است.
ما معتقدان مکتب اهلبیت(ع) که به حق این مکتب را نابترین قرائت از اسلام محمدی(ص) و عین اسلام معرفی شده از پیامبر(ص) میدانیم اگر چه راهی دشوار برای معرفی آن داریم و مسیری دشوار فراروی ما است ولی یکی از فرازهای ناب تاریخی و قرآنی برای استفاده از فرصتهای تبلیغی همین داستان واقعی مباهله است.
مباهله نشان داد که اسلام و پیامبر و پنج تن که رهبران اولیه مکتب تشیع هستند در مواجهه با مخالفان دینی یعنی مسیحیان نجران از منطق و عقلانیت برخوردارند؛ گروهی از بزرگان مسیحی که سالها بر مسند قدرت دینی و سیاسی در بلاد خود تکیه زدهاند به سراغ پیامبر(ص) میآیند و قصد دارند او و دینش را زیر سؤال ببرند و پیامبر(ص) که رحمة للعالمین و مصداق آیه شریفه «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران/ ۱۵۹) است با متانت و چنانچه رسم مهماننوازی الهی و اسلامی است از آنان پذیرایی میکند و هر دو طرف در صدد اثبات حقانیت خویش بر میآیند؛ یعنی مذاکره و گفتوگو و اثبات منطقی و کلامی یک دین در قالب مناظره نخستین حرکت علمی و دینی پیامبر(ص) در مواجهه با مسیحیان است؛ امروز شاید سخن از گفتوگو و مذاکره و تبادل و تضارب آراء و افکار حداقل در باب نظر، امری بدیهی و آسان شمرده شود اما در دورهای که عرب جاهلی با شمشیر حکمرانی میکرد استفاده از چنین منطقی را نباید سهل و آسان گرفت.
وقتی مناظره و مذاکره به جایی نمیرسد و مسیحیان به تعبیر آیه مباهله علم به حقانیت پیامبر(ص) هم مییابند و نمیپذیرند فرایند مباهله و نفرین و لعن شکل میگیرد و پیامبر(ص) از آنان دعوت به یک مبارزه میکند، البته نه مبارزه از جنس شمشیر بلکه مبارزه از نوع معجزه و بینه عملی تا قلوب حق بنیان در برابر آن خضوع کند؛ در روز نهم ذی حجه، بزرگان مسیحی با دبدبه و کبکبه به محل تعیین شده حرکت میکنند و از سوی دیگر پیامبر(ص) نیز تنها همراه علی(ع) که به تعبیر آیه مباهله نفس و جان پیامبر(ص) است؛ زهرا(س)، جزء نساء اهل بیت(ع) و حسنین(ع) وارد میدانی به وسعت همه تاریخ میشوند اما قبل از آن که مقابلهای درگیرد مسیحیان از مبارزه دست کشیده و معترف به حقانیت پیامبر(ص) میشوند.
این چنین اسلامی که امروز برخی درصدد معرفی آن به عنوان خشونتطلبترین دین هستند نشان داد جز در برابر کفار حربی، تا جایی که راهی جز خشونت نباشد حاضر نیست دست از منطق و برهان و عقلانیت بردارد. امروز اگرچه مباهله در زمره یک واقعه تاریخی در ذهن بسیاری از ما نقش بسته است و امکان بازسازی و بازتکرار آن در مقاطع تاریخی مختلف وجود ندارد ولی به حق نمادی برای سبک زندگی امروزین و به خصوص در شکلدهی نظام ارتباط بینالمللی جمهوری اسلامی و مکتب تشیع بر مبنای رفتار عقلائی، منطقی با دیگران است و اگر اسلام و جمهوری اسلامی در جایی بر مبنای چهره غضبناک رفتار میکند مصداق آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»(فتح/۲۹) است.
شرح مباهله
مباهله با نامه پیامبر(ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقب نشستن نجرانیان و ایمان آوردن عدهای از آنان پایان یافت. نامه پیامبر و دعوت به اسلام پیامبر اسلام(ص) همزمان با مکاتبه با سران حکومتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به مدینه بفرستند تا با پیامبر(ص) سخن بگویند و سخنان او را بررسی کنند. هیئت نجران که شامل بیش از ۱۰ نفر از بزرگان آنان بود، به ریاست و سرپرستی سه نفر به نامهای عاقب، سید و ابوحارثه به مدینه آمدند. هیأت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر(ص) اسلام گفتوگو کردند. پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم بر این شد که مسئله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا برای مباهله آماده شوند.
بامداد روز مباهله، حضرت رسول(ص) به خانه حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمد. دست امام حسن(ع) را گرفته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که اینها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید: آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوبترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.پیامبر(ص) برای مباهله، به دو زانو نشست. سید و عاقب، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله مینشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا میروی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود چنین بر مباهله جرئت نمیکرد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود بركَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند. عقبنشستن نجرانیان سپس ابوحارثه نزد پیامبر آمد و گفت: ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم. پس، حضرت با ایشان مصالحه نمود که هر سال، دو هزار حلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد، و نیز اگر جنگی با یمن روی دهد، سی زره، سی نیزه و سی اسب را به مسلمانان، عاریه دهند، و پیامبر(ص) ضامن برگرداندن این ابزار خواهد بود. پس از نوشتهشدن صلحنامه آنان برگشتند. پیامبر بعدها فرمود: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله میکردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ میشدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش میشد و میسوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را نابود میکرد و حتی پرنده بر سر درختان ایشان نمیماند و همه نصاری پیش از سال میمردند. پس از برگشتن نصارا به نجران طولی نکشید که سید و عاقب، با آوردن هدایایی، نزد پیامبر(ص) آمده، مسلمان شدند.
افراد حاضر و زمان مباهله وقوع این حادثه از مسلّمات بین مورّخان و راویان حدیث، اعم از شیعه و سنی، است. درباره اینکه از گروه نجران چه کسانی برای مباهله حاضر شدند، اختلاف نظر وجود دارد؛ اما در مورد اینکه امام علی(ع)، فاطمه، حسن و حسین(ع) همراهان پیامبر(ص) بودهاند، بیشتر مفسران و مُحدّثان شیعه و سنی هم نظرند.
چهار شنبه 14 شهریور 1397 - 16:2:13