تهران- الکوثر: گرشام گرنبرگ GERSHOM GORENBERG نویسنده و تحلیلگر در یادداشتی می نویسد : رئیسجمهور ترامپ به اسرائیل هشدار داده که باید هزینهی بیشتری بابت طرح صلحش پرداخت کند. این یک حواسپرتی دیگر برای افکار عمومی است.در هفتهی زلزلههای سیاسی در آمریکا، این سخن ترامپ که اسرائیل روزی «هزینهی بالاتری» بابت انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس خواهد پرداخت، چندان مورد توجه قرار نگرفت.
به دلایلی روشن، این سخن در اسرائیل بیشتر در صدر اخبار قرار گرفت و تحلیل و تفسیرهای زیادی در مورد آن صورت گرفت. بخشی از آن به این دلیل است که کسی نمیداند منظور ترامپ چیست.
بااینحال من گمان میکنم این قضیه ارزش موردتوجه قرار گرفتن در آمریکا دارد حتی اگر فقط به این دلیل باشد که بهتر نشان میدهد ترامپ در حال اجرای نمایشنامهی تاریخ تراژیک ریچارد نیکسون به شکلی مسخره است. به خاطر اهدافی عملی، ترامپ در حال حاضر شریک جرمی است که تحت تعقیب نیست. او در حال حاضر با این توهم که خواهد توانست خودش را بهوسیلهی ایجاد یک صلح عالی در خاورمیانه نجات دهد، بازی میکند.
بخش کلیدی سخنان ترامپ بعدازاینکه گفت چگونه رهبران جهانی در مورد انتقال سفارت به بیتالمقدس هشدار دادهاند این بود:
«پس من آن را تأیید کردم. این کار سالها پیش باید انجام میشد، چون اگر قرار باشد صلحی با فلسطینیان به دست آید، این کار خوبی بود که باید انجام میشد... چون هر وقت که بحث در مورد صلح بوده، آنها هرگز اجازه نمیدادند بیتالمقدس پایتخت اسرائیل شود. بنابراین من گفتم «بیایید این گزینه را از روی میز برداریم.» و میدونید چیه، در مذاکرات اسرائیل هزینهی بیشتر باید بپردازد چون آنها یک چیز خیلی بزرگ به دست آوردهاند.»
قبل از تشریح این سخنان به هم ریخته اجازه دهید در مورد نیکسون حرف بزنیم: شاید سخت باشد خاطراتمان را جمعوجور کنیم اما در سال آخر داستان واتر گیت نیکسون با تأخیر وارد دیپلماسی اعراب و اسرائیل شد.
نیکسون همیشه خود را استاد سیاست خارجی جا میزد. گرچه دیدگاهش در مورد دنیا بهشدت سیاهوسفید بود: او در صحنهی جهانی همه را یا آمریکایی میدانست یا مهرهی شطرنج شوروی. در آن زمان اسرائیل، مهرهی آمریکاییها، در موقعیت بهتری نسبت به مهرههای شوروی یعنی مصر و سوریه قرار داشت یا حداقل او و وزیر امور خارجهاش هنری کیسینجر اینطور فکر میکردند. آنها خاورمیانه را نادیده میگرفتند تا روزی که جنگ یوم کیپور در اکتبر ۱۹۷۳ اتفاق افتاد و توجه آنها را به خود جلب کرد.
یا حداقل توجه کیسینجر را؛ نیکسون در اوایل جنگ سرش با ماجرای استعفای قائممقامش و اتهامات جنایی او شلوغ بود و در آخر جنگ هم درگیر خلاص شدن از دادستان ویژه در قضیه واتر گیت بود. کیسینجر مذاکرات با شوروی و زورآزماییهای هستهای را پیش برد درحالیکه نیکسون پشت تلفن با او از رقبای داخلیاش شکایت میکرد: «آنها این کار را میکنند چون دوست دارند رئیسجمهور را بکشند. ... احتمال مرگ من وجود دارد.»
از آن موقع تا می ۱۹۷۴ کیسینجر با پشتیبانی نیکسون، در مورد توافق ترک مخاصمه بین اسرائیل و مصر و سوریه مذاکره کرد. در ماه ژوئن نیکسون از هر سه کشور بازدید کرد به این امید که تصویرش بهعنوان یک استاد سیاست خارجه را بازیابی کند.
این کار جواب نداد. وقتی وزیر امور خارجه اسرائیل، ییگال آلون، کیسینجر را در کمپ دیوید در اول اوت ملاقات کرد بنا به گفتهی کیسینجر، نیکسون در کاخ سفید «در حال گوش دادن به نوارها و از در و دیوار بالا رفتن» [احتمالاً منظور نوارهای مربوط به قضیه واتر گیت] بود. نیکسون یک هفته بعد استعفا داد.
به امروز باز گردیم. ترامپ شاید از نیکسون در پرت کردن حواس افکار عمومی از شواهد جدید علیه خودش، بهتر باشد یا شاید هم فقط به این خاطر باشد که او توییتر و فاکسنیوز را در اختیار دارد.
مولر کارتهایش را مخفی میکند و استورمی دانیلز هیچچیز را مخفی نمیکند؟ یک نشست با کیم جونگ اون برگزار کن و ادعا کن قضیه هستهای کرهی شمالی را تمام کردهای. یک دستیار سابق نوارهای صوتی منتشر میکند که در آن پیشکاران تو با استفاده از پول و تهدید سعی در ساکت کردن یک زن میکنند؟ خیلی سریع جو اخبار را با اعلام لغو دسترسی امنیتی رئیس سابق سیا عوض کن.
ترامپ از مسائل خارجی بهعنوان انحراف افکار عمومی از مسائل داخلی استفاده میکند. از صحبتهای او در مورد بیتالمقدس میشود فهمید که او خودش را مذاکرهکنندهی قویتری از همهی رئیسجمهورهای سابق میداند.من شک دارم که ترامپ هیچ نقشهی عملی برای صلح بین اعراب و اسرائیل داشته باشد. اگر هم داشته باشد شک بیشتری دارم که اسرائیلیها و فلسطینیها آن را زیاد جدی بگیرند.اما اگر ترامپ طرح صلحی را اعلام کند، بهاحتمال زیاد دو ساعت بعد از رسوایی در مورد پائول مانافورت (رهبر سابق کمپین انتخاباتی ترامپ) یا معلوم شدن اینکه ایوانکا در واقع دختر پوتین است یا خدا میداند دیگر چه رسوایی دیگری، خواهد بود.
تهدید اسرائیل به اینکه باید هزینهی بیشتری بپردازد حتی کمتر باورپذیر است. تا حالا رژیم ترامپ هیچ هزینهی مشخصی را بابت هیچچیزی به بنیامین نتانیاهو تحمیل نکرده است. اما خود تهدید کردن یادآور این نکته است که ترامپ هم دنیا را سیاهوسفید میبیند. در مورد او همه چیز شخصی است. آدم خوبها کسانی هستند که از او تعریف کنند و آدم بدها کسانی هستند که با او مشکل داشته باشند.
از نظر او روابط بینالملل مثل همهی روابط دیگر کاملاً دادوستدی است و با حاصل جمع صفر: من در حقت لطفی کردم حالا هزینهاش را بده.
اگر حال مزاجی ترامپ طوری باشد که تشخیص دهد نتانیاهو به هر نحوی دیگر به او وفادار نیست یا بهاندازهی کافی قدردانیاش به او را نشان نداده، خیلی راحت میتواند علیه نتانیاهو شود. منظور ترامپ از «قیمت بالاتر» چه بوده است؟ هیچکس در اسرائیل نمیداند، آنها فکر میکنند ترامپ وقتی داشته این حرف را میزده نمیدانسته چه میگوید.
ترامپ امیدوار است یک موفقیت در سیاست خارجی او را نجات دهد. نیکسون از ترامپ خیلی باهوشتر بود و این قضیه کمکی به او نکرد. به عبارت دیگر: ما ریچارد نیکسون را میشناختیم حتی اگر در لیست دشمنانش بودیم. آقای ترامپ تو ریچارد نیکسون نیستی.
شنبه 3 شهریور 1397 - 17:12:25