پیرامون القاعده و داعش

چهار شنبه 16 اسفند 1396 - 17:44:26
پیرامون القاعده و داعش

داعش با گسترش سرزمین های تحت تصرف خود در عراق و سوریه خبرساز شد و این فتوحات با وحشیگری خارج از وصفی همراه گردید، داعش خبر این کشتارها را با افتخار در رسانه های اجتماعی به نمایش می گذاشت و پیروزی های خونبار داعش این باور را در میان تحلیلگران غربی بوجود آورد که القاعده دیگر به حاشیه رفته است.

تهران- الکوثر:  محمد جواد خلیلی ،کارشناس مسائل خاورمیانه می نویسد:  چند سال قبل ذیل فروپاشی ارتش در عراق و سپس تحولات سوریه، رسانه های جهان صحنه های وحشت آفرینی از اعدام های کور، قتل عام های نژادی، تجاوز و استراتژی سرزمین سوخته را به وسیله گروهی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام مخابره کردند. خیلی زود مشخص شد گروهی سلفی جهادی متشکل از نیروهای چند ملیتی مهاجر و بومی، ذیل عنوان دولت اسلامی، برای احیا خلافت اسلامی و تطبیق شریعت در حال نبرد هستند. آنان جهاد را واجب عینی می دانستند و اغلب تبارشان به القاعده و افغان العرب (عربهایی که برای جهاد با شوروی در افغانستان گرد آمده بودند) می رسید. 

تا پیش از آن عنوان سلفیت جهادی در اختیار سازمان القاعده به رهبری بن لادن و بعد از او ایمن الظواهری بود. اما خیلی زود این سازمان توانست عنوان سلفیه جهادی را از آن خود کند و القاعده را در جهان اهل سنت به حاشیه براند. پیرو این تحولات مقالات و کتاب های بسیاری برای توضیح و تحلیل این پدیده به رشته تحریر درآمد و هر پژوهش گری از زاویه ای خاص به این تحولات نگریست. برخی با برجسته کردن عنصر هویت عربی اسلامی که در معرض دنیای مدرن قرار گرفته، شکل گیری این دست سازمان ها را واکنشی به تحولات دنیای مدرن برای هویت یابی معرفی کردند. برخی دیگر بر رقابت های منطقه ای و بین المللی انگشت گذاشته و آنرا برجسته کردند. عده ای دیگر بر شکاف های مختلف قومی، دینی، جنسیتی و طبقاتی در جهان عرب اشاره کردند و عده ای دیگر عدم توسعه یافتگی در حوزه اقتصاد و سیاست را متهم ساختند. فقدان دموکراسی، وجود دولت های سرکوب گر و بیکاری و بی هویتی نیز بر این لیست بلند بالا افزوده شد.
داعش و یا دولت اسلامی از نظر تاریخی بعد از حضور القاعده در عراق متولد شده است. از نظر مبانی فکری و جهادی نیز با القاعده اشتراکات بسیاری دارد. هم چنین بسیاری ازکادرهای عالی رتبه عملیاتی داعش نیز دارای سابقه حضور در القاعده و یا آموزش در افغانستان (افغان العرب) هستند. این دو سازمان جهاد را واجب عینی می دانند که مسلمانان آنرا فراموش کرده اند و به همین دلیل دچار زوال تمدنی و عقب ماندگی شده اند. القاعده و داعش هر دو در سودای احیای خلافت هستند و تنها راه رستگاری دنیا و آخرت مسلمانان را عمل به شریعت و تطبیق قوانین شرع از طریق اجبار و سلاح می دانند. 
زمانی که زرقاوی در عراق القاعده در عراق را رهبری می کرد بین او و بن لادن اختلافاتی شکل گرفت. این اختلافات در بعد نظری و عینی سبب شد زمانی که جداشدگان از القاعده دولت اسلامی عراق را تاسیس کردند، از نظر استراتژی و روش کاملا از القاعده عبور کنند و در هنگامه ظهور داعش این اختلافات نهادینه شده و کاملا مشهود بود. القاعده سازمانی مخفی بود که ضربه زدن به آمریکا را اولویت خود می دانست و به در اختیار داشتن زمین و حوزه جغرافیایی مشخص اهمیتی نمی داد. اما داعش از ابتدا برای شکل دادن دولت اسلامی در سودای در اختیار داشتن سرزمین های مشخص بود و ابتدا با مناطقی از فلوجه عراق شروع کرد و آنرا تا موصل، کردستان و استان هایی در سوریه گسترش داد. 
یکی دیگر از اختلافات داعش و القاعده در خصوص اولویت جهاد و دشمن اصلی بود. القاعده بر آمریکا و برخی کشورهای همپیمان تاکید داشت در حالی که داعش دولت های اسلامی مانند مصر و عراق که مانع تطبیق شریعت هستند را دشمن اصلی می دانست. البته به مرور زمان شیعیان به عنوان هدف اصلی حمله مد نظر داعش قرار گرفت. القاعده نسبت به حمله به غیر نظامیان و نیز مردم عادی محافظه کار بود و حمله به بازار شیعیان و کشتار غیر نظامیان را جایز نمی دانست اما داعش آنرا تنها راه حل به زانو درآوردن دولت شیعی در عراق می دانست. در خصوص مرجعیت علمی نیز بین این دو جریان سلفی جهاد اختلافات بسیاری است. القاعده پیروی از تئوریسین های جهادی را لازم می دانست اما داعش می گفت افسر میدان و کسی که در عرصه نبرد رو به روی دشمن ایستاده است می داند چه کاری لازم و مشروع است و نمی توان به شیخی که در کتابخانه محصور است رجوع کرد زیرا او ماهیت جهاد را درک نکرده و مرجعیت علمی در تشخیص اولویت جهاد و مشروعیت نوع مواجهه با دشمن و ابزارها با افسر میدانی است که سلاح به دست گرفته و به جهاد پرداخته است.
 


برای اطلاع از آخرین خبرهای ایران و جهان اینجا کلیک کنید


چهار شنبه 16 اسفند 1396 - 17:44:18

دسته بندی :