آمیزه ای از تشیع و تصوف در فرقه هایی در نیجریه

دو شنبه 25 دی 1396 - 11:21:37
آمیزه ای از تشیع و تصوف در فرقه هایی در نیجریه

نیجریه در تاریخ معاصر خود، به ویژه سالهای‏ پس از استقلال، شاهد تحولات اجتماعی و فرهنگی فراوانی بوده است. آشنائی جوانان‏ نیجریه با جریانات مذهبی دیگر کشورها، گرایش‏های مذهبی آنان را متنوع ساخته است. این آشنایی از طرفی باعث غنی سازی آگاهی و اطلاعات مذهبی جوانان و نیز به وجود آمدن زمینه‏ مساعد برای بحث‏های کلامی و گفتمان مذهبی‏ بوده و از طرف دیگر مسبب پیدایش ناهنجاریهای‏ فکری و مذهبی شده است. تاسیس کعبه در ایبادان‏ در سال 1376 شمسی، ظهور فرقه قرآنیون و آلوده‏ شدن آئین‏های عبادی کلیسا با مراسم جادو و مناسک مرموز بومی گذشته، انحرافهای نوین‏ مذهبی جامعه قبیله‏ ای نیجریه است. در این‏ نوشتار سعی شده با معرفی فرق و طریقه ‏های‏ مختلف اسلامی در نیجریه به این سئوال اصلی که‏ علل ظهور این فرقه‏ ها چه بوده، پاسخ داده شود و سپس نحوه بهره ‏برداری و استفاده بهینه از زمینه‏ های مساعد کلامی و ریشه‏ های تاریخی‏ بعضی از گروههای صوفیه در جهت تقویت و نهادینه شدن مذهب تشیع در این کشور بررسی‏ گردد.

تهران- الکوثر:  نیجریه با جمعیتی بالغ بر یکصد و هشتاد میلیون‏ نفر، یکی از مهمترین کشورهای حوزه غرب‏ آفریقا به حساب می‏ آید.

مسلمانان که اکثریت جمعیت نیجریه 50 درصد را در بر می‏ گیرند، عمدتا در شمال زندگی‏ می‏ کنند که اغلب آنها متمایل به فرقه مالکی‏ هستند. (1)

فرقه‏ های اسلامی در نیجریه:

1) فرقه مهدویه:

این جنبش در قرن نوزدهم تاثیری عمیق بر شمال نیجریه گذاشت و عثمان دان فودیو (2) شخصیت با نفوذ نیجریه و محبوب مسلمانان‏ هوسا زبان این کشور معتقد به امام مهدی (ع) بود و آن‏ را پی افکند.

عقیده به مهدویت در شرق نیجریه توسعه یافت‏ و مردی جنگاور به نام رابح به عثمان دان فودیو کمک کرد که یک حکومت از معتقدان به مهدویت‏ تشکیل دهد. او همچنین توانست شخصی از اخلاف عثمان دان فودیو به نام هیاتو (Hiato) را که مدعی سلطنت سوکوتو بود، با خود متحد کند. بعدها رابح در جنگی علیه فرانسویها (1900) هلاک شد و هیاتو هم کمی بعد به دست‏ پسر رابح کشته شد و با از بین رفتن آنها، مهدی‏ گرائی نیز به سرعت رو به افول گذاشت. مضافا اینکه حضور اروپائیان در اطراف چاد نیز نگرانیهای دیگری را موجب شده بود. با این همه‏ امروزه نشانه‏ هایی از مهدویت در افکار مذهبی‏ مردم شرق نیجریه‏ باقی مانده است.(3)

2) طریقت اهل البیت (جماعة امام الکاظم):

جماعت امام الکاظم در نیجریه که خود را طریقت اهل البیت می ‏نامند، کمتر از ده سال‏ قدمت دارد.

لاگوس محل تأسیس این جماعت بود که از لحاظ سنتی و اجتماعی سئوال برانگیز است. زیرا شمال بطور سنتی محل پدید آمدن گروهها و جمعیتهای مذهبی بوده است و شهر شلوغ و اقتصادی چون لاگوس محل مناسبی برای رشد جریانات فکری و مذهبی نبوده است. این گروه‏ هنوز در جامعه مذهبی نیجریه معروفیت شایانی‏ ندارند.

رهبری جماعت در ملاء عام ظاهر نمی ‏شود و هیچکدام از افراد گروه او را معرفی نمی‏ کند. فقط گفته می‏ شود که رهبر ما همیشه مخفی است و خداوند برای هدایت و ارشاد خلائق به وی الهام‏ می‏ کند. آنها همچنین می‏ گویند رهبر ما زنده است‏ و فعالیت می‏ کند. وی خود امام کاظم(ع) است‏ که دوباره به دنیا بازگشته است.

این گروه در منطقه بداگری (Bad Agry) لاگوس مسجد و محل تجمع دارند. آنان مدعی‏ هستند که مانند سایر مسلمانان عبادات و فرایض‏ دینی خود را به جای می‏ آورند و در عبادات خود، اوراد و اذکاری خاص را تکرار می‏ کنند.

غیر علنی بودن این گروه و وجود یک نظام‏ مخفی کاری در روابط جماعت با سایرین، افکار و عقاید آنان را در هاله‏ای از ابهام قرار داده‏ است. بر اساس مصاحبه و مشاهده با چند نفر از افراد گروه می‏ توان این نظریه اولیه را ارائه داد که‏ این گروه دارای گرایش‏های صوفی-عرفانی بوده، و درباره امامت و رهبریت معتقد به تناسخ‏ روح قدس حضرت امام موسی کاظم(ع) می‏ باشند(4) و بر این باورند که روح امام(ع) در شخصی که رهبر می ‏دانند حلول کرده است.

3) طریقه تیجانیه:

احمد ابن محمد مختار ابن سلیم تیجانی معروف‏ به شیخ احمد تیجانی، این فرقه را در سال 115 هجری و در صحرای جنوبی الجزایر به وجود آورد. وی تعالیمش را بر اساس بخشی از فقه‏ مالکی پایه‏ گذاری نمود که مردم و علما را به‏ سیر و سلوک عرفانی در کنار رعایت احکام فقه و شریعت دعوت می‏ کند. طریقه تیجانیه معروفترین‏ مسلک صوفیه در نیجریه است که مریدان و پیروان‏ متشکلی در سراسر این کشور دارد.

رواج آیین و تعلیم این طریقت در این سرزمین به‏ دهه دوم قرن نوزدهم برمی ‏گردد. شیخ عمر بن‏ سعید التونسی مراسم و روشهای این طریقه را از یکی از شیوخ طریقت بنام محمد الغال پس از ملاقاتی در مکه مکرمه در سال 1820.م فرا می‏ گیرد و پس از بازگشت از حج در شهر برنو در شمال نیجریه در سال 1833.م مستقر و در اشاعه‏ آئین این طریقت می‏ کوشد.

تیجانی ها در شمال نیجریه قدرت عظیمی بودند و در حملۀ ارتش فرانسه به سال 1893.م افراد این طریقه به سبب‏ مقابله سختی که با کافران (فرانسوی) کردند که‏ گر چه در آن شکست خوردند ولی طریقت مذکور به عنوان یک فرقه مصالحه ناپذیر و بیزار از بیگانگان‏ مطرح شدند.»(5)

از دیگر کسانی که در ترویج این طریقه در نیجریه‏ نقش بسزائی دارد، شخصی به نام «عمرتال»(6) می‏ باشد. وی که قبلا پیرو قادریه بوده، عنوان‏ خلیفه را در این طریقه برای سرزمینهای سیاهان‏ داشته، مدت پنج سال(1833 تا 1838.م) را در دربار سلطان سوکوتو، «محمد بلو»(7) گذرانید. سلطان سوکوتو عضویت در طریقه تیجانیه را پذیرفت و با دختر عمر تال ازدواج کرد.

نفوذ این تیجانی‏ ها در سرزمین نیجریه خصوصا شمال این کشور، موجب تشویش نظام استعماری‏ انگلستان و نیز سلاطین سوکوتو شد. دسته اول از بروز جنبشهای شورشی وحشت داشتند، در صورتی که برای دسته دوم چون طریقه قادریه، حامی آنان و نیز چارچوبی مطمئن و مستقیم برای‏ وفادارانشان به حساب می ‏آمد، بنابراین حضور هر طریقه دیگری می‏ توانست برای این نظم تهدیدی به‏ شمار آید.»(8)

در این طریقت مانند سایر طرق باید پیروان از قطب و شیخ خود پیروی نمایند و نصایح و دستورات و اشارات وی را نصب العین قرار دهند. هر فرد پیرو مسلک طریقت در مراحل‏ مختلف پس از انجام یک سری فرائض و بعد از گذراندن آزمایشات مختلف، درجات مقامی‏ کسب می‏ کند و تا رسیدن به منزلگاه قطب، راه‏ درازی در پیش دارد و باید مراحل تزکیه، تصفیه و خلوص از هر چه نفسانی است را بگذراند.

وظیفه عضو این طریقت، فقط اطاعت از شیخ‏ و ذکر درباره اوراد و ادعیه روزانه و شرکت در جمع اخوان و احباب طریقت و گردهمائی روز جمعه در زوایای طریقت است. رهبران و رهروان‏ این طریقت هیچگونه دخالتی در سیاست و مشارکت در بدست گرفتن زعامت مسلمین‏ نمی‏ کنند و دلیل‏شان اینست که این امور از مسائل‏ دنیوی است و دنیا محل سیر و سلوک سالک‏ الی ا... می ‏باشد.

آنان نسبت به اقدامات دولت لائیک هر چه باشد مادامی که مانع فعالیت و اجرای مراسم و آیین‏ طریقت نباشد هیچ حساسیتی ندارند. اقطاب و شیوخ به تعلیم و تعلم و تربیت علمی افراد اهتمام‏ نمی ‏ورزند لذا اکثر پیروان از لحاظ علمی و آشنایی‏ با تعالیم اسلامی در سطح خیلی پائینی قرار دارند.

در حال حاضر شیخ طاهر بائوچی، شیخ‏ اسماعیل خلیفه، شیخ مقدم ابراهیم، شیخ محمد مرتضی و شیخ الشریف ابراهیم صالح التوی‏ رهبری فرقه مذکور را در شهرهای مختلف نیجریه‏ بر عهده دارند.

4) طریقه قادریه:

این فرقه از مشهورترین طرق صوفیه است که‏ گسترش جهانی دارد و منسوب به شیخ ثموت‏ اعظم و قطب الاقطاب شیخ عبد القادر گیلانی‏ است(9).

از لحاظ جغرافیایی این طریقت در شمال نیجریه‏ پیروانی دارد که گسترۀ آن به پنج میلیون نفر می‏ رسد. شیخ و قطب کنونی این طریقت شیخ محمد ناصر کبارا مترجم و مفسر قرآن به زبان «هوسا»(10) است. پیروان وی نیز با برگزاری مجالس قرآن و دعای‏ جمعی در مساجد شناخته می‏ شوند. شیخ محمد کبارا به دلیل ترس از حکومت وقت(11)، از موضع­گیری های سیاسی پرهیز می‏ کند و با عربستان‏ و عراق نیز رابطه داشته و بیشتر به فکر حفظ موقعیت خویش(12) است. در عین حال این فرقه‏ نسبت به جمهوری اسلامی ایران نظر خصمانه ‏ای‏ ندارد.

5) فرقه احمدیه(قادیانیه):

استعمار انگلیس در دوران تسلط اش بر جهان‏ اسلام با مخالفت و خیزش اسلامی و اعتراض‏ عمومی روبرو بوده است. شکست‏های پی در پی‏ لشگر انگلیس، مقاومت مهدی سومالی و کند شدن‏ استقرار انگلیس در شاخ آفریقا و اعتراض مردمی به‏ رهبری علماء استعمار، نمونه ‏های بارزی از مقاومت‏ مردمی در برابر تسلط انگلیسی ها است.

استعمار انگلیس که راز موفقیت این مقاومتها و خیزش را در وحدت مسلمانان و قدرت علما می‏ دانست، به بازی خطرناکی دست زد و فرقه‏ های‏ ساختگی مذهبی ایجاد کرد. از جملۀ این فرقه‏ ها، فرقه منتسب به میرزا غلام احمد قادیانی موسوم به‏ قادیانیه یا احمدیه می‏ باشد که عصاره تعالیمش‏ مخالفت با جهاد اسلامی است.(13)

شیخ آدم آلوری از علماء مصلح و متعهد جنوب‏ نیجریه، داستان ورود اولین مبلغ فرقه احمدیه به‏ خاک نیجریه را چنین می ‏نویسد: «...مولوی‏ عبد الرحیم نیاری مبلغ احمدیه از انگلستان وارد نیجریه شد و با وی، مانند مهمان عالیقدر دولت‏ انگلیس رفتار شد. این گونه رفتار در آن زمان چیز خارق‏ العاده‏ ای بود، همین رفتارها بود که جماعت‏ احمدیه را صاحب مکنت و جاه کرد.(14)

شیخ عبدا...آلوری، سال ورود نیاری را به‏ نیجریه سال 1928 میلادی ذکر کرده است. این‏ فرقه در شمال نیجریه در میان قبیله هوسا و فولانی‏ موفقیت چشمگیری نداشت و دلیل عدم پیشرفت‏ این گروه واضح بود، زیرا مسلمانان شمال نیجریه‏ به تعالیم و افکار اسلامی آگاهی خوبی داشتند و انحراف گروه در وهلۀ اول برای شمالی ها آشکار بوده‏ است.

پیروان این گروه تا زمان استقلال کشور نیجریه از حمایت علنی انگلستان برخوردار بودند و در سایه‏ پشتیبانی استعمار به تبلیغات و ترویج آئین مذهبی‏ خود می‏ پرداختند. این فرقه در منطقه ایبادان یک‏ مرکز قوی دارد و امروزه به سازمانی متشکل و قوی‏ تبدیل شده است که در کنار مسیحیت و فرقه ضاله‏ بهائیت به تبلیغات وسیع علیه اسلام و مسلمانان‏ ادامه می‏ دهد. اکنون اعضاء این گروه صاحب نفوذ و جایگاه در جامعه نیجریه هستند و از سیاست‏ دین­زدایی دولت نیجریه حمایت می‏ کنند. موضع ‏این گروه نسبت به انقلاب اسلامی خصمانه است و با توجه به امکانات مالی که از طرف انگلستان در اختیارشان گذاشته می‏ شود مدارس و مساجد فراوانی را در دست دارند.(15)

سخن آخر اینکه دین مبین اسلام در چند مرحله در نیجریه‏ انتشار یافته است و در تمام مراحل طریقت‏ های‏ صوفیه نقش ارزنده ‏ای در ترویج تعالیم اسلام در این‏ کشور و غرب آفریقا داشتند. طریقت‏ های صوفیه‏ بویژه تیجانیه و قادریه که حضور غالب در این سامان‏ دارند، توجه و احترام خاصی برای اهل بیت(ع) و سیرت‏ و سنتهای آنان قائل هستند و از آغاز تاریخ اسلام‏ فرزندان امامان معصوم جایگاه ممتازی در این‏ مناطق داشتند و آنان را «شرفا» می‏ گفتند؛ این نوع‏ فضای مذهبی زمینه ‏های مساعد برای رشد افکار و تعالیم اهل البیت و مذهب حقه شیعه را فراهم‏ می‏ کند ولی باید مسیر و جریان تبلیغ و ترویج آیین‏ مذهب جعفری به دقت زیر نظر قرار گیرد و این از دو جهت حائز اهمیت است:

1- به جهت ریشه ‏دار بودن افکار و جریانات‏ فکری-مذهبی و سنتی آفریقایی

2- تمایلات شخصی مبلغان بومی

این دو عامل ممکن است رشد و نمو افکار و عقاید اهل البیت را دچار وقفه و یا انحراف شدید نماید. اما از طرفی مبحث کلامی قیام حضرت‏ مهدی(عج) (16) که در مدارس قرآنی نیجریه‏ تدریس و در مناسبتهای مختلف تبلیغ می‏ گردد زمینه مساعدی برای گسترش مذهب تشیع است.

پی نوشتها:

(1) به جز مسلمانان، 30 درصد جمعیت نیجریه را مسیحیان و بقیه را صاحبان مذاهب بومی تشکیل می‏ دهند.

(2) عثمان دان فودیو: مشهورترین چهره در سرزمین هوساها است. شخصی که بدون وی سرزمین هوساها به گونه‏ ای که در اوائل قرن هیجده وجود داشت، همچنان سرزمینی بت­ پرست باقی‏ می‏ ماند. عثمان در پانزدهم دسامبر 1754 از پدری توکلور و مادری که نسب‏ش به یکی از شرفای ادریس مغرب می‏ رسید، در ماراتا به دنیا آمد. وی در آگادس تحصیل کرد و یکی از اساتیدش جبریل بربری بود که به فرقه وهابی مکه گرویده بود. عقیده بازگشت به اصل مذهب‏ که از سوی جبریل اظهار می‏ شد، عمیقا عثمان را تحت تاثیر قرار داد، اما با این حال وی در برابر افراط گرایی وهابیها، تمکین‏ نکرد. عثمان در طول نزدیک به سی سال خود را وقف موعظه و تبلیغ و جمع‏ آوری پیروان کرد. یک روز در سال 1804 با تقلید هجرت پیامبر(ص) با یارانش از گوبیر خارج شد و جهاد معروف‏ خود را آغاز کرد. وی در بیستم آوریل 1817 درگذشت و از خود امپراطوری بر جای نهاد که به استثنای یورنو، بیشترین ایالتهای‏ نیجریه فعلی را در شمال رودخانه‏ های نیجر و بنوئه می ‏پوشاند.

(3) ژوزف.ام.کوک، مسلمانان آفریقا، ترجمه دکتر سید اسدا.. علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیادی پژوهشهای اسلامی، 1373)ص 327.

(4) پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) در سال 183 هجری در زندان، شیعیان بر شهادت یا زنده بودن آن حضرت اختلاف پیدا کردند و گروه هایی که در این زمینه پدید آمدند عبارتند از:

الف) گروه قطعیه: گروهی از شیعیان بودند که شهادت امام را قطعی دانستند. این گروه امام رضا(ع) را جانشین بر حق امام کاظم‏(ع) می ‏دانند.

ب) گروه بشیریه: این گروه پیرو محمد بن بشیر کوفی هستند و معتقدند که امام هرگز رحلت نکرد و به زندان هارون نرفته، بلکه‏ او مهدی قائم است.

ج) گروه ممطوره: ممطوره در لغت به معنی «باران خورده» است که در اصل همان «کلاب ممطوره»(سگ باران خورده) بود. این گروه منکر مرگ امام(ع) هستند. عنوان مذکور را مخالفین این‏ گروه به آنها بخشیده‏ اند.

د) گروهی امام کاظم را مهدی القائم(ع) دانسته‏ اند ولی اعتقاد دارند که او در گذشته و بعد از او هیچ امامی نیست و پس از مرگ‏ رجعت خواهد کرد و در جائی پنهان می‏ شود و یارانش با وی‏ مخفیانه دیدار می‏ کنند.

هـ) گروهی دیگر بر این عقیده‏ اند که امام کشته نشده بلکه مرده‏ است و خداوند او را چون عیسی(ع) نزد خود به آسمان برده و دوباره باز می‏ گرداند.

(5) Bivar, A.D.H Arabic Documents of northern Nigeria. B.S.O.A.S.22.1959, P.P. 324-34

(6) Omar Tall.

(7) Mohammed Bello.

(8) ABUN-NASR Jamil. Some aspects of the umari branch of the tijaniyya. J.A.H.3.1962. p.p. 329-331.

(9) عبد القادر گیلانی در گیلان به دنیا آمد و در بغداد مدفون شد و امروزه مرقدش زیارتگاه مریدان این قطب است. او با پنج تن از خلفاء عباسی از جمله با المستظهر بالله هم عصر بوده و از وضع‏ اسفناک جوامع وقت به شدت ناراضی بوده است. شیخ عبد القادر، در ابتدا مردم را به مقابله با حکام وقت و عدم‏ همکاری در امور غیر شرعی با آنان دعوت نمود. سپس برای ایجاد قیامی برخاسته از ایمان به خداوند همراه با تهذیب اخلاق و تزکیه نفس در دعوت حرکت جدی را شروع کرد.

(10) (Hussa) هوسا یکی از سه لهجه رایج نیجریه است که بیشترین‏ مردم به آن تکلم می ‏کنند. دیگر گویش‏ ها یوربا(Yourba) و ایبو (ibo)است.

(11) حکومت نیجریه به رهبری یک نظامی بنام عبد السلام ابو بکر اداره می ‏شود.

(12) برای مطالعه بیشتر ر.ک:

1. R, Roolvink: Historical atlas of the Muslim peoples, 1957.

(13) برای مطالعه بیشتر ر.ک‏:

1. M.Fortes & G.dieterlen, African system of thought, 1965.

2. J.D.Fage, An atlas of African history, 1958.

(13) میرزا غلام احمد قادیانی (1908.م-1835.م) در جهت‏ خواستهای استعماری بریتانیا و برای تأسیس عقیده‏ای انحرافی در بین مسلمانان، در سال 1889.م همزمان با شیخ محمد باب ظهور کرد. وی ادعا داشت که خداوند به وی رسالتی جدید برای اصلاح‏ دین داده و در سن چهل سالگی پس از عزلتی اندک، کتاب براهین‏ احمدیه را نوشت و با حمایت مالی و معنوی انگلیس مریدان و پیروانی گرد خود آورد. علماء مسلمان با افکارش مخالفت کردند و در کلیه مباحث و مناظرات او را شکست دادند ولی او نپذیرفت و با حمایت دولت انگلیس به مخالفت خود ادامه داد. او در ابتدای کارش ادعا می ‏کرد که به او وحی نازل شده و خود را عیسی مسیح و مهدی موعود معرفی می‏ کرد و در اواخر عمرش مدعی‏ شد که چون آئینه است و تمام کمالات حضرت محمد(ص) در آن‏ نمایان است. وی سرانجام در سال 1908.م در قادیان مرد و در آنجا دفن شد ولی با مرگش فتنه پایان نیافت، بلکه با حمایت‏ استعمار این فرقه گسترش و رشد کرد.

علماء و مراکز و حوزه‏های علمیه جهان اسلام از بدو ظهور این‏ فرقه تاکنون در مناسبتهای مختلف این فرقه را با استدلال منطقی و شرعی از اسلام خارج دانسته‏ اند.

البته پیروان وی در عمل بسیاری از ضروریات دیگر اسلام را نیز نفی کرده و روشی جدید در امور عبادی و اجتماعی اسلام پیشه خود ساخته‏ اند. چنانکه هیسکت در کتاب‏ش چنین آورده است:

« ...احمدیه‏ های آفریقای غربی که غلام احمد را مهدی موعود می‏ دانند به مقررات تورات بیشتر آشنائی دارند تا به قرآن. آنها با محارم خویش ازدواج می‏ کنند و مساجد آنها شکل کلیسا دارد. همچنین آنها به جز زکات 6/1 درآمدشان را ماهیانه به فرقه خود می‏ پردازند.»

برای مطالعه بیشتر ر.ک: مدوین هیسکت، گسترش اسلام در غرب‏ آفریقا، ترجمه احمد نمائی-محمد تقی اکبری(تهران، انتشارات‏ آستان قدس رضوی، 1369).

(14) شیخ آدم عبد الله الالوری، الاسلام الیوم وغدا فی نیجریا، (نیجریه، بی‏جا، بی‏تا) ص.ص 71-70.

(15) برای مطالعه بیشتر ر.ک:

1. R, Roolvink: Historical atlas of the Muslim peoples, 1957.

2. M.Gast, The Sokoto Catiphate, 1967.

(16) چنانکه قبلا گفته شد عثمان دن فو دیو رهبر برجسته نیجریه و پایه گذار جهاد اسلام، خود منتظر حضرت مهدی(ع) بوده و دیگران را سفارش به انتظار ایشان نمود.


اخبار نیجریه را اینجا پیگیری کنید


دو شنبه 25 دی 1396 - 11:14:18

دسته بندی :