حزب الله از درون : (قسمت 27)
به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، حزب الله لبنان در راستای اصول 13 گانهاش، تاکتیکهایش را بیش از گذشته تنوع بخشید. این تنوعبخشی در اکثر اوقات برخاسته از اطلاعات فوری تاکتیکیای بود که از رصدهای میدانی و از فعالانی که در داخل کمربند مرزی [اشغالی] زندگی میکردند به دست میآورد.
با قسمت دیگری از تاریخچهی حزب الله لبنان با شما همراه هستیم . این سلسله مطالب، ترجمهای است از کتاب «رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ 30 سال نبرد ضد اسرائیل»، نوشتهی نیکلاس بلانفورد. باهم قسمت بیست و هفتم این کتاب را می خوانیم.
به هم ریختن عصبی دشمن: تاکتیک جدید حزبالله
هدف حزب الله این بود که ارتش اسرائیل و ارتش لبنان جنوبی را به صورت مستمر و دائمی در وضعیت بههمریختگی عصبی و آمادگی برای پاسخ به عملیاتهایی که صورت میداد نگه دارد [چون این آمادهباش همیشگی، خود باعث فرسایش شدید عصبی میشد].هر روز ممکن بود خمپارهها[ی حزب الله] به مراکز مقدم ارتش لبنان جنوبی در بخش غربی [منطقهی اشغالی] بخورد؛ یعنی در همان زمانی که نیروهای ویژهی حزب الله مشغول کارگذاشتن بمب در ارتفاعات کوهستانی بخش شمالی منطقه[ی اشغالی] بودند. در روز بعد، اثر کارشان معلوم میشد.تیمور گوکسل از نیروهای یونیفل میگوید: «صبرشان باورنکردنی بود. هر وقت فرصتی پیدا میکردند به هدفی [از اشغالگران و همپیمانانشان] حمله میکردند. [بین هر کدام از عملیاتهایشان] هم به سمت ارتش لبنان جنوبی خمپاره پرتاب میکردند. این یک مقاومت حقیقی محسوب نمیشد [!!!] ولی حالت بههمریختگی عصبی دائمی [در اشغالگران و همپیمانانشان] ایجاد میکرد.»
موشکهای جدید در زرادخانهی مقاومت
هماهنگی بین واحدهای جداگانهی مقاوم اسلامی بسیار بالا بود و همین، به مقاومت امکان میداد که به عملیاتهای پیچیدهای که به شلیک متکی بود یا به جابهجاییهایی که به چند واحد مختلف تکیه داشت اقدام کند.اولین حملهی هماهنگ بزرگ ضد تاسیسات ارتش اسرائیل و ارتش لبنان جنوبی در 29 سپتامبر 1992 [7 مهر 1371] رخ داد. در آن روز 11 مرکز در کل منطقه[ی اشغالی] با خمپارههای سنگین و موشک هدف قرار گرفت. این عملیات، نشانگر چیزهای مهمی بود. نه فقط از این جهت که یک هماهنگی عالی بین واحدهای پراکنده را نشان میداد، بلکه به این جهت که برای اولین بار حزب الله در آن از موشکهای AT3 ساغر ضد تانک در جنوب لبنان استفاده میکرد.
موشک AT3 ساغر یک موشک ضد تانک بود که به وسیلهی سیم به سمت هدف شلیک میشد و شوروی در دههی شصت میلادی از آن استفاده میکرد. به رغم آنکه استفاده از موشکهای ساغر منسوخ شده بود، به دست آوردن این موشکها از سوی حزب الله، ارتش اسرائیل را بر آن داشت تا سیستم دفاعی تجهیزات زرهیاش را تقویت کند، خصوصا نفربرهای M-113 را که بدنهشان نسبتا ضخامت کمتری داشت.
نفربرهای M-113
در ماه نوامبر 1991، حزب الله برای اوین بار یک موشک ضد هوایی دوشپرتاب سام 7 را به سمت یک هواپیمای C-47 اسرائیلی که در حال انجام یک ماموریت جنگ الکترونیک در آسمان جنوب لبنان بود، شلیک کرد. موشک به سمت هدف رفت، اما هواپیمای C-47 داشت در ارتفاع بالاتری از بیشترین برد این موشک پرواز میکرد.در پی این حادثه، اسرائیلیها به صورت موقت، پروازهای C-47 را در آسمان لبنان متوقف کردند، اگرچه حزب الله هیچ وقت نتوانست یک هواپیمای اسرائیلی را با موشک سام-7 سرنگون کند.
وارد شدن موشکهای ساغر و سام-7 به صحنهی حوادث لبنان، در واقعیتِ امر، چیزی را برای اسرائیل تغییر نمیداد، ولی زرادخانهی حزب الله را به شکل نگرانکنندهای تقویت میکرد و نشانگر این بود که اصلِ دسترسی این گروه لبنانی به سلاحهایی که خطرات حقیقی برای ارتش اسرائیل داشته باشند قطعی است و فقط زمان آن مطرح است.قطعا حجم زرادخانهی حزب الله به واسطهی سخاوتمندی ایرانیها به سرعت در حال بزرگ شدن بود.
[مترجم: البته ایران اولا به وظیفهی شرعی و ضمنا برای دفاع از امنیت ملی خود و برای اینکه مجبور نباشد در شهرهای خود با دشمن متجاوز بجنگد، چنین سخاوتی نشان میداد.] هواپیماهای بوئینگ 747 که برای جابجایی بار، اصلاح شده بودند در اوایل دههی نود میلادی با دامنهی ماهی یک تا چهار بار در فرودگاه دمشق به زمین مینشستند.
در هر کدام از این پروازها حجم گستردهای از مهمات و اسلحه قرار داشت، از جمله موشکهای ساغر و کاتیوشا.سوریها تلاشی نمیکردند تا این پروازها را مخفی کنند و دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی حاضر در دمشق نسبتا راحت میتوانستند این پروازها را رصد کنند [و البته برای متوقف کردن آن کاری از دستشان بر نمیآمد، و این، تنها کینهی آنها را از ایران و سوریه افزایش میداد.]
استفاده «حکیمانه» از کاتیوشا؛ سلاح برندهی مقاومت
با وجود آنکه حزب الله داشت سلاحهای پیشرفتهتری برای حمله به نیروهای اشغالگر در جنوب لبنان به دست میآورد، اما استفادهی حکیمانهاش از کاتیوشای 122 میلیمتری (که سلاحی نسبتا غیر پیشرفته بود) بیش از هر سلاح دیگری باعث تولید دردسر برای دولتهای پیاپی اسرائیل شد.اولین باری که حزب الله به سمت اسرائیل [یعنی مناطق اشغالی خاک فلسطین] کاتیوشا شلیک کرد، در فوریه 1992 و در پاسخ به ترور سید عباس موسوی بود.
این شلیکهای افتتاحی، بیشتر بروز فوری خشم آنان به واسطهی شهادت دبیر کل حزب بود تا یک آغاز حساب شده برای یک تاکتیک جدید.در دو سالِ بعد از آن، نمونهی روشنی از توازن به منصهی ظهور رسید: هر وقت اسرائیل و همپیمانانش در ارتش لبنان جنوبی باعث ایجاد تلفات [در بین غیرنظامیان لبنانی] میشدند، حزب الله اقدام به پرتاب موشک به آن سوی مرزها میکرد.این تاکتیک، قید و بندهایی را به ارتش اسرائیل (که برای کنترل جریان شدید مقاومت حزب الله در تلاش بود) تحمیل کرد.
دلیل اعلام شده برای حضور ارتش اسرائیل در جنوب لبنان، محافظت از ساکنان شمال اسرائیل [یعنی مناطق شمالی فلسطین اشغالی] در مقابل حملات بود. ولی از آن زمان به بعد، ارتش اسرائیل دریافت که اگر رفتار بیباکانه و حسابنشدهای با حزب الله داشته باشد و باعث خسارت به غیرنظامیان شود، موجب خواهد شد که موشکهای حزب الله بر شمال اسرائیل [یعنی مناطق شمالی فلسطین اشغالی] فرود بیایند و در آن هنگام، دلیل حضور اسرائیل در جنوب لبنان باطل و لغو خواهد شد.
سید حسن نصرالله اولین بار در مارس 1995 سیاست کاتیوشا را به صورت علنی پذیرفت. در آن برهه و پس از ترور یکی از فرماندهان عالیرتبهی مقاومت توسط یک بالگرد [جنگی صهیونیستها]، بارانی از موشکهای کاتیوشا به سمت اسرائیل [فلسطین اشغالی] شلیک شد. دبیر کل حزب الله در توجیه این باران موشکی اعلام کرد که این، پاسخ در برابر یک ترور نیست، بلکه پاسخی است به فهرستی از خشمهای فروخورده که در نتیجهی اقدام اسرائیل به قتل 26 غیر نظامی از آغاز سال و زخمی کردن 60 غیر نظامی دیگر و بمباران 75 روستا (که موجب تخریب یا آسیب دیدن 212 خانه شده) صورت گرفته است.سید حسن نصرالله اعلام کرد: «اگر ملت ما در امنیت نباشد، هیچ کس [از اشغالگران صهیونیست] امنیت نخواهد داشت. شهرکنشینان صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی باید بدانند که حکومت نژادپرست و تجاوزگرشان، و شهرکهایشان و ساکنینش وضعیت بهتری از شهرهای ما و ساکنان آن نخواهند داشت.»
سازماندهی مجدد نیروی توپخانهای حزب و کمک موثر به شلیک کاتیوشا
با بیشتر شدن اهمیت کاتیوشا در جریان مقاومت، نیروی توپخانهی حزب الله هم سازماندهی مجدد شده و آموزشهای گستردهای برای به کارگیری آن عملی شد. به گفتهی ابوخلیل، فرمانده یکی از واحدهای مقاومت، سرعت شلیک و دقت هدفگیری، دو نکتهی اساسی بود.نیروهای مقاومت چهار سطح آموزشی را طی میکردند که در اکثر آنها یک سری دروس تدریس شده و سپس در مراکزی تحت نظر مربیهای مطمئن، تمرین شلیک موشک صورت میگرفت.شلیک استاندارد موشک کاتیوشا عموما به دو گروه مجزا نیاز داشت، گروه اول شامل کارشناسان واحد توپخانه میشد که از نیروهای تمام وقت مقاومت بوده و اقدام به نصب سکوهای پرتاب موشک در باغهای زیتون یا درههای مقابل کمربند اشغالی مرزی میکردند.
این مهندسها تلاش داشتند که سکوهای پرتاب طبق مختصات مطلوب، نصب شوند. [...] پس از آن، گروه اول از صحنه بیرون میرفتند و گروه دوم شلیک را انجام میدادند.با وجود آنکه ارتش اسرائیل سیستم دفاعیای برای رهگیری موشکهای کاتیوشا در آسمان نداشت، اما رادارهای کشف سکوهای موشکیاش میتوانستند تنها ظرف چند ثانیه، به دقت محل شلیک موشک را کشف کنند. همین به نیروهای بخش توپخانهی آنها امکان میداد که منطقه[ی شلیک] را هدف قرار دهند.رزمندگان حزب الله برای اجتناب از این آتشباری انتقامجویانه، بعضا موشکهای کاتیوشا را به ساعت و سیستمهای زمانی که با باطری کار میکرد مجهز میکردند و همین، به آنها امکان میداد که مدت کوتاهی قبل از آغاز شلیک موشکها، محل را ترک کنند.
مترجم: وحیدخضاب
ادامه دارد ...
برای عضویت در کانال تلگرامی الکوثرفارسی اینجا کلیک کنید
یک شنبه 5 آذر 1396 - 17:54:33