به گزارش پایگاه شبکه الکوثر، دکتر حسین آجورلو* دریادداشتی می نویسد: حال سؤالی که مطرح میشود این است که در شرایطی که چند ماه به انتخابات پارلمانی این کشور باقی مانده این استعفا چه تأثیری در تحولات سیاسی پیش روی لبنان خواهد داشت، و همچنین با توجه به اینکه نقش عربستان سعودی در این استعفاء انکارناپذیر است؛ این اقدام حریری نشان دهنده چه میزان از اختلافات عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است، کشورهای فرا منطقهای و بینالمللی همچون ایالاتمتحده آمریکا و اروپا چه سیاستهایی را در این رابطه دنبال خواهند کرد و تبعات داخلی و خارجی این استعفا چیست.
در مورد تأثیرات استعفای سعد حریری در انتخابات آینده لبنان میتوان گفت نخست آنکه ایالاتمتحده آمریکا تحریمهای گستردهای علیه حزبالله لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اجرایی کرده که دولت لبنان به دلیل تعامل گسترده بینالمللی مجبور به اتخاذ محدودیتهایی گسترده علیه حزبالله است. این امر به دلیل حضور فعال حزبالله در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجرایی لبنان موجب ایجاد تنگناهای زیادی برای امور اجرایی برای دولت این کشور میشود. به نظر میرسد اگر سعد حریری بهعنوان رئیس قوه مجریه میخواست این محدودیتها را ایجاد کند زمینه درگیری جدی حزبالله و همچنین نیروهای نزدیک به آن میشود و سعد حریری نیز برای تداوم حضور سیاسی خود در صحنه سیاسی لبنان نمیخواست وارد این درگیری شود تا در انتخابات آینده با مشکل اساسی روبرو نشود.
دوم آنکه سعد حریری با وعدههای فراوان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به گروههای سیاسی لبنانی و ایجاد امید میان مردم توانسته بود پست نخستوزیری را در لبنان در اختیار بگیرد؛ ولی عملا نتوانست کار خاصی برای بهبود شرایط بحرانی این کشور انجام دهد که به نظر میرسد با طرح مسائلی همچون ایجاد مشکلات حزبالله برای لبنان بهنوعی درصدد است تا با فرافکنی روند انتخابات آینده را تحت تأثیر قرار دهد.
سوم آنکه برخی از متحدین حزبی سعد حریری به دلیل اتخاذ برخی از سیاستها با وی به مشکل خورده بودند و شکافهایی در جریان المستقبل ایجاد شده بود. بهعنوان مثال میتوان به اختلافات اشرف ریفی و فواد سنیوره در برخی از موضوعات با وی اشاره کرد که مسائل فوق به اعتبار سیاسی سعد حریری آسیب رسانده بود. بنابراین به نظر میرسد این اقدام میتواند زمینه را برای ایجاد اتحاد در این حزب فراهم کند تا بتواند ضمن مانع از ایجاد شکاف سیاسی، اکثریت آرای اهل سنت لبنان را همچنان برای این حزب حفظ کند.
افزایش تنش در لبنان نشان دهنده افزایش منازعات میان محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و محور محافظهکار به رهبری عربستان سعودی در غرب آسیا است و این افزایش تنش حاصل سیاستهای ضد ایرانی عربستان سعودی است که بعد از قدرت یافتن محمد بن سلمان افزایش یافته و بهسوی راهبردهای سخت و نرم برای کاهش حضور و نفوذ گروههای نزدیک به جمهوری اسلامی ایران همچون حزبالله پیش رفته است. در این میان، سعد حریری یکی از همپیمانان عربستان سعودی است که تقریبا هیچ اقدامی را بدون مشورت با مقامات این کشور انجام نمیدهد که این استعفا نیز در راستای فشارهای عربستان سعودی به وی بوده است. سعد حریری در دوره نخستوزیری خود بر اساس واقعیتهای عرصه سیاسی لبنان، سیاستی تعاملی در قبال رقبای سیاسی خود بهخصوص حزبالله لبنان اتخاذ نموده بود که این امر موجب ناراحتی مقامات سعودی شده بود بهگونهای که بارها در محافل سیاسی و رسانهای لبنان صحبت از اختلاف میان عربستان سعودی و سعد حریری بوده است، چنانکه به نظر میرسد مقامات عربستان سعودی از برخی از اقدامات وی راضی نبوده و به وی برای استعفا و قطع این روند فشار آوردهاند. از سوی دیگر با وادار کردن سعد حریری به استعفا و مقصر جلوه دادن حزبالله لبنان در بحران سیاسی این کشور، اقدام به ضربه زدن به حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی ایران نماید.
در مورد نقش کشورهای فرامنطقهای باید گفت که در راهبرد جدید دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا، حضور و نفوذ جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت باید محدود شود. بخشی از این راهبرد از طریق متحد کردن نیروهای طرفدار خود برای تحتفشار قرار دادن جمهوری اسلامی است. به نظر میرسد سعد حریری بهعنوان همپیمان عربستان سعودی و غرب میتواند با استعفا و بحرانی کردن صحنه لبنان به بخشی از این راهبرد تبدیل شود. کلیدواژه این راهبرد نقش بیثبات کننده جمهوری اسلامی در تحولات غرب آسیا است که کشورهای اروپایی اگرچه در به چالش کشیدن برجام با ایالاتمتحده آمریکا همنظر نیستند اما در این سیاست یعنی معرفی کردن جمهوری اسلامی ایران بهعنوان عامل بیثباتی همنظر میباشند و استعفای سعد حریری به دلیل دخالتهای جمهوری اسلامی ایران بهنوعی اثباتکننده نقش بیثبات کننده آن در لبنان است.
لازم به ذکر است اگرچه فرضیه ای که مطرح می شود به نوعی تحلیل توطئه محورانه به نظر می رسد ولی قابل توجه می باشد. همانطور که سعد حریری دلیل استعفا خود را ترس از ترور اعلام کرد میتوان گفت احتمالاا این ترس ناشی از برخی گزارشهای نهادهای امنیتی جریان المستقبل بوده است. حال در درستی یا نادرستی احتمال این ترور و یا عامل این ترور نمیتوان اظهارنظر دقیقی کرد ولی وی این ترس را دارد که ترور وی مانند پدرش برای پیش برد نقشههای بزرگ یعنی ایجاد زمینه برای تحتفشار قرار دادن سوریه و حزبالله و یا حذف وی از صحنه سیاسی لبنان باشد.
در مجموع میتوان گفت که همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای سعد حریری به این نتیجه رسیده بودند تداوم وضعیت کنونی زمینهساز تثبیت حضور و نفوذ حزبالله در عرصه لبنان و غرب آسیا است که منجر به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران نیز میشود، به همین دلیل وی باید با بیثبات کردن صحنه سیاسی لبنان، روند رو به رشد حزبالله را متوقف کرده و با وارد کردن اتهامات سعی در ضربه زدن به این حزب و در نهایت جمهوری اسلامی ایران برآید. لبنان یکی از کشورهای بیثبات غرب آسیا است که پیش از این چندین سال دچار بحران ریاست جمهوری بوده است و به نظر میرسد با این استعفا لبنان مجدد دچار یک بحران سیاسی و خلع اجرایی خواهد شد که ممکن است این بحران ماهها یا سالها تداوم داشته باشد. وارد کردن اتهامات سنگین به حزبالله منجر به تقویت جریانات تندرو که مخالف حضور این جریان در صحنه سیاسی لبنان هستند، میشود و با توجه به شرایط پیچیده لبنان ممکن است درگیریهای محدود و یا گستردهای ایجاد شود و این امر زمینهساز جنگ داخلی در لبنان باشد. معرفی حزبالله بهعنوان عامل بیثبات کننده در لبنان، همچنین می تواند زمینه را برای اقدام نظامی رژیم صهیونیستی علیه حزبالله فراهم کند که به نظر میرسد سعودیها نیز برای پیش برد این هدف صهیونیستها با ایشان همکاری میکنند.
پژوهشگر موسسه ابرار معاصر تهران*
برای عضویت در کانال تلگرامی الکوثرفارسی اینجا کلیک کنید
شنبه 20 آبان 1396 - 11:10:0