تهران - الکوثر: هیچ کس به طور دقیق نمیداند که آیا مسعود بارزانی از حجم اختلافاتی که خانواده کردها را نابود میکند؛ مطلع بود یا در حالتی از توهم عظمت و قدرت به سر میبرد که در لحظات سرنوشتساز، رهبران را فرا میگیرد و سلطه و حتی عقل را از آنان میرباید؛ هیچ کسی نمیداند که آیا بارزانی، تهدیدات جدی ایران را دریافت کرده بود یا در اوهام و تخیلات خود و به دور از واقعیت زندگی میکرد؛ واقعیتی که خبر از سلطه و سیطره ایران بر مناطق وسیعی از منطقه دارد و با قدرتهای بزرگ مانند آمریکا، دولتهای منطقه همچون ترکیه و حکومتهای فرقهگرا مانند عربستان رقابت میکند. به راستی ارزش و قیمت رهبری که نمیداند اگر تهران و… نبودند، پایتخت اقلیمش به دست داعش میافتاد چیست؟
ارزیابیهای ده گانه
۱. ظاهرا بارزانی وضع داخلی کردها را تشخیص نداده است. او توقع مقابله قوی نخبهها و سیاستمداران کرد با خود را نداشت که به دنبال ضربه زدن به او بودند یا اینکه میدانست کسانی برایش چاه کندهاند اما گمان میکرد آنها را زودتر در چاه خود میاندازد. این برداشت بد بارزانی، هزینه زیادی را بر او تحمیل کرد و اولین حرکت مهرههای شطرنج برای شکست او بود.
۲. بارزانی هرگز توقع اقدام نظامی از جانب حیدر العبادی را نداشت و گمان میکرد سخنان عبادی علیه اقدام نظامی، اطمینان بخش است و به معنای اینست که نیروهای مسلح عراق چه امنیتی چه نظامی و نیروهای حشد الشعبی قدرت ورود به جنگ با پیشمرگها را ندارند زیرا درگیر جنگی طاقت فرسا با داعش هستند.بارزانی نتوانست تشخیص دهد که سقوط مهمترین قطعههای دومینو یعنی فرو افتادن همه قطعات؛ قطعه مهم دومینو یعنی منطقه طورخورماتو که چند روز قبل، ساز و برگ نظامی بزرگی به آنجا منتقل شده بود اما بارزانی نفهمید که عدم استقبال عبادی از آخرین هیئت کرد، اشاره دقیقی به نزدیک بودن جنگ است و عبادی در این مدت منتظر هماهنگی با قدرتهای منطقه و بین الملل بوده است.
۳. ارتباط میان نیروهای سیاسی و اسلامی کرد مانند اتحاد ملی با کشور ایران برای بارزانی قابل فهم نبود مانند دیدار طالبانی از تهران و شروع مذاکرات بین نزدیکان طالبانی و جمهوری اسلامی ایران. بارزانی نتوانست نقش ایران را به عنوان مخالف سرسخت برپایی دولت کرد ارزیابی کند.
۴. موضع آمریکا در قبال همه پرسی یکی از واضحترین مواضعی بود که واشنگتن در قبال مسائل این منطقه داشت تا جاییکه فرستاده رئیس جمهور آمریکا به منظور به تأخیر انداختن همه پرسی، با بارزانی وارد مذاکره شد اما او به گمان اینکه پاسخ آری کردها، میتواند مواضع بین الملل را تغییر دهد، تأخیر رفراندوم را نپذیرفت. بارزانی هرگز درک نکرده است که ملتها و حقوق قانونی و انسانی آنها برای آمریکا مهم نیست. منافع استراتژیک واشنگتن تنها مسأله مورد اهمیت برای آمریکاست.
۵. یکی از عجیب و غریبترین مواضع بارزانی، عدم توجه به جایگاه مرجعیت دینی نجف اشرف بود. رهبری معنوی و اجتماعی مرجعیت دینی نجف، تأثیرات بنیادین و اساسی دارد و بسیاری از حوادث مهم سیاسی را خلق کرده است. بارزانی با نقش آیت الله سیستانی در قانون اساسی، مشارکت دادن اهل تسنن در روند سیاسی کشور، دور کردن مالکی از نخست وزیری، فتوای جهاد کفائی و بهبود بخشیدن به روابط عراق با جهان عرب معاصر بوده است اما در عین حال گوش خود را مقابل توصیههای آیت الله سیستانی علیه همه پرسی بست. این موضع زشت بارزانی صرفا یک تجاهل بود زیرا وی بی خبر از نقش مرجعیت دینی آیت الله سیستانی در مسائل سرنوشت ساز نبوده است.
۶. بارزانی روی نقش سنی های فرقهگرا و حامی همه پرسی حساب بازکرده بود زیرا این رفراندوم منجر به خلق دولتی سنی و خالی از شیعه میشد هر چند که حکومت این دولت، لائیک باشد به همین دلیل برخی از سنیهای تندرو به رفراندوم به عنوان جبران خسارت نگاه میکنند. بارزانی….هرگز متوجه نشد که اهل تسنن، دولت وی را به زیان و ضرر خود و رژیمهای عربی یعنی عربی سنی میدانند و به همین دلیل اتحادیه سران عرب با رفراندوم مخالفت ورزید.
۷. بلندپروازیهای بارزانی برای جذب جامعهای متنوع در مناطق مورد نزاع کافی نبود. نظر وی مبنی بر اینکه ساکنین مناطق مورد نزاع از طرح او حمایت میکنند و در مقابل رویکردهای سیاسی و اقدامات نظامی امنیتی میایستند؛ اشتباه بود. او نمیدانست که مردم این مناطق حرفهایی را تحت فشار پیشمرگها و علی رغم میل باطنی خود میگویند.
۸ . بارزانی هرگز فکر نمیکرد پارلمان و دادگاه فدرال عراق با اجماع، تصمیماتی اتخاذ کنند و این دو سازمان قانونی با یکدیگر متحد شوند تا تأثیر بسیاری بر احزاب سیاسی در داخل عراق و سازمان ملل متحد و کشورهای جهان در خارج داشته باشند.
۹. بارزانی با نقش حمایتی اسرائیل از رفراندوم مقابله نکرد و هیچ توضیحی در این باره نداد بلکه گمان میکرد موضع اسرائیل، به مثابه قدرت برای اوست تا جاییکه توقع حمایت و کمک جاسوسی از اسرائیل داشت و لو در زمینه اطلاعاتی به منظور رصد نوک پیکان حوادث.
۱۰. بارزانی، مشاوران و گروه رسانه وی که از او ارتزاق میکنند هرگز نقش رسانههای عرب، منطقه و جهان را ارزیابی نکردند. بارزانی گمان میکرد که رسانهها عموما با او خواهند بود زیرا وی در جنگ با حکومتی شیعی است که از طرف ایران حمایت میشود پس طبیعتا محال است این رسانهها در مقابل او بایستند اما به یکباره رسانهها به تحلیلگرانی بیطرف تبدیل شدند و قدرت و تأثیر رسانه بارزانی را بر باد دادند.
مطالب فوق، ده اشتباه بارزانی است که رؤیای ملی او برای برپایی دولت کرد را نقش بر آب کردند و بلند پروازیهای او را به عنوان یک رهبر تاریخی کردها به زیر خاک بردند.
برای عضویت در کانال تلگرامی الکوثرفارسی اینجا کلیک کنید
یک شنبه 7 آبان 1396 - 16:24:31