نگاهی به تاریخچه شیعیان عراق
تهران - الکوثر: درقیام ثورﺓ العشرین که برابر اشغالگران انگلیسی روی داد، بسیاری از چهرههاییکه پس از آن در تاریخ ماندگار شدند، مانند سیدمحسن حکیم و پدر آیتالله کاشانی، حضور داشتند که مشق سیاست جهاد میکردند.
جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴م آغاز شد. بریتانیا، که با آلمان وارد جنگ شده بود، در نوامبر ۱۹۱۴م به متحد آلمان، یعنی عثمانی، از دهانۀ شطالعرب حمله کرد و بصره را اشغال نمود. در این روزها هنوز کشوری به نام عراق وجود نداشت. در این بین شیعیان عراق، با اینکه از ظلم عثمانیها رنج میبردند، مقاومتی را با اذن علمای نجف در برابر نیروهای مهاجم ترتیب دادند.
در این بین سید محمد سعید حبوبی و شیخ عبدالکریم جزایری در نجف در ضرورت بیرون راندن کفار از عراق سخنرانی کردند. سید کاظم یزدی نیز در حرم امیر مؤمنان(ع) بر منبر رفت و مردم را به دفاع فراخواند. در کاظمین شیخ محمد مهدی خالصی بر وجوب دفاع از سرزمینهای اسلامی فتوا داد. در کاظمین سید مهدی حیدری نیز ندای جهاد سر داد. در سامرا شیخ محمدتقی شیرازی فتوای جهاد صادر کرد و شیخ محمدرضا، پسر خود، را برای پیوستن به سید مهدی حیدری به کاظمین فرستاد. ذکر این نکته لازم است که این فتواها نه تنها برای انگلیسیها بلکه برای عثمانیها نیز غافلگیرکننده بود.
در نخستین رویارویی، مجاهدان شیعی به سه گروه تقسیم شدند: گروه نخست در قرنه به رهبری سید مهدی حیدری، شیخ الشریعه اصفهانی، سید مصطفی کاشانی، و سید علی داماد؛ گروه دوم در هویزه به رهبری شیخ مهدی خالصی و فرزندش شیخ محمد، سید محمد یزدی فرزند سید کاظم یزدی، شیخ جعفر راضی و سید کمال حلی؛ گروه سوم در شعیبه به رهبری سید محمد سعید حبوبی، شیخ باقر حیدر و سید محسن حکیم.
علما از شیخ خزعل شیخ قبیلۀ بنیکعب خواستند که به مجاهدان بپیوندد، اما او نپذیرفت، ولی به درخواست سید کاظم یزدی، به واحدهای مجاهدان اجازه داد که از قلمروش عبور کنند. مجاهدان جانانه با نیروهای مهاجم مبارزه کردند، اما اشتباه فرماندۀ عثمانی باعث شکست شد. از سوی دیگر نیروهای عثمانی بنای بدرفتاری با شیعیان را گذاردند، در همین زمان نیز سید محمد سعید حبوبی فوت کرد. این دو عامل سبب تضعیف روحیۀ مجاهدان شد.
تحرکات شیعی ترس و در نتیجه بدرفتاری عثمانیها با مردم شهرهای شیعهنشین را به دنبال داشت؛ ازهمینرو بعضی از علمای شیعه مردم را به شورش علیه عثمانیها فراخواندند. سالهای پس از شکست شعیبه در سال ۱۹۱۴م تا اشغال بغداد در سال ۱۹۱۸م را میتوان سالهای شورش مردم شهرهای شیعهنشین و قلع و قمع آنها به دست نیروهای عثمانی تلقی کرد. این وضعیت بهترین فرصت را برای پیشروی انگلیسیها فراهم کرد و بدین ترتیب عراق طی پیماننامۀ سایکس ـ پیکو در ۱۹۱۶م سهم انگلیس شد و سرانجام نیروهای انگلیسی در ۱۱ مارس ۱۹۱۷م وارد بغداد شدند.
با از میان رفتن سلطۀ عثمانی جهاد وارد مرحلۀ جدیدی شد؛ علمای نجف، که در سال ۱۹۱۷، عثمانیها را از این شهر بیرون کرده بودند، حاکمیت مستقلی را در شهر اعمال میکردند. انگلیسیها، با همراه ساختن رئیس قبیلۀ بزرگ عنزه با خود، خواستند حاکمی را از سوی خود بر نجف بگمارند، اما با مقاومت مردم نجف روبهرو شدند. این مقاومتها، که به قوت جهاد ۱۹۱۴م از سوی علما حمایت نمیشد، تا مارس ۱۹۱۸م کجدار و مریز ادامه یافت تا اینکه شیخ محمدتقی شیرازی از سامرا به کربلا آمد و رهبری انقلاب را به دست گرفت.
در ۱۹ مارس ۱۹۱۸م مجاهدان نجف با کشتن حاکم نظامی منطقه، انقلاب را آغاز کردند. در پی این اقدامات و مقابلۀ نیروهای انگلیس با آن شهر نجف به محاصرۀ انگلیسیها در آمد و بسیاری از مجاهدان دستگیر، تبعید یا اعدام شدند. انگلیسیها پس از این رویداد برای انتخاب رهبر عراق یک نظرسنجی از میان مردم ترتیب دادند. شیخ محمدتقی شیرازی نیز در پاسخ به استفتائی دربارۀ رهبری آیندۀ عراق در سال ۱۹۱۹م، اظهار کرد که هیچ مسلمانی حق ندارد غیر مسلمانی را برای رهبری مسلمانان انتخاب کند.
این فتوا و پس از آن وفات سید کاظم یزدی سبب شد مرجعیت اعلای شیعیان و رهبری انقلاب هر دو در یک نفر، یعنی آیتالله شیرازی، تعیّن یابد. شیخ محمدتقی شیرازی، پس از به دست گرفتن رهبری شیعیان، فعالیتهایی برای همسو کردن عشایر با انقلاب انجام داد و مسئلۀ استقلال عراق را مطرح کرد. در ۱۵ شعبان ۱۹۲۰م مجمعی به رهبری آیتالله شیرازی تشکیل، و خواستار استقلال عراق شد. تشکیل این مجمع نیروهای انقلابی مناطق شیعه و سنی را تحت رهبری آیتالله شیرازی قرار داد. در رمضان همان سال در پی سرکوب تظاهرات مردم شیعه و سنی بغداد، آیتالله شیرازی از مردم عراق خواست تا به یاری برادرانشان در بغداد بشتابند.
با بالا گرفتن درگیریها آیتالله شیرازی توسل به زور را در رویارویی با انگلیسیها، در صورت سرباز زدن از پذیرش خواست مردم، جایز شمرد. انقلاب مسلحانۀ جدید، با حملۀ افراد عشیرۀ الظوالم به پایگاه انگلیسیها در رمیثه در جنوب عراق آغاز شد. این درگیری به جنگ عارضیات شهرت یافت. مرحلۀ جدید، که پنج ماه طول کشید، به سرعت به بیشتر نقاط عراق سرایت کرد. انقلاب را در بغداد و شمال آن سیدمحمد صدر رهبری میکرد. در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۰م نیروهای انگلیسی در منطقۀ رارنجیه در فرات اوسط شکست سنگینی خوردند و شهرها یکی پس از دیگری از زیر سلطۀ آنها خارج شدند. در این بین عشایر سنی فلوجه ورمادی به رهبری شیخ الضاری، شیخ عشیرۀ زوبع، نیز شکست سختی بر انگلیسیها وارد کردند، اما قبیلههای عنزه ودلیم، که با انگلیسیها سر وسری داشتند، نگذاشتند انقلاب فرات علیا کامل شود.
در گرماگرم پیروزیهای مجاهدان به یکباره آیت الله شیرازی وفات یافت. این امر ضربۀ بزرگی به انقلاب زد.انگلیسیها نیز، که پس از چند ماه جنگ سخت به نقاط ضعف مجاهدان پی برده بودند، توانستند با دامن زدن به این ضعفها، که اختلافات قبیلهای مهمترین آنها بود، انقلاب را شکست دهند. آخرین جنگ در نزدیکی پل صویره در ۲۰ نوامبر ۱۹۲۰م رخ داد و پس از آن میان نیروهای انگلیسی و انقلابیها قرارداد صلحی برقرار شد و انگلیسیها وارد شهرها شدند و به دستگیری گستردۀ نیروهای انقلابی دست زدند.
منبع: نشریه زمانه
دو شنبه 30 مرداد 1396 - 9:14:1