شناخت لبنان معاصر

جبل عامل، خاستگاه تشیع و ترویج مکتب اهل بیت

چهار شنبه 25 مرداد 1396 - 17:29:51
جبل عامل، خاستگاه تشیع و ترویج مکتب اهل بیت

در حال حاضر حوزۀ علمیۀ قم و نجف اشرف دو مرکز مهم فقهی تشیع هستند، اما پیش از این، خاستگاه تشیع جبل‌عامل در جنوب لبنان بود. تشیع و اندیشة اهل بیت (ع) در این منطقه ریشۀ عمیقی دارد و علمای بزرگی از اینجا برخاسته و فقه و اندیشه مکتب اهل بیت را گسترش داده‌اند.

تهران- الکوثر: در قرآن کریم، بر اساس برخی تفسیر‌ها، اشاراتی به منطقه جبل عامل وجود دارد. منطقه جبل عامل ادامه سرزمین فلسطین است وچه بسا که مشمول جمله «بارکنا حوله» در قرآن کریم باشد. در آیات سورة اسراء می‌خوانیم: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الذَّی بارکَنْا حوَلْهَ» خداوند سبحان در این آیه شریفه اطراف مسجدالأقصی را مبارک اعلام فرموده، اما حدود سرزمین مبارک را مشخص نفرموده، وبسیاری معتقدند که این حدود جبل عامل را هم در بر می‌گیرد. 

امروزه مسجدالأقصی در اشغال صهیونیست‌هاست و قبل از آن نیز پیروان اهل بیت (ع) در آنجا حضور نداشتند یا عدۀ آن‌ها بسیار اندک بوده است. اما قبل از اشغال فلسطین بسیاری از شیعیان ایرانی، افغانی وپاکستانی که به مکه می‌رفتند، در مسیر بازگشت از مکه به فلسطین و زیارت مسجد الأقصی وعتبات در سوریه و عراق می‌رفتند و سپس، به ایران بازمی‌گشتند. البته، بسیاری به لبنان نیز سفر می‌کردند. 

در لبنان زیارتگاه‌هایی از اهل بیت وفرزندانشان وجود ندارد اما در مقتل‌ها می‌خوانیم که وقتی اسرای اهل بیت (ع) را از کربلا به کوفه و از آنجا به دمشق می‌برند، از بعلبک و منطقة‌ بقاع نیز عبور می‌دهند. امروز بعلبک از مراکز مهم شیعیان لبنان و عشایر غیور شیعه است. گنبد ساده و کوچکی متعلق به دختر بچه‌ای شیرخواره یا سقط شده به نام «سیده خوله» در این منطقه وجود دارد. این گنبد در کنار درخت تنومندی با صد‌ها سال عمر قرار گرفته است. این تنها زیارتگاه در لبنان است. اما در دمشق اماکن زیارتی بسیاری مانند حضرت رقیه و حضرت زینب قرار دارد. 

بنابراین، می‌توان گفت که جنوب لبنان مصداق «بارکَنْا حوَلْهَ» است. ساکنان قدس و لبنان مسیحی یا مسلمان سنی هستند و دوستداران و پیروان اهل بیت (ع) در مرز لبنان به سمت شمال لبنان قرار دارند. به همین دلیل، این حالت معنوی خاصی در آن منطقه وجود دارد. 

همچنین در سورة تین می‌خوانیم: «وَالتِّینَ وَالزَّیتُونِ وَ طُورِ سِینینَ وَ هَذَا البَلَدِ الأمِینِ لَقَد خَلَقنَا الإِنسَانَ فِی أَحسَنِ تَقوِیم.» منظور از «البَلَدِ الأمِینِ»‌‌ همان مکه است. خداوند در این سوره به انجیر، زیتون، کوه طور و شهر مکه قسم می‌خورد. حال چه ارتباطی میان دو مکان، کوه طور و شهر مکه با دو می‌وة زیتون و انجیر وجود دارد؟ 

یکی از تفسیرهای موجود این است که انجیر و زیتون نماد مکان‌هایی هستند که این دو میوه در آن‌ها فراوان است. فلسطین تولیدکنندة زیتون است و مردم در این کشور زیتون برداشت می‌کنند و روغن زیتون غذای اصلی آن‌هاست. در قرآن شش بار کلمة زیتون آمده است. یک بار هم در سورة مؤمنون بدون ذکر نام، از آن به عنوان درختی که روغن می‌دهد یاد شده است: «وَ شَجَرَةً تَخرُجُ مِنْ طُورِ سَینَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهنِ وَصِبغٍ لِلآکِلِینَ»  بنابراین، اگر مقصود از زیتون فلسطین باشد، مقصود از انجیر نیز لبنان است. زیرا در لبنان، علاوه بر زیتون درخت انجیر فراوان است و انجیر خشک و تازه در این منطقه تولید می‌شود و در هر خانه‌ای مربای انجیر از مرباهای اصلی محسوب می‌شود. 

گفتیم که این سرزمین فضای معنوی خاصی دارد که اهل دل آن را احساس می‌کنند. از شهید دکتر مصطفی چمران برایتان بگوییم که حدود ده سال در این سرزمین با عشق زندگی کرد. روزی به همراه شهید چمران سوار بر اتومبیل ولووی قراضۀ او از دهی به دهی دیگر می‌رفتیم. در راه پسر بچه‌ای را در کنار جاده در حال گریه کردن دیدیم. دکتر چمران ماشین را نگه داشت و آن پسر بچه را در آغوش گرفت و صورتش را تمیز کرد و او را بوسید و با او شروع به گریه کرد. من از او پرسیدم: برای چه گریه می‌کنید؟ گفت: برای گریة این بچه. گفتم: احتمالاً مادرش نبوده یا او را دعوا کرده است. گفت: نه، این گریه نتیجه ستمی است که طی ۱۴۰۰ سال بر این بچه رفته است! 

از نظر دکتر چمران این پسر‌بچه نماد مردمانی بود که در آن منطقه زندگی می‌کردند و ۱۴۰۰ سال تحت کشتار سلسله‌های مختلف ایوبیان، ممالیک، عثمانی‌ها و فرانسوی‌ها قرار گرفتند. علما در جبل‌عامل تحت تعقیب و کشتار بودند و موج مهاجران علمای شیعه از جبل‌عامل به سمت عراق و سپس، ایران در دوران صفویه باعث شد تا فقه و اندیشة مکتب اهل بیت (ع) به این شکل در عراق و ایران گسترش یابد. 

هنگامی که سیل العرم سد مآرب در یمن را ویران کرد، مشکلات بسیاری پدید آورد. قحطی منطقه را فرا گرفت. در قرن سوم قبل از میلاد بسیاری از قبایلِ مملکت سبا از جمله قبیلة عامله به شام مهاجرت کردند و در آنجا مستقر شدند. مقصود از شام، سوریه و لبنان و اردن است. بعد‌ها، مسلمانان طی جنگی با امپراتوری بیزانس یا روم شرقی، شام را فتح کردند. پس از آن، معاویه و بنی‌امیه و عدۀ بسیاری از اصحاب رسول‌الله (ص) به آن منطقه کوچ کردند. امروز نیز قبور بسیاری از اصحاب پیغمبر (ص) در شام قرار دارد. 

یک صحابی که نقش مهمی در شام داشت، ابوذر غفاری بود. او در مناطق شهر ساحلی صَرَفَند در جنوب لبنان و می‌س‌الجبل نزدیک مرز فلسطین سکونت دا‌شت. در این دو منطقه مساجدی وجود دارد که ابوذر غفاری در هر دوی آن‌ها نماز خوانده است. مسجدی که در می‌س‌الجبل قرار دارد، به مسجد ابوذر غفاری معروف است. سال‌ها بعد در می‌س‌الجبل مدرسة دینی تأسیس شد تا مرکزی برای گسترش فقه و اندیشة اهل بیت (ع) باشد. 

پس از وفات پیامبر (ص) و وقوع مسائلی مانند سقیفه و انتخاب ابوبکر به خلافت، برخی از اصحاب از جمله سلمان فارسی و ابوذر غفاری که به اهل بیت (ع) و امیرالمؤمنین (ع) وفادار بودند، با هدف یادآوری حادثۀ غدیر اقداماتی انجام ‌دادند. ابوذر پس از سخنرانی‌های فراوان در مدینه به جبل‌عامل در شام رفت، و مردم را به ولایت امیرالمؤمین‌ (ع) دعوت کرد. معاویه نگران این موضوع شد و او را به مدینه باز‌گرداند. ابوذر در مدینه نیز دست از سخنرانی و نصیحت نکشید تا اینکه عثمان او را به ربذه تبعید کرد و در آنجا درگذشت. 

ابوذر غفاری تشیع را به شام برد. البته، سلمان فارسی نیز هنگامی که از طرف امیرالمؤمنین (ع) والی مدائن یا تیسفون ‌شد، به منطقة شام رفت و آمد می‌کرد. او نیز در گسترش تشیع در جنوب لبنان نقش داشت. 

از دیگر اصحاب رسول الله (ص) می‌توان عمار یاسر را نام برد که در سال ۳۷ هجری در جنگ صفین، در شام، درکنار حضرت علی (ع) حضور داشت و در آن جنگ شهید شد. این سه صحابی شریف، ابوذر غفاری، سلمان فارسی و عمار یاسر، در گسترش تشیع در منطقة‌ شام به‌ویژه منطقة جبل‌عامل نقش مهمی داشتند. 

البته سکونت شیعیان صرفاً در جنوب لبنان نبود بلکه در میانه و غرب لبنان نیز ساکن بودند. ساکنان شهر بندری طرابلس در شمال لبنان که امروزه سنی‌نشین و پایتخت دوم لبنان است، در دوره‌ای شیعه بودند. 

این را هم بگوییم که در این منطقه دو طرابلس وجود دارد: پایتخت لیبی در شمال آفریقا که به طرابلس غرب معروف است و شهر بندری طرابلس در لبنان که به طرابلس شام مشهور است. بنی‌عمار در شهر طرابلس و اطراف آن حکومت شیعه تشکیل دادند. 

درکتاب سیره و سرگذشت امام موسی صدر در بخش «ریشه‌های تاریخی جنبش محرومان‌، أمل»، خلاصه‌ای از ورود تشیع به این منطقه را شرح داده است. برای مثال بیان می‌شود که حضور اجتماعی شیعیان در مناطق ساحلی لبنان، در زمان حکومت فاطمیان تثبیت شد. در سال ۴۶۱ هجری قاضی شیعه به نام ابوطالب حسن بن عمار ملقب به امین‌الدوله در طرابلس به حکومت رسید و دولت بنی عمار را پایه‌گذاری کرد. این دولت ۲۵ سال در منطقة طرابلس حکومت کرد و تشیع را در آن منطقه گسترش داد. امروز نیز چند روستای شیعه مانند بنهران در منطقة طرابلس وجود دارد که در محاصرة مناطق سنی‌نشین است. 

در قرن یازدهم، جنگ‌های صلیبی آغاز شد. صلیبی‌ها در ابتدا برای تصرف شهرهای ساحلی به این مناطق حمله ‌کردند. آن‌ها در ابتدا به سمت طرابلس و بیروت، سپس، در جنوب به شهرهای صیدا و صور حمله کردند. دو شهر صیدا و صور در مقابل آن‌ها مقاومت کردند، اما شهرهای طرابلس و بیروت به راحتی تصرف ‌شدند. صلیبی‌ها پس از تصرف این دو شهر به سمت کوهستان حرکت ‌کردند، اما با موانع کوهستانی روبه‌رو ‌شدند. دولتِ بنی‌عمار سقوط ‌کرد و شیعیان از ساحل به سمت مناطق کوهستانی حرکت ‌کردند. اکثر ساکنان جبل که امروز مارونی و مسیحی هستند، در آن زمان شیعه بودند. 

یکی از جنگ‌های مهم آن دوره جنگ حطین است. در آن جنگ صلاح‌الدین ایوبی صلیبی‌ها را شکست داد و قدس را آزاد کرد. بعد از ایوبیان، سلسلة دیگری به نام مملوکی روی کار ‌آمد و از مصر تا منطقة شام را به تصرف در‌آورد. دربارة تاریخ این مناطق، اطلاعات و منابع بسیار کمی به زبان فارسی وجود دارد. 

در دورة جدید سه حکومت ایوبیان و ممالیک و عثمانی در منطقۀ لبنان حاکم بوده‌اند. در هر سه دوره شیعیان با فتوای فقهای متعصب اهل سنت قتل عام می‌شدند. آن‌ها شیعیان را رافضی و مشرک می‌دانستند و آن‌ها را تکفیر می‌کردند. 

صلاح‌الدین ایوبی شیعیان را در جنوب لبنان تحت فشار قرار داد و آ‌ن‌ها را قتل عام کرد. ممالیک که از مملوک به معنای برده می‌آید، حدود ۳۰۰ سال در این منطقه حکومت کردند. ایوبیان و بعد از آن عثمانی‌ها برای امنیت خود غلامان ترک را می‌خریدند. نوجوانان را از منطقة آسیای صغیر می‌گرفتند و به آن‌ها آموزش نظامی می‌دادند و وارد ارتش می‌کردند. ایوبیان به این غلامان از نظر امنیتی اعتماد داشتند، زیرا آن‌ها را دست‌پروردة خود می‌دانستند. این حرکت از دورة متوکل عباسی آغاز شد. مأمون مادر ایرانی داشت و پایتخت را از بغداد به مرو آورد. در آن دوره ایرانیان نفوذ زیادی در دربار عباسی داشتند. افشین فرمانده سپاه بود و برمکیان نیز کارگزاران دولت بودند. اما بعد‌ها این نفوذ را ازدست دادند. افشین کشته شد و برمکیان نیز قتل عام شدند. 

در دورة متوکل، غلامان ترک وارد دربار خلافت شدند و امور را به دست گرفتند و کشتار ایرانیان را آغاز کردند. اضمحلال دورة عباسی نیز به همین دلیل است. این حرکت که در دورة متوکل آغاز ‌شد، مقدمه‌ای برای سقوط امپراتوری عباسی بود و در دورة ایوبی و مملوکی نیز همین اتفاق افتاد ووجود غلامان ترک باعث فروپاشی آن‌ها شد. 

عده‌ای از ترک‌ها آخرین پادشاه مملوکی را در مصر کشتند. پس از او شجرة الدر همسر پادشاه تصمیم گرفت که قدرت را در دست بگیرد. اما او را به پادشاهی قبول نکردند. بنابراین، با یکی از سران ممالیک ازدواج کرد و همسرش پادشاه شد. از همین زمان، سلسلة ممالیک شروع به تشکیل شدن کرد.. این پادشاه به سمت شام حرکت کرد و شام را به تصرف در‌آورد. شام و مصر با یکدیگر امپراتوری مملوکی یا ممالیک را تشکیل دادند. 

دورۀ ممالیک از نظر علم و دانش و پیشرفت دورة‌ درخشانی است. در این دوره هلاکوخان مغول به شام حمله و حلب را ویران کرد. سربازان او هفت شبانه‌روز حلب را در اختیار داشتند و جنایات فراوانی مرتکب شدند و دمشق تقسیم شد. 

در این زمان دولت ممالیک سپاه بزرگی برای مقابله با هلاکوخان مغول آماده کرد و جنگ بزرگی به نام عین جالوت در منطقه‌ای به همین نام رخ داد. عین جالوت امروز میان اردن و فلسطین قرار دارد. در این جنگ، دولت ممالیک، سپاه هلاکوخان مغول را شکست داد. این واقعه افتخار بزرگی بود، چون سپاه مغول ایران را تصرف و همه‌جا را ویران کرده بود تا خود را به دریای مدیترانه برساند. 


پس از شکست مسلمانان از مغول‌ها، پادشاه مملوکی که در رأس سپاه مملوکی قرار داشت، الله‌اکبر می‌گوید و دست به آسمان می‌برد و از خدا می‌خواهد که آنان را پیروز گرداند و چنان التجا می‌کند که سپاهش نیرو می‌گیرد و به مغول‌ها حمله و آن‌ها را شکست می‌دهد. جنگ عین جالوت و پیروزی ممالیک، سبب محبوبیت پادشاه ممالیک در جهان اسلام شد و باعث شد که سلسلة مملوکی در آن منطقه با قدرت بسیار حکومت کند. 

ممالیک که از سرزمین اسلام دفاع کردند و علوم و ادبیات و شعر و فقه را گسترش دادند و مدارس متعدد علمی ایجاد کردند. اما در عین حال، این حکومت بیشترین فشار را به شیعیان روا داشتند. ابن تیمیه معروف به شیخ‌الإسلام از علمای منطقة شام در همین دوره زندگی می‌کرد. وی از بزرگ‌ترین علما و دانشمندان دمشق بود که فتوای شرک و لزوم قتل‌عام شیعیان را صادر کرد. ممالیک بهترین علمای شیعه را با فتوای شیخ‌الإسلام به شهادت رساندند. 

حملات ممالیک به منطقۀ شیعه‌نشین جبل لبنان موجب فرار شیعیان به بخش‌های مختلف لبنان شد. عده‌ای که آنجا باقی ماندند، تقیه کردند و خود را مسیحی و مارونی معرفی کردند. هم اکنون میان مارونی‌ها خاندان‌های مختلفی با نام هاشمی و حسینی و... وجود دارند که در اصل سید و شیعه هستند. 

این حادثه موجب مهاجرت شیعیان به عراق و منطقۀ جنوب یعنی جبل‌عامل و شهر جزین شد. شهر جزین یکی از زیبا‌ترین شهرهای جنوب لبنان و مسیحی‌نشین است. اما در آن زمان این شهر مرکز تشیع و گسترش فقه و اندیشة شیعی بود. شهر جزین موازی شهر صیدا قرار دارد. امروز صیدا سنی‌نشین و اطراف آن شیعه‌نشین است. شهر جزین در دامنۀ کوه‌ها قرار دارد و جنگل‌ها و آبشارهای آن معروف است. 

بسیاری از علمای این منطقه انتهای نام خود پسوند جزینی دارند. مسجد شیخ لطف‌الله جزینی در می‌دانِ امام اصفهان یک نمونه از این علماست. گنبد این مسجد شاهکار هنری محسوب می‌شود. 

علمای شیعه در جزین مدرسة بزرگی تأسیس کردند. علمای بسیاری از این مدرسه فارغ‌التحصیل شدند. پس از دورة ممالیک و در دورة عثمانی، فشار‌ها به شیعیان ادامه داشت و موجب هجرت علمای جبل‌عامل به سمت عراق و ایران شد. در آن زمان نجف، بغداد و کربلا مراکز علمی عراق نبودند، بلکه مرکز علمی تشیع، شهر حلّه بود و علامه حلی نیز از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود. 

بسیاری از علمای شیعه از جبل عامل به حلّه آمدند و عده‌ای در آنجا ماندند و عده‌ای نیز به ایران و اصفهان آمدند. آن زمان نیز در ایران حکومت شیعه تشکیل شده بود و مذهب تشیع، مذهب رسمی به شمار می‌رفت. دربار سلاطین صفوی نیز محل تجمع علمای بزرگی مانند علامه مجلسی، می‌رفندرسکی، شیخ بهاءالدین عاملی بود. بهاءالدین عاملی در اصفهان طرح تقسیم آب و احداث سی‌و‌سه پل و منار جنبان را ارائه کرد. گفته شده است که وی حمامی در اصفهان ساخت که خزینة آن بایک شمع گرم می‌شد. بعد‌ها در دورة استعمار، انگلیسی‌ها برای آگاهی از عملکرد این حمام آن را خراب کردند. 

شیخ بهایی از شهری به نام کرک در منطقة بقاع نزدیکی زحله است. شیخ بهایی را عاملی می‌دانیم، زیرا نام او شیخ بهاءالدین بن حسین عاملی است. معروف است که وقتی کلمۀ «عاملی» در انتهای نام می‌آید، منظور فقط جنوب لبنان نیست، بلکه بخشی از منطقة بقاع هم جزو جبل‌عامل محسوب می‌شود. 

یکی دیگر از علمای بزرگی که در دورۀ عثمانی به شهادت ‌رسید، مرحوم محمدبن‌مکی عاملی جزینی از علمای جبل‌عامل است که در قرن هشتم هجری به حله و نجف و سپس به لبنان و شهر جزین رفت و مدرسة بزرگی را تأسیس کرد. ایشان به شهید اول شهرت دارد. 

حاکم خراسان به محمد بن مکی عاملی جزینی نامه نوشت و وی را به خراسان دعوت کرد. این نامه هنگامی که او در زندان دمشق در اسارت بود، به دستش رسید و نتوانست به خراسان برود. او در‌‌ همان زندان در باب فقه اهل بیت (ع) کتابی به صورت خلاصه می‌نویسد و نام آن را اللمعة الدمشقیة، می‌گذارد. 

محمدبن مکی عاملی جزینی به اندازه‌ای در فقه تبحر داشت که بدون در اختیار داشتن منبع، چنین کتابی نوشت. ایشان بدون دسترسی به آن‌ها یک دورة کامل فقه را نوشت و کتاب را مخفیانه از زندان خارج کرد و آن را به حاکم خراسان رساند و خود در زندان به شهادت رسید. 

شهید ثانی نیز از علمای جبل‌عامل است که شاگردان بسیاری تربیت کرد. شهید ثانی کتاب‌های علمی بسیاری در زمینة تربیت، فقه، حدیث، اصول دارد. او نیز در زندان به قتل رسید و جسدش سوزانده و به دریا انداخته شد. در آن زمان چنین فشاری بر شیعیان وجود داشت. علمای امروزی هر آنچه شهید ثانی بیان کرده بدون تردید می‌پذیرند. 

شهید ثانی شرحی بر اللمعة الدمشقیة نوشت که به شرح لمعه معروف شد. امروز این شرح در حوزه‌های علمیۀ قم، نجف، مشهد تدریس می‌شود. 

البته علت کشتار علمای شیعه صرفا فقهی نبود بلکه فقهای دربار و سلاطین در حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی از علاقمندی و گرایش مردم نسبت به شخصیتی احساس حسد وخطر می‌کردند ومی کوشیدند با سعایت آن کانون را خاموش ‌کنند. 

پس از سقوط عثمانی و جنگ جهانی اول وقرارداد سایکس پیکو و مسئله تشکیل لبنان صغیر و قائم مقامیتین که شرح آن گذشت، دو فرقه لبنان یعنی سنی‌ها به مصر وابسته بودند؛ و دیگری مارونی‌ها که از زمان حضور صلیبی‌ها با آنان نزدیک بودند، بعدهاخصوصاً بعد از موافقت‌نامة سایکس پیکو با فرانسوی‌ها رابطۀ خیلی نزدیکی برقرار کردند. 

حضور فرانسوی‌ها در لبنان باعث نگرانی شدید شیعیان شد. آنان معتقد بودند که تحت حمایت دولت کفر و فرنگی قرار گرفته‌اند و مارونی‌ها که هم‌پیمان فرانسوی‌ها هستند، تمام امور را در دست خواهند گرفت. شیعیان در این دوره مبارزاتی کردند که متأسفانه در تاریخ ثبت نشده است. برخی از مورخان این شخصیت‌هارا راهزن خوانده‌اند. اما آن‌ها راهزن نبودند، بلکه شیعیان مبارزی بودند که مقاومت را با امکانات بسیار کم شروع کردند. ادهم خنجر یکی از مشهور‌ترین این شخصیت‌هاست که در تاریخ ناشناخته مانده است. وی از جوانان جبل‌عامل است که عدة بسیاری را گرد هم جمع کرد و سلاح تهیه کرد و به کوهستان‌ها رفت و عملیات چریکی مقاومت را بر ضد نیروهای فرانسوی آغاز ‌کرد. در آن زمان برای فرانسوی‌ها، دسترسی به کوهستان‌ها امکان‌پذیر نبود. مسئلة کوهستان‌ها امروز نیز مطرح است، زیرا حزب‌الله و جنبش أمل نیز برای مقابله با اسرائیل از مناطق کوهستانی جنوب لبنان استفاده کردند. 

مرحوم آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین یکی از علمای جبل عامل است که پس از مهاجرت علما به عراق و ایران، مهم‌ترین عالم جنوب لبنان محسوب می‌شد. او نابغه‌ای بود که در لبنان و ایران ناشناخته ماند. قبل از پیروزی انقلاب به هیچ وجه کسی از او یادی نکرد و پس از آن نیز بیشتر دنبال معیارهای انقلابی بودیم، نه مسائلی که به جامعه و هدایت جامعه مربوط باشد. 

آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین عالم بزرگی است که برای مقابله با فرانسوی‌ها کنفرانس بسیار بزرگی در درة وادی‌الحجیر در جنوب لبنان تشکیل داد و بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و دینی شیعه را در آنجا جمع کرد. در این کنفرانس تصمیم گرفته شد که فرانسه از لبنان خارج شود و لبنان به دمشق ملحق شود، زیرا فیصل، پسر شریف مکه، حاکم دمشق و سید بود. فیصل خصوصی به پیروان اهل بیت (ع) دشمنی نداشت و در عین حال، دمشق نیز مرکز اسلامی و حاکمش مسلمان بود. بنابراین، تصمیم گرفتند که یا جبل عامل به دمشق ملحق شود یا اسلحه تهیه و برضد فرانسوی‌ها مبارزه ‌کنند. 

کنفرانس وادی‌الحجیر تحول بزرگی در این دوره ایجاد کرد. در کتاب سیره و سرگذشت نیز به آن اشاره شده است: «اهالی مناطق جبل و استان‌های آن به دو گروه تقسیم شده بودند؛ گروهی از آنان با سیاست‌های فرانسه موافق بودند و عده‌ای با آن مخالف بودند. اغلب مسیحیان خواهان تشکیل کشور جدیدی متشکل از قلمرو سلسلة متصرفیه و استان‌های چهارگانه و شهر بیروت بودند. اما بیشتر مسلمانان خواستار پیوستن به کشور پادشاهی سوریه تحت حاکمیت ملک فیصل فرزند شریف حسین بودند. این موضع‌گیری‌ها در همایش وادی‌الحجیر مطرح شد که در ۲۴ آوریل ۱۹۲۰ اهالی جبل‌عامل تشکیل داده بودند و شمار بسیاری از علمای جبل عامل و نخبگان سیاسی و علمی به همراه سردمداران انقلاب در آن همایش حضور داشتند و مهم‌ترین مصوبات از این قرار بود: پیوستن به اتحاد سوریه؛ بررسی حمایت و مطالبة حاکمیت ملک فیصل در سوریه؛ مخالفت با تحقق اهداف و منافع فرانسه.» 

درسالروز پیروزی مقاومت اسلامی حزب‌الله بر اسرائیل در جنگ سی و سه روزه در وادی‌الحجیر برگزار شد. انتخاب وادی‌الحجیر برای این مراسم انتخاب دقیقی بود، زیرا ده‌ها هزار نفر در آنجا جمع شدند و سید حسن نصرالله بر پردة بسیار بزرگی سخنرانی و یادآوری کرد که کنفرانس وادی‌الحجیر برای مقابله با فرانسه و حمایت از دمشق برگزار شده بود و این مراسم نیز برای مقابله با آمریکا و اسرائیل و حمایت از دمشق برگزار می‌شود. 

این دو کنفرانس وجه تشابهی با یکدیگر دارند. ادغام مقاومتی که در آن زمان ادهم خنجر و جوانان شیعه با امکانات بسیار کم برضد نیروهای اشغال‌گر فرانسوی تدارک می‌دیدند با مقاومتی که امروز مقتدر‌ترین ارتش منطقه یعنی اسرائیل را به زانو درآورد، اقدام بسیار جالبی بود. اتفاقاً، این کنفرانس یاد و خاطرة آن کنفرانس را زنده کرد و بسیاری از روزنامه‌ها و سایت‌ها آن کنفرانس و مجاهدت‌های شیخ عبدالحسین شرف‌الدین را یادآوری کردند. 

عبدالحسین شرف‌الدین نه فقط در فقه و منابع شیعه استاد بود، بلکه در منابع اهل سنت نیز تبحر داشت. شیخ الأزهر در آن زمان به جنوب لبنان سفر کرد و بیش از یک ماه مه‌مان عبدالحسین شرف‌الدین ‌شد. شیعیان به شیخ الأزهر محبت و احترام بسیاری می‌کردند. محبت شیعیان و شرف‌الدین به قدری است که این عالم سنی متعجب می‌شود که چگونه با وجود اختلافات مذهبی، باز هم از آن‌ها پذیرایی گرمی می‌کنند. 

در این مهمانی بحث‌های مذهبی میان شیخ الأزهر و عبدالحسین شرف‌الدین سر می‌گیرد و شیخ الأزهر از اطلاعات گستردۀ او شگفت‌زده می‌شود. شرف‌الدین مرتباً به تواریخ و روایات اهل سنت استناد می‌کند. پس از بازگشتِ هیئت الأزهر به قاهره، مکاتبات میان آن دو ادامه می‌یابد و شیخ الأزهر طی نامه‌هایی سؤالاتی از شرف‌الدین می‌کند و ایشان هم پاسخ می‌دهد. بسیاری از سؤالات شیخ الازهر دربارة حقانیت مذهب شیعه است و پاسخ‌های مرحوم عبدالحسین شرف‌الدین نیز از منابع اهل سنت است. 

عبدالحسین شرف‌الدین در اثبات مذهب امامیه به استناد منابع اهل تسنن احادیث بسیاری ذکر کرد. مجموعة این مکاتبات در کتابی به نام المراجعات چاپ شد. نثر ادبی این کتاب قدیمی است. این کتاب به فارسی ترجمه شده اما متأسفانه در ترجمة فارسی، متون عربی احادیث نیامده و همه به فارسی ترجمه شده است. متأسفانه اکنون این کتاب بسیار ارزشمند در مصر ممنوع است و در عربستان سعودی نیز هر کس آن را داشته باشد، بازداشت می‌شود. 

هنگامی که امام موسی صدر به لبنان می‌آید، آیة الله شرف‌الدین تشخیص می‌دهد که او کسی است که می‌تواند رهبری جامعۀ تشیع لبنان را برعهده بگیرد و بعد از فوت ایشان نیز امام موسی صدر رهبری شیعیان لبنان را برعهده می‌گیرد. 

منبع موسسه تحقیقات امام موسی صدر
 


چهار شنبه 25 مرداد 1396 - 17:29:44

دسته بندی :